• 1404 سه‌شنبه 27 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3341 -
  • 1394 يکشنبه 22 شهريور

گزارشي از پشت صحنه «شهرزاد» حسن فتحي

روايتي تنيده در كودتاي بيست و هشت مرداد

رضا صديق / وقتي دو مكان
هم اسم در تهران وجود دارد و يكي در
شمال شرقي و ديگري در جنوب شرقي، اول بايد از نقطه جغرافيايي‌اش سوال بپرسي تا به زعم خودت به سوي نقطه اشتباه نروي؛ شهرك محلاتي محل قرار بود و به اشتباه اتوبان امام علي را تا زير پونز بالا رفتم به خيال اينكه ديگر رسيده‌ام سر لوكيشن، اما بعد از تماس با سخنگوي روابط عمومي پروژه متوجه شدم كه بايد اتوبان امام علي را بگيريم و تا جان به تن موتور دارم گاز بدهم تا برسم به جنوب شرق يعني شهرك محلاتي. اين‌گونه بود كه بعد از يك ساعت و نيم اتوبان نوردي رسيدم به خيابان شاه‌آبادي، تفريحگاه سليمانيه يعني محل فيلمبرداري آخرين سكانس‌هاي پروژه «شهرزاد» به كارگرداني حسن فتحي. ساعت ديگر از نه شب گذشته بود و در باغ سليمانيه به خاطر درختان تنومند و محيط بازش هوا خنك بود، شبي خنك كه با صداي «صدا، دوربين، حركت» با سكوت گره مي‌خورد و وهم سايه‌هاي باغ را كه در هم تنيده بودند بيشتر و بيشتر مي‌كرد. بعدتر از روي برگه آفيش فهميدم كه ساعت نه شب چهار ساعتي از شروع فيلمبرداري گذشته بود و فتحي در حال فيلمبرداري سكانسي از سريال بود كه قباد (شهاب حسيني) – كه ظاهرا از عياشي شبانه برگشته، وقت بالا رفتن از پله‌هاي عمارت رهگير پدر
(علي نصيريان) مي‌شود و بين‌شان نيز ديالوگي رد و بدل مي‌شود؛ سكانس پلاني كه با سه يا چهار برداشت نهايي شد و بچه‌هاي صحنه به تدارك سكانس بعدي رفتند. پلان‌هاي بعدي نيز پربرداشت نبود؛ آخر مگر مي‌شود وقتي علي نصيريان يكسو ايستاده و شهاب حسيني سوي ديگر و اين دو پارتنر بازي همديگر هستند برداشت‌ها زياد شود؟

غير از من كه از «اعتماد» براي مشاهده و نوشتار ماجرا رفته بودم پسر جوان ديگري نيز از يكي از سايت‌هاي خبري خسته از طولاني بودن راه به لوكيشن رسيد. او هم آمده بود تا گزارش بنويسد و از پشت صحنه سريال «شهرزاد»عكاسي كند.

دويست و سي و نهمين جلسه فيلمبرداري «شهرزاد» به آرامي سكانس به سكانس پيش مي‌رفت و خستگي گروه نه از رفتارشان كه از چهره‌هاي نتراشيده و گونه‌هاي آويزان و چشم‌هاي خسته‌شان مشهود بود. حسن فتحي با وسواسي – كه فكر مي‌كردي انگار شب اول كار است، گروه را هدايت مي‌كرد و گروه با انرژي به تدارك هر صحنه مي‌پرداخت. لا به لاي همين آرايش‌هاي صحنه و آماده كردن آكساسوآر و لوازم صحنه بود كه فرصتي شد تا با
علي نصيريان گپي بزنم. آقاي بازيگر خسته از كار – كه كارش از عصر شروع شده بود و حالا به نيمه‌هاي شب و حدود دوازده رسيده بود، روي صندلي در بالكن عمارت نشست و ما نيز پهلويش. گريم بر صورت داشت و هنگام سخن گفتن به روبه‌رو نگاه مي‌كرد. تو گويي كه همزمان فكر مي‌كرد و سخن مي‌گفت تا كلامش تحت تاثير خستگي جابه‌جا نشود. روي كلمات آكسان مي‌گذاشت، مكث مي‌كرد و گاه به گاه نيز لا‌به‌لاي صحبت مي‌خنديد، مخصوصا آنجا كه از شعبان بي‌مخ سخن مي‌گفت و
لات و لوت‌هايي كه بيست و هشت مرداد سي و دو در خيابان‌ها عربده مي‌كشيدند. وقتي از او خواستيم كه از نقشش در «شهرزاد» سخن بگويد، گفت: «در مورد جزييات نقشم اصلا علاقه ندارم صحبت كنم چون معتقدم نقش بايد خودش ديده شود و نبايد پاي آن زير‌نويس و توضيح اضافي گذاشت. به نظرم بايد كار تصويري را ديد و متوجه شد كه مخاطب خودش چه چيز را دريافت مي‌كند. معتقدم توضيحات درباره نقش و حتي داستان چيز مفيدي نيست.» اما پس از اينكه درباره بازخورد مخاطب از او سوال شد، صحبت به سوي اصل روايت «شهرزاد» يعني تواماني عشق و كودتاي بيست و هشت مرداد رفت. بازيگر موقر سينماي ايران مي‌گفت كه «شهرزاد داستاني را بيان خواهد كرد كه داراي زمينه تاريخ معاصر است و بستر قصه، كودتاي 28 مرداد 1332 خواهد بود. داستاني كه هم براي نسل بازمانده آن دوران و هم براي نسل جوان‌تر كه شايد اطلاعات كاملي نداشته باشند جذاب و جالب خواهد بود. مخصوصا كه در قصه اشاراتي نيز به جريانات پشت پرده ماجرا شده است. هر چند كه ما با يك اثر مستند روبه‌رو نيستيم و جاذبه‌هاي دراماتيك از روابط عاشقانه گرفته تا درگيري‌هاي خياباني براي كشش قصه به آن اضافه شده ولي مطمئنا قصه برخوردار از يكسري مسائل واقعي و مستندات تاريخي است كه مي‌تواند براي مخاطب روشنگر باشد. علاوه بر اين، حسن (فتحي) قبلا ثابت كرده كه خيلي در ساخت سريال متبحر است. قصه را خوب مي‌شناسد. كاراكتر و شخصيت را خوب پرداخت مي‌كند. درام را مي‌شناسد و به مسائل تصويري آگاه است و از جهت ديگر مجموعه شهرزاد بازيگران خوب و مهم‌تر از آن، انتخاب بازيگران خوبي دارد. من فكر مي‌كنم و پيش بيني‌ام اين است كه اين كار با مردم رابطه برقرار خواهد كرد. » از اينجا به بعد ماجرا بود كه علي نصيريان پرت شد به خاطرات كودتاي بيست و هشت مرداد يعني زماني كه 18، 19 ساله بوده و تازه يك سال از تجربه بازيگري تئاترش گذشته بود، آن هم با اين سوال كه « اين تجربه شخصي براي بازي در نقش سريال «شهرزاد» چه تاثيري داشته است؟» نصيريان گفت: «من در آن زمان عوامل پشت قضيه (كودتا) را نمي‌دانستم كه الان بخواهم در نقشم از آن خاطرات استفاده كنم. فقط ظاهر قضيه را مي‌ديدم. مثلا ما دسته لات و لوت‌ها را مي‌ديديم كه آدم‌هايي مثل شعبون بي‌مخ و دار و دسته‌اش بودند. مثلا يادم هست وقتي مي‌خواستم از بهارستان رد شوم گروهي لات و اوباش بودند كه هركسي را كه با تظاهرات‌كنندگان بود كتك مي‌زدند، من مي‌ترسيدم از آنجا عبور كنم كه نكند من را هم با آنان اشتباه بگيرند و بزنند (مي‌خندد) . پس من آن منابع و دست‌هاي پشت پرده را نديدم كه بتوانم براي نقش‌آفريني از آنها الگو بگيرم ولي خاطرات زيادي از آن ايام دارم. » گپ مان با علي نصيريان داشت گل مي‌انداخت كه صحنه آماده شده بود براي فيلمبرداري سكانس بعدي و آقاي بازيگر نيز از سوي دستيار پروژه فراخوانده شد.

شب از نيمه گذشته بود و فيلمبرداري ادامه داشت. خانم مدني، سخنگوي روابط‌عمومي با شهاب حسيني صحبت كرد تا زماني براي گپ زدن درباره پروژه پيش بيايد و به همين بهانه نيز گپ مفصل‌تري درباره اين روزهاي فضاي حرفه‌اي‌اش و همچنين سينما باهم بزنيم. قرار شد پس از اتمام فيلمبرداري گپ بزنيم اما نخستين سوال اين بود: چه ساعتي قرار است فيلمبرداري تمام شود؟

زمان‌هاي آزاد و انتظار براي گپ با حسيني به پرسه زدن در عمارت سليمانيه گذشت. عمارتي كه در تابلوي ورودي‌اش هيچ اطلاعاتي از آن نوشته نشده بود و بعدتر و هنگام نوشتن اين گزارش هرچه تلاش كردم تا اطلاعاتي از قدمت و چند و چونش به دست بياورم چيزي حاصل نشد. جاي تعجب داشت كه در آن قسمت شهر چنين باغي با اين وسعت و معماري هنوز باقي مانده باشد. هر چه به انتهاي باغ مي‌رفتي درخت‌ها بلندتر و تنومندتر مي‌شدند و معلوم بود كه مدت‌هاست نه كسي به آن مي‌رسد و نه انگار حفظ و نگهداري‌اش اهميتي دارد. با اينكه غير از محيط باغ داخل عمارت شيك و تميز بود و به همان شكل قديمي‌اش مانده بود. حتي عوامل فيلمبرداري با كفش روي فرش‌هايش راه نمي‌رفتند و انگار طبق يكسري توصيه‌هاي از پيش گفته شده از داخل عمارت مراقبت مي‌كردند.

ساعت نزديك به سه صبح شده بود كه حسن فتحي گفت: كات. يكي گفت: همگي خسته نباشين. ديگري پاسخ داد. دستيار فيلمبردار دوربين را جمع كرد و خلاصه صحنه به ولوله افتاد و سكوت شكست. روي سنگ خنك ايوان نشسته بودم كه با اين هياهو متوجه شدم كه
دويست و سي و نهمين جلسه فيلمبرداري «شهرزاد» به اتمام رسيد و حالا وقت صحبت كردن با شهاب حسيني است. حسيني لباس صحنه را عوض كرد و تا او بيايد بچه‌هاي پشت صحنه، خسته از كار رفته بودند. با شهاب حسيني به سمت در خروجي رفتيم و جايي كه شبيه سالن سر باز غذاخوري بود، نشستيم. حسيني كه وقت نكرده بود حتي شامش را بخورد فرصت را مناسب ديد تا وقت گپ زدن غذايش را هم بخورد و جاني براي صحبت كردن داشته باشد. از صحبت درباره «شهرزاد» شروع كرديم و حدود ساعت چهار صبح وقتي مصاحبه به اتمام رسيد گپ‌مان به انديشه در سينماي ايران رسيده بود كه بعدتر به صورت مجزا در «اعتماد» منتشر خواهد شد. سوال اول اما درباره همكاري مجددش با
حسن فتحي و پس از «مدار صفر درجه» بود. حسيني گفت: «تلاش آقاي فتحي هميشه زبانزد بوده است. ايشان هميشه نهايت دقت و وسواسش را براي حرفه‌اش به كار مي‌برد و همه‌چيز نويد اين را مي‌دهد كه ان‌شاءالله شهرزاد كار خوبي از آب در بيايد. قصه خوب و عوامل خوب اين نويد را مي‌دهد.»

بازيگر اسكار ديده سينماي ايران در مقابل اين پرسش كه انگيزه او براي حضور در «شهرزاد» و مديوم شبكه خانگي چه بود توضيح داد كه «من خيلي به اين مديوم جديد علاقه‌مندم و احترام مي‌گذارم. اين مديوم بستري است براي اينكه بتوان مقداري خارج از محدوديت‌ها و ملاحظات در چارچوب انديشه حركت كرد. تلويزيون قاعدتا هميشه محدوديت‌هاي خاص خودش را داشته است و سينما هم محدوديت‌هاي خاص خودش را دارد. چه به لحاظ شرايط اقتصادي و اكران و چه مميزي‌هاي مورد نظر. شبكه نمايش خانگي يك بستر مناسب است كه به نظرم تا امروز نامطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. اين رسانه مي‌توانست حلقه اتصالي باشد براي تغيير ذايقه مخاطب در مورد سريال‌هاي تلويزيوني يا فيلم‌هاي سينمايي. چون طبيعتا كاري كه در اين شبكه ساخته مي‌شود و مي‌خواهد به مردم فروخته شود در ابتدا بايد يك ساختار حرفه‌اي در حد و اندازه‌هاي مديوم سينما را رعايت كند و همچنين بايد مديوم تلويزيون را در نوع قصه‌گويي و كشش داستاني در طول زمان در نظر داشته باشد. از سوي ديگر برتري نسبت به تلويزيون دارد چون شامل پديده برآورد‌هاي دقيقه‌اي نمي‌شود كه بي‌خودي كش پيدا كند تا بتواند سود بيشتري را برگرداند. در اينجا سود بيشتر با كيفيت بالاتر به دست مي‌آيد.»

او درباره روند ساخت سريال «شهرزاد» و طولاني شدن فيلمبرداري‌اش گفت: «خدارا شكر با مديريت و درايت خود آقاي فتحي موفق شده‌ايم كه يك استاندارد مطلوبي را حفظ كنيم كه كار زياد خسته‌كننده نباشد. يعني در حال حاضر به لحاظ كيفي تفاوتي با روز‌هاي اول نداريم چه بسا كه بهتر هم شده‌ايم. ولي بالاخره روزهاي پاياني فاز يك اين مجموعه را
پشت سر مي‌گذاريم و بايد ديد در ادامه خدا چه مي‌خواهد.»

و البته همان‌طور كه بالاتر نوشته شد اين گپ مفصل‌تر بود و «شهرزاد» بهانه شروع اين گپ شد وقتي كه ساعت نزديك به چهار و نيم صبح رسيد از سينه‌كش اتوبان امام علي شمال به موتور گاز مي‌دادم اين فكر در ذهن جان گرفت كه اين سريال قرار است همزمان در تركيه و آلمان هم پخش شود و به همين سبب هم فرش قرمزش پهن خواهد شد، كه اين تصميم و نمايش و روايت كودتاي بيست و هشت مرداد در اروپا – آلمان، چه فكر تيزهوشانه‌اي است. اين نخستين بار است كه بسته فرهنگي‌اي به صورت همزمان و نه پس از نمايش، دارد در كشورهاي ديگر هم پخش مي‌شود و اين تجربه آن هم پس از لغو تحريم‌ها و توافق، مي‌تواند شروع جالبي براي اين‌گونه معاشرت‌هاي فرهنگي/تجاري باشد. سخنگوي روابط عمومي پروژه، دنيا مدني در همان ساعت‌هاي انتظار و تماشا در پشت صحنه درباره زمان نمايش سريال «شهرزاد» گفته بود كه مهرماه قرار است پخش سريال آغاز شود و به همين دليل هم شب‌هاي آخر فيلمبرداري فشرده‌تر از قبل، پيش مي‌رود. جمعه شب آخرين جلسه فيلمبرداري «شهرزاد» بود و تدوين اين سريال به صورت همزمان آغاز شده است. اين پروژه شبكه خانگي كه بخش اعظمي از آن در شهرك سينمايي فيلمبرداري شده است نخستين تجربه حسن فتحي در اين مديوم محسوب مي‌شود. علي نصيريان، ترانه عليدوستي، شهاب حسيني، مصطفي زماني، پريناز ايزديار، مهدي سلطاني، اميرحسين رستمي، محمود پاك نيت و
سهيلا رضوي در آن بازي مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون