نقد و بررسي معرفتشناسي جنگ ايران و عراق
به اين شكل كه براي بررسي تاريخي، از روش نقلي- مستند و توصيفي استفاده ميشود و براي بررسي فرهنگي، از خاطرات با استفاده از روش تفسيري- تاويلي استفاده ميشود. در رهيافت تاريخي به مساله جنگ؛ با توجه به نقش ارتش و سپاه در جنگ، و اسنادي كه در اختيار دارند، نقطه عزيمت در بررسي جنگ ايران و عراق و تاريخ نگاري آن، « نقش و هويت سازماني» است. به اين معنا كه «نقش و حضور سازماني ارتش و سپاه در عملياتهاي نظامي»، بيش از ساير موضوعات و مسائل برجسته شده است. به همين دليل برخي مناقشات موجود در تاريخ نگاري جنگ ميان ارتش و سپاه، تحت تاثير غلبه «نهادگرايي نظامي» به مساله جنگ ايران و عراق قرار گرفته است. علاوه بر اين، «آموزشهاي پادگاني براي تربيت راويان»، همچنين «تاثيرپذيري گزارش و تحليل وقايع و مسائل جنگ، از ملاحظات سياسي» بهمنظور روايت جنگ به هنگام بازديد مردم از مناطق جنگي، بر پيچيدگيهاي مناقشات موجود افزوده و در حال نهادينه كردن آن است.
3) شكاف موجود ميان واقعيات تاريخي جنگ به عنوان يك مساله موجوديتي و راهبردي با مفهومبندي كنوني از آن در چارچوب رهيافت تاريخي- فرهنگي، پاسخگوي نيازهاي پرسشگرانه نسل جوان و آينده نيست به همين دليل نسل جديد پس از عدم دريافت پاسخ اقناعكننده به پرسشهاي خود، در حال ساختن روايتهاي جديد از جنگ است. واكنش به بازگشت 175 شهيد غواص و آنچه درباره عمليات كربلاي چهار در فضاي مجازي جريان پيدا كرد، به عنوان يك واقعيت جديد اجتماعي، ناظر بر روايت نسل پس از جنگ، از جنگ است.
نتيجهگيري
روش و رويكرد كنوني در تبيين جنگ ايران و عراق، بر پايه رهيافت تاريخي- فرهنگي و با غلبه «نهادگرايي نظامي»، نه تنها مانع از شناخت مناسب از جنگ به عنوان يك مساله راهبردي خواهد شد بلكه قادر به پاسخگويي اقناعكننده به نسل جوان نيست. همچنين به نيازهاي راهبردي حال و آينده كشور، براي نظريهپردازي در برابر جنگ آينده و پشتيباني نظري از ايران به عنوان قدرت منطقهاي، پاسخ نخواهد داد.
چه بايد كرد؟
1- نقد و بررسي شناخت كنوني از جنگ به عنوان مقدمه برون رفت از چالشهاي معرفتي درباره وقايع، موضوعات و مسائل ايران و عراق ضروري است. نقد و بررسي حاضر را بايد برپايه پرسش به «چه بايد كرد؟» و نه اينكه «چه كسي يا كدام نهاد در پيدايش وضع كنوني مقصر است؟» انجام داد.
2- پيامدهاي نگرانكننده گسترش مناقشات درباره روايت و تبيين جنگ ايران و عراق در چارچوب «نهادگرايي نظامي» مستلزم تعديل و بازبيني رويكرد و روش نهادهاي نظامي، در روايت از جنگ ايران و عراق است.
3- محدود كردن شناخت و تبيين جنگ به نهادهاي نظامي، مانع از شناخت ساير ابعاد جنگ ايران و عراق شده است. بنابراين بايد ساختار و روشهاي جديدي براي شناخت و تبيين جنگ ايران و عراق، طراحي و اجرا شود.