بانوي هفت هزار ساله، آسوده نخواب
اعتماد| مغازهداران خيابان مولوي خبر دادهاند معتادان خياباني جايي تازه براي فرار و پناهگاه شبانه پيدا كردهاند؛ جايي كه در واقعيت، كارگاه قديمي باستانشناسي است و محل كشف آرامگاه زني ميانسال؛ زني كه «بانوي هفتهزارساله» ميخوانيمش و با پيدا شدن او، تاريخ تهران هفت هزار سال قديميتر شده. اما حالا، معتادان با خيال راحت به اين آرامگاه باستاني و قديمي ميروند و شبها سر آرامش برزمين ميگذارند و به روايت مغازهداران مولوي براي ايسنا: «معتادان شبها از حفاظهاي اطراف بالا رفته و در آنجا ميخوابند. چند روز گذشته افرادي از ميراث و شهرداري دو نيسان زباله از اينجا بيرون بردهاند. آنها اينجا را به حال خودش رها كرده و رفتهاند و ما را به دردسر انداخته و كاسبيمان را كساد كردهاند و هيچكس هم پاسخگوي شرايط پيش آمده براي ما نيست.» مغازهداران مولوي تعريف كردهاند كه عابران و رهگذران اين خيابان شلوغ و پرترافيك، هروقت با بوي تعفن و تصاوير ناخوشايند اين كارگاه برخورد ميكنند، به شوخي به سرككشان اطراف كارگاه ميگويند: «از قول ما فاتحهاي برايش بفرستيد» و ميگذرند؛ تصويري كه روزانه در خيابان مولوي بارها و بارها تكرار ميشود و سرنوشت «بانوي هفت هزارساله» را بعد از اينهمه سال و گذشت قرنها، غمگين ميكند. سرنوشت زني كه هفت هزار سال بدون هيچ آسيب و مشكلي زير خاك بود و وقتي ماموران آب و فاضلاب شهرداري براي لولهكشي زمين را حفر كردند، خيلي اتفاقي و از سركنجكاوي يك جوان باستانشناس پيدا شد. اما با بيرون كشيدن «بانوي هفتهزارساله»، آرامگاه هميشگياش تبديل به كارگاهي شد كه اطرافش را يونوليت كشيدند و به جز معتادان تهران هيچكس كاري به آن ندارد و سرنوشت، آن آرامش هميشگي را از بين برده؛ سرنوشتي كه نشان ميدهد در سال 94 و بعد از گذشت اينهمه سال از مرگ يك زن، همچنان نسلهاي ايراني راه مراقبت از تاريخ و آنچه كه به جا مانده را نميدانند و خيابان قديمي مولوي، كه ميتواند به جز مغازههاي شلوغ و موتوريهاي مدام در رفت و آمد و سرسام عبور و مرور، كاربري گردشگري داشته باشد، نشاني از بيتوجهي و بيانگيزگي ما به ميراث به جا مانده و مراقبت براي نگهداري براي نسلهاي آينده است.