بزنگاه
پاييز هيچ حرف تازهاي براي گفتن ندارد/ با اينهمه از منبر بلند باد بالا كه ميرود/ درختها چه زود به گريه ميافتند ! شعر پاييز-حافظ موسوي
فلاشبك
نايي: براي نوشتن اين نامه نزد همسايه نرفتم، اين نامه را پسر من مينويسد كه نام او باشوست، ايشان در همه كارها ما را كمك ميكند و ناني كه ميخورد از كاري كه ميكند كمتر است و آن نان را من از لقمه خودم ميدهم. او مثل همه بچهها فرزند آفتاب و زمين است و كمكم از شيش تا حرفي كه ميزند سه تا حرف آن مرا حالي ميشود.
باشو: ما از يك آب و خاك هستيم، ما فرزندان ايران هستيم. باشو غريبه كوچك-بهرام بيضايي