خيال ميكنند قدرتشان تمام شدني نيست
گروه سياسي| آيتالله باز هم متفاوتتر از قبل صحبت كرد و البته با صراحت لهجهيي بيشتر. اينبار اما آيتالله از ظلم صحبت كرد. ظلمهايي كه افراد با قدرت خود باكي از انجام آنها ندارند. آيتالله از كساني گفت كه وقتي به قدرت ميرسند مست ميشوند، خيال ميكنند قدرتشان تمام شدني نيست و ميخواهند نفسكشي جلويشان نباشد.
به گزارش پايگاه اطلاعرساني آيتالله هاشميرفسنجاني، وي طي سخناني صريح در ماه محرّم امسال كه تاكنون منتشر نشده بود، گفت: به اين آيه شريفه توجه كنيد در قرآن سوره نساء، «لا يحبالله الجهر بالسوء من القول الي من ظلم»، اين آيه هر كلمهاش واقعا يك درس جداگانه است. نخستين درس اين آيه آن است كه خدا اصولا دوست نميدارد شما حرف بد، زشت و اذيتكننده و آزاردهنده بگوييد و جامعهيي را، فردي را، خانوادهيي را، آزار بدهيد. حالا وقتي كه حرفي خدا به گفتنش راضي نيست، نتيجه عملش كه ديگر معلوم است. البته اين جمله اول اين آيه استثنا هم دارد كه مهم است. من ميخواهم اينجا درباره استثنا آن حرف بزنم، استثناءاش اين است، «الي من ظلم»، اين فقط مظلوم است كه حق دارد عليه ظالم صدايش را بلند كند. اين جهر بالقول است، لا يحبالله الجهر بالسوء من القول الي من ظلم جهر بالقول سوء. «جهر بالقول» در جلسات خصوصي در رابطه افراد با هم آنقدر گناه ندارد، گناه زياد اينكار زماني است كه انسان با صداي بلند در رسانهها، آنهم در رسانههايي كه ميليونها نفر ميتواند مستمع داشته باشد، آبروي كسي را ببرد يا در رابطه با كسي بد بگويد. اين يك درس جهاني است از خداي جهان، هر كس بخواهد ظلم بكند، خداوند آن را مباح كرده كه براي كشف ظلم او براي نشان دادن و افشا كردن كار زشت او انسان صدايش را بلند بكند به هر نحوي كه راهش را دارد يا امكانش را دارد يا به هر حال برنامه اين نبود كه يك ظلمي بشود و بعد هم در تاريخ گم بشود، بايد كاري بشود كه هيچ وقت در هيچ قسمتي از تاريخ اين ظلم نتواند توجيه بشود كه كسي بگويد اين ظلم توجيه دارد. اين صحنههاي آخر ماجراي كربلا اوج فداكاري امام حسين (ع) است. براي مظلوم شدن آن نقطه اساسياش اين است كه در چنين شرايطي مظلوم شدن و نشان دادن ظلم طرف حاكم آنجا اصل كار است كه مردم ببينند آن جريان حاكم چقدر ظالم است و ببينند اين كساني كه از آنها دفاع ميكنند، چقدر مظلومند. اين را بايد حضرت اباعبدالله (ع) براي تاريخ روشن ميكردند كه كردهاند. هميشه احمقانهترين – شنيعترين- كار را ظالمان ميكنند، ببينيد اينها كساني هستند كه خيال ميكنند ديگر قدرتشان تمام شدني نيست و ميخواهند نفس كشي جلويشان نباشد، هر چه ببينند برايشان اهميتي ندارد. ميريزند، ميگيرند، زندان ميكنند، شكنجه ميدهند، . هرچه ميتوانند، ميكنند و ابايي هم از انجامش ندارند؛ خوب اينها همه ظلمهاي بزرگي است. آدمهايي هستند كه وقتي ميرسند به قدرت، مست ميشوند و ميترسند از آنكه رخنهيي بيفتد در قدرتشان. هميشه همين طور بوده و هست، ببيند حجاج اين يوسف، چي كار ميكرده و ديگران چي كار ميكردند، البته حالا ديگر مدرنتر شده، ظلمها و شكنجهها و راههاي خاص و شكنجههاي رواني و جسمي در خيلي از جاها انجام ميشود. براي حفظ قدرت، ظالم مسلط هيچ مهاري ندارد و همين جور جلو ميرود تا اينكه يكدفعه زير پايش خالي ميشود و ميريزد، حالا اگر مردم باشند مردم يك حكومت درستي درست ميكنند و مدتي هستند ولي دوباره از داخل خود مردم يك عدهيي پيدا ميشوند و شروع ميكنند به ويژه خواري و كارهاي ديگر و به تدريج همين جورهايي كه ميبينيد تاريخ مجدد تكرار ميشود و تكرار ميشود... وتركبون طبق عن طبق.