اجلاس گازي؛ نمودي از قدرت مردم
مولفههاي قدرت يك كشور چيست؟ هرچه هست، در اين ترديدي نيست كه حمايت مردم يك كشور از حكومت آن يكي از مهمترين مولفههاي قدرت در هر كشوري است. منظور از حمايت، نوعي حمايت نظاممند مبتني بر سازوكار قانوني است، والا بسياري از حكومتها بودهاند كه حمايتهاي عمومي مردم خود را در مقاطعي داشتهاند ولي هيچگاه نتوانستند آن حمايتها را در چارچوب قانون و گردش قدرت، نهادينه كنند و استمرار بخشند، به همين دليل با نخستين پيشامد، آن حمايتها رنگ باخته و به مخالفت تبديل شده است. حمايت قانونمند از طريق انتخابات و گردش آزاد قدرت، موثرترين و بادوامترين نوع حمايت است. اين مقدمه گفته شد تا به اثرات انتخاب سال 1392 مردم پرداخته شود كه چگونه با يك انتخاب توانستيم نگاه جهان را به قدرت ايران و جايگاه آن تغيير دهيم. اين امكان و ويژگي در بطن نظام ما وجود دارد و هرگاه از آن درست استفاده شده، بهترين ثمرات را براي كشور به بار آورده است.
همه ميدانند كه پيشنهاد تشكيل سازماني كه به اوپك گازي معروف شد يا همان كشورهاي صادركننده گاز، از سوي ايران و مقام معظم رهبري بود ولي هنگامي كه اين سازمان تشكيل شد، دولت پيش نتوانست هيچ يك از مناصب عالي اين سازمان را در اختيار بگيرد. به اين معنا كه دبيركلي آن نصيب روسها شد و دبيرخانه آن نيز در قطر قرار گرفت. در حالي توليد و ظرفيت گاز ايران بسيار بيش از قطر است ولي هنگامي كه در آبان ماه سال 1392 و در دولت جديد، اجلاس اين سازمان تشكيل شد، نماينده ايران به عنوان دبيركل انتخاب شد و روز شنبه نيز اين انتخاب دوباره تاييد شد.
اهميت اين انتخابها در چيست و چه تاثيري بر قدرت ايران ميگذارد؟ براي اين منظور بايد به اهميت گاز به عنوان نوع خاصي از منبع انرژي اشاره كنيم. فرق ميان دنياي امروز از گذشته، در تنوع منابع انرژي و ميزان استفاده از آن است. در گذشته منبع انرژي، قدرت بازوي انسان و استفاده از حيوانات و چوب بود، ولي امروز اين منابع انرژي شايد جزو بسيار بسيار كوچكي از انرژي مصرفي جامعه را تامين كند. منبع اصلي زغالسنگ و نفت و گاز يا سوختهاي فسيلي و اتم و انرژيهاي پاك است و مهمترين آنها اكنون نفت و گاز است كه نه تنها براي سوخت استفاده ميشود بلكه منبع مناسب براي توليد ساير مواد مثل پليمرها نيز هست. بنابراين هر كشوري كه بر اين منابع كنترل داشته باشد واجد قدرت نيز هست. كشورهاي نفتي حدود 50 سال پيش سازمان اوپك يا همان كشورهاي صادركننده نفت را تشكيل دادند و يك گام به جلو برداشتند، ولي كشورهاي گازي تا دهه گذشته چنين ويژگياي را پيدا نكرده بودند. اين ضعف تا حدي به دليل تفاوت در ماهيت كالاي گاز و نفت است، زيرا مبادله گاز به سهولت مبادله نفت نيست و نميتواند مثل نفت بازار جهاني داشته باشد. ولي يك برتري مهم براي گاز وجود دارد كه آينده آن را بسيار نويدبخش ميكند. در واقع افزايش مصرف انرژي، از طريق مصرف بيشتر زغالسنگ و نفت، براي محيطزيست جهاني مشكلات گوناگوني به وجود آورده است، لذا همه كشورها ميكوشند كه انرژيهاي پاكتري را جانشين اين منابع كنند. انرژي اتم يكي از جايگزينترينها است هر چند مشكلات ديگري دارد، انرژيهاي پاك و سبز نيز هنوز از نظر اقتصادي به صرفه نيستند و در اين ميان گازِ خالص، پاكترين انرژي است كه مطلوبيت زيادي در بازار انرژي دارد. نكته مهم براي ما اين است كه ايران به تنهايي حداقل 18 درصد كل منابع گازي جهان را در اختيار دارد و بعد و شايد حتي اندكي بيش از روسيه بيشترين سهم را از منابع گازي در اختيار دارد. ايران و روسيه و قطر جمعا بر بيش از 50درصد منابع گاز دنيا مالكيت دارند. در اهميت اين منابع همين بس كه در تعامل ميان روسيه و اروپا، روسها به دليل داشتن گاز و فروش آن به كشورهاي اروپايي همواره در برابر اروپا از يك سپر دفاعي قدرتمند برخوردار بودهاند. بنابراين داشتن منابع گازي فراوان و سپس ديپلماسي موثر و متكي بر حمايت مردم، موجب شده است كه ايران يك كشور قدرتمند در عرصه انرژي شود و اين قدرت اگر درست به كار گرفته شود، بهطور طبيعي منافع آن به ساير مولفههاي قدرت نيز سرريز خواهد شد. آمدن رهبران كشورهاي گازي از جمله آقاي ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه به ايران، به لحاظ سياسي و ديپلماتيك براي ايران بسيار ارزشمند است و دشمنان ايران را مجبور به تغيير نگاه نسبت به ايران ميكند.
در كنار همه اينها يك مساله مهم وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار دهيم. برخيها گمان ميكنند چون گاز داريم، پس حق هم داريم كه به هر شكلي آن را مصرف كنيم. مصرف ايران در زمينه انرژي نسبت به جمعيت كشور و از آن مهمتر نسبت به سطح توليد اقتصادي ايران بسيار بالاست. در واقع ايران قدرت انرژي خود را به صورت غيرعاديي در حال مصرف و به تعبير دقيقتر در حال تلف كردن است. مصرف انرژي ايرادي ندارد، ولي وقتي كه كشورهاي پيشرفته براي تامين نيازهاي خود سوخت و گاز كمتري را مصرف ميكنند و ما براي تامين نياز مشابه تا چند برابر آنها گاز مصرف ميكنيم، اين به معناي آن است كه يك جاي كار ما ايراد دارد. دبيركلي كشورهاي صادركننده گاز بايد با مسووليت براي مصرف بهينه گاز همراه باشد. قدرت ايران بايد در كاهش مصرف سوخت و نفت و گاز در حدي باشد كه به لحاظ اقتصادي قابلتوجيه باشد. اگر نتوانيم قدرت مديريتي و اقتصادي خود را نيز در حد قدرت ديپلماتيك و نيز قدرت خدادادي خود با داشتن منابع نفت و گاز هماهنگ كنيم در اين صورت اين قدرت ديپلماتيك نيز دير يا زود زايل خواهد شد. آقاي وزير نفت در اين اجلاس و در پاسخ به پرسش خبرنگاري كه پرسيد ميان گاز و نفت كدام را مهمتر ميدانيد و انتخاب ميكنيد به درستي پاسخ داد كه: عقل را انتخاب ميكنيم. اين پاسخ دقيق و درست است. اگر در دهه گذشته به جاي اتكا به نفت ابتدا به عقل خود متكي ميشديم الان دهها گام جلوتر بوديم.