ژئوپولتيك گاز؛ رقابت يا دوستي
عبدالرضا فرجيراد٭
هفدهمين اجلاس مجمع جهاني كشورهاي صادركننده كه چند روزي است درتهران جريان دارد امروز با نشست سران بعضي كشورهاي عضو و ناظر از اهميت خاصي برخوردار است. بيش از همه حضور آقاي پوتين، رييسجمهور روسيه در زمانيكه اين كشور نقش حساسي را در مبارزه با تروريسم در خاورميانه به عهده گرفته جلب توجه ميكند. به همين جهت بار سياسي سفر رييسجمهور روسيه و گفتوگو با فعالان عاليرتبه جمهوري اسلامي ايران نميتواند كمتر از بار اقتصادي سفر باشد. ديگر قدرتهاي منطقهاي و جهاني باتوجه به نقل قولهايي كه در روزهاي اخير از جانب روسها در رابطه با كوتاه آمدن آنها در مورد ادامه رياست بشار اسد ميشود منتظرند تا نتيجه مذاكرات آقاي پوتين با مقامات ايراني را مورد بررسي و كنكاش قرار دهند.
اجلاس مجمع جهاني كشورهاي صادركننده گاز كه اعضاي اصلي آن را ايران، روسيه، قطر، الجزاير، بوليوي، مصر، گينه استوايي، ليبي، نيجريه، ترينيداد و توباگو، پرو، ونزوئلا و امارات عربي متحده تشكيل ميدهند از كشورهايي شكل گرفته كه برخلاف اعضاي كشورهاي صادركننده نفت (اوپك) به خاطر ديدگاههاي سياسي نزديكتر ميتوانند تفاهمات بهتري را انجام دهند ولي اين به آن معني نيست كه هر كدام از اين كشورها با يكديگر براي حضور در بازار جهاني گاز دست از رقابت بردارند.
امروزه چهار كشور ايران، روسيه، تركمنستان و قطر از جمله كشورهايي هستند كه براي فروش گاز خود بيش از همه در رقابتند
هرچند عضو جديد ناظر اين مجمع يعني كشور آذربايجان نيز ميتواند دراين رقابت قرار گيرد.
درواقع ميتوان گفت كشورهاي فوقالذكر هر كدام سعي ميكنند مشترياني دايمي در حوزه غرب يعني اروپا و در حوزه شرق يعني چين و هندوستان داشته باشند. كشور تركمنستان كه اخيرا پروژه انتقال گاز از طريق خط لوله آسياي مركزي به چين را به اتمام رسانده تا حدودي از نگرانيهايش كاسته شده ولي دولتمردان اين كشور باتوجه به اينكه چهارمين ذخاير گازي دنيا را در اختيار دارند هنوز كشورهاي هند و پاكستان با جمعيتي انبوه را مشتريان خوبي براي توسعه منابع گازي خود تلقي ميكنند به همين جهت موافقتنامهاي بين سران كشورهاي تركمنستان، افغانستان و پاكستان جهت ايجاد خط لوله تاپي به امضا رسيده كه به خاطر ناامني در افغانستان آغاز كار اين پروژه به تاخير افتاده است.اين در حالي است كه خط لوله تاپي ميتواند رقيب اصلي خط لوله صلح باشد كه قرار بوده گاز مناطق جنوبي ايران را از طريق خط لوله ابتدا به پاكستان و سپس به هندوستان برساند. به نظر ميرسد از يكسو باتوجه به اينكه خط لوله داخل ايران تا مرز پاكستان آماده شده و از طرف ديگر با توافق هستهاي به عمل آمده (برجام) با 1+5 خط لوله صلح بتواند دست برتر خود نسبت به خط لوله تاپي را حفظ كند. البته توافق هستهاي ميتواند رقابت ايران و تركمنستان را به نوعي از همكاري تبديل كند و آن انتقال گاز تركمنستان به خليج فارس از طريق خاك جمهوري اسلامي ايران است، اين همان طرحي است كه در سال هاي اوليه استقلال تركمنستان دو كشور درصدد اجراي آن بودند و تحريمهاي ايالات متحده و فشار امريكاييها بر كشورهاي آسياي مركزي از جمله تركمنستان و قزاقستان مانع انتقال انرژي به حوزه خليج فارس شد. درواقع اين خط لوله ميتواند جايگزين خط لوله ترانس خزر باشد كه با طراحي امريكا و اروپا قرار بود از زير آبهاي درياي خزر گاز تركمنستان ابتدا به تركيه و سپس به اروپا رسانيده شود.
البته اختلاف نظر بينالمللي بر سر وضعيت حقوقي درياي خزر كه بيشتر ايران و روسيه بر آن تاكيد ميورزند اين طرح را مسكوت گذاشته است.
اما صادرات گاز براي روسيه از اهميت وافري برخوردار است. بيشتر گاز مناطق شرقي و مركزي اروپا را روسيه تامين ميكند. صادرات گاز براي روسيه ضمن داشتن اهميت اقتصادي داراي اهميت سياسي نيز هست. روسيه علاقهمند است كه اين روند ادامه داشته باشد و تنها كشور صادركننده اصلي گاز به اروپا باشد، هر چند كه كشورهاي نروژ و الجزاير بخشي از گاز مورد نياز اروپاي غربي را تامين ميكنند.
ايران نيز منابع گازي عظيمي دارد كه به عنوان دومين ذخيرهدار گاز دنيا علاقهمند است پس از رفع تحريمها بازارهاي صادراتي خود را افزايش دهد. هماكنون بيشتر گاز توليدي ايران در داخل مصرف شده و به خاطر محدوديتهاي مربوط به تحريمها در سه دهه گذشته بيشتر به كشورهاي تركيه و ارمنستان صادرات گاز دارد. علاوه بر توجه به شرق يعني بازارهاي هند و چين كه در آينده بزرگترين مصرفكنندگان گازي جهان خواهند بود اروپا نيز از اولويتهاي اصلي جمهوري اسلامي ايران خواهد بود. ضمن اينكه اروپاييان نيز به خاطر مسائل سياسي مربوط به صادرات انرژي از روسيه به اروپا، تمايل شديدي از خود نشان ميدهند كه واردات خود را متنوع كنند. راهكاري را بايد پيدا كرد كه اين رقابت احتمالي روسيه و ايران در آينده بتواند به نوعي از همكاري تبديل شود. سرمايهگذاري بيشتر شركتهاي روسي از جمله گازپروم در پروژههاي گازي ايران و نيز انتقال بخشي از گاز صادراتي روسيه از طريق ايران به بازارهاي جنوبي و شرقي كه ميتواند از طريق خط لوله تركمنستان انجام گيرد به ميزان همكاريهاي دو كشور ميافزايد. كشور آذربايجان و منطقه اقليم كردستان عراق نيز در سالهاي اخير به عنوان يك صادركننده گاز مطرح شدهاند. با توجه به توسعه فاز دوم ميدان شاه دنيز، آذربايجان بيش از 10 ميليارد مكعب تا سال 2019- 2018 به بازار تركيه و 10 ميليارد مترمكعب تا سال 2020 به اتحاديه اروپايي گاز صادر خواهد كرد. ضمن اينكه كشور آذربايجان با توجه به سرمايهگذاريهاي بيشتر در ميدان گاز «شاه دنيز» در صورت اجرايي شدن پروژههاي ترانس آناتولي و ترانس آدرياتيك ميتواند گاز بيشتري نيز به تركيه و اروپا صادر كند. كشور آذربايجان نيز ميتواند بخشي از گاز توليدي خود را براي مصرف در داخل ايران به كشور ما صادر و به جاي آن از پايانههاي جنوبي برايش گاز صادر كنيم.
منطقه كردستان عراق در چند سال اخير به عنوان يك صادركننده بالقوه در كريدور گاز جنوب ظاهر شده است. ذخاير گاز اين منطقه بين سه تا شش تريليون مكعب برآورد شده است. اين منطقه احتمالا قادر به تامين نيازهاي داخلي و صادرات به تركيه و اروپا خواهد بود. مانع عمده در توسعه منابع انرژي منطقه كردستان عراق تنشهاي موجود بين اربيل و بغداد بر سر توزيع درآمدهاي نفتي بوده است. در صورت پيگيري توافق 2014 بين اربيل و بغداد، مسير براي ورود سرمايهگذاران خارجي به منطقه هموار خواهد شد. هرچند تركيه نقش مهم در سرمايهگذاري در پروژههاي متعدد كردستان عراق به عهده دارد ولي بعد از برجام فرصتهاي خوبي براي جمهوري اسلامي ايران فراهم شده كه در رابطه با همكاريهاي مشترك مربوط به انرژي با كشور عراق گفتوگوهايي را آغاز كند.
به ويژه نوعي از همكاري كه بتواند بر ژئوپولتيك بازتر عراق اثرگذار باشد و منابع انرژي در جنوب و شمال عراق از طريق خطوط لوله به سواحل جنوبي ايراني خليجفارس برده شود.
هر چند كشور تركيه به عنوان توليدكننده نفت و گاز در منطقه به حساب نميآيد ولي به خاطر موقعيت جغرافيايي اين سرزمين و عبور خطوط لوله متعدد از اين كشور، حضور تركيه به عنوان عضو ناظر مجمع جهاني كشورهاي صادركننده ميتواند مفيد باشد. ايران براي اينكه به يك عرضهكننده مهم گاز طبيعي به اروپا تبديل شود بايد با تركيه همكاري نزديكي داشته باشد. ضمن اينكه در صورت ايجاد آرامش در عراق و سوريه، جمهوري اسلامي ايران ميتواند با ايجاد خط لولهاي به مديترانه از طريق كشورهاي عراق و سوريه، بخشي از انرژي موردنياز كشورهاي جنوبي اروپا و كشورهاي بينراهي را تامين كند. البته اين خط لوله ميتواند رقيب پروژه بزرگي باشد كه در توافق تركيه و قطر، قرار بود گاز منطقه گنبدطلايي قطر را از طريق خاك عربستان، سوريه به تركيه و اروپا برساند كه درگيريهاي نظامي در سوريه و دشمني كردهاي اين كشور با قطر به خاطر حمايت از گروههاي سلفي در حال جنگ با كردها اين طرح متوقف شده است.
٭استاد ژئوپولتيك دانشگاه