آذردخت بهرامي، نويسنده:
شايد كمي احترام و توجه به كتاب بيشتر شود
آذردخت بهرامي نويسنده، درباره اكران جلد كتابهاي معروف و شناخته شده توسط سازمان زيباسازي در شهر تهران، گفت: هميشه به خودم ميگفتماي كاش اين «زيباسازي» به كتاب و كتابخواني هم توجه كند كه حالا گويي به آرزويم رسيدهام.
«آذردخت بهرامي» نويسنده، درباره تاثيري كه اين اقدام سازمان زيباسازي ميتواند در معرفي كتابها به شهروندان داشته باشد، گفت: شايد اگر سازمان زيباسازي بداند چقدر در سطح جامعه طرفدار دارد، خيلي ذوق كند و با شور بيشتري به فعاليتهايش ادامه دهد. من و اعضاي خانوادهام هميشه طرفدار اينگونه اقدامات سازمان زيباسازي بودهايم. چه آن وقت كه نقاشي روي ديوار پاركها را به عهده بچهها گذاشت و شهر را خيالانگيز كرد، چه وقتي با آن تخممرغهاي رنگي كه در ميادين شهر گذاشت، عيدمان را رنگينتر كرد، چه وقتي شهر را مانند يك گالري نقاشي برايمان ديدني كرد، چه وقتي پل طبيعت را وسط آن بزرگراه بيروح ساخت، چه وقتي پيادهراهها را در مناطق شلوغ ايجاد كرد، چه وقتي شهر را با مبلمان شهري جايي براي آسودن ساخت و چه الان كه با اين اقدامش كمي از توجهات را به كتاب جلب كرده. هميشه به خودم ميگفتماي كاش اين «زيباسازي» به كتاب و كتابخواني هم توجه كند كه حالا گويي به آرزويم رسيدهام.
وي با بيان اينكه نميتواند بگويد اكران جلد كتابهاي مشهور چند درصد ميتواند سرانه مطالعه در مملكت را بالا ببرد، افزود: اين كار فقط شايد كمي توجه را به كتاب بيشتر كند. شايد وجهه كتاب را بالا ببرد. شايد اهميت كتاب و احترام به كتابخوان و نويسنده و ناشر كمي ـ فقط كمي ـ در سطح جامعه بيشتر شود.
آذردخت بهرامي با تاكيد بر اينكه به سهم خودش با اين اقدام «زيباسازي» و بقيه اقداماتش موافق است، اضافه كرد:اي كاش در اِلِمانهاي شهري از كتابها هم استفاده ميشد؛ كاري شبيه نيمكتهايي كه در بعضي كشورهاي خارجي ديدهايم كه هر نيمكت نمادي از يكي از كتابهاي معروفشان است ـ البته ديوار زيباي كتابخانه مليمان كه به صورت يك قفسه كتابخانه بازسازي شده قابل تقدير است؛ و آن طرح «تبادل كتاب»، به شرطي كه تبديل به تبادل كتابهاي به دردنخور نشود.
وي اظهار اميدواري كرد: ايكاش «سازمان زيباسازي» همانطور كه سمپوزيوم مجسمهسازي ميگذارد، هفته ادبيات بگذارد و از سراسر دنيا نويسندگان معروف را دعوت كند و همه دور هم جمع شوند و كتاب بخوانند و جمعيت هم گوش بدهند، اين طرح تقريبا در همه دنيا و توسط شهرداريها اجرا ميشود؛ يا چيزي شبيه روز جهاني «بلندخواني» كه اولين چهارشنبه اول ماه مارس است؛ يا برنامهاي ثابت براي معرفي كتابها با دعوت از منتقدان جدي و در سطحي گسترده؛ يا برگزاري جلسات كارگاه داستان، با دعوت از نويسندگان و منتقدان جدي و پيگير، آن هم نه دورهاي، بلكه به صورت دايمي و ثابت، با هزينهاي اندك كه همه بتوانند از آن بهره ببرند.
بهرامي ادامه داد: «سازمان زيباسازي» با تخصيص مكانهايي در پاركها و فرهنگسراها، ميتواند جايگاهي براي افراد اهل مطالعه ايجاد كند. جايي كه حق عضويت نخواهد و همه رهگذران بتوانند به راحتي از مكاني آرام استفاده كنند و ساعاتي را كه به پارك يا فرهنگسرا آمدهاند، از مجلات و كتابهاي موجود در آن مكان بهره ببرند و يكي دو ساعتي را در فضاي آزاد مطالعه كنند. «سازمان زيباسازي» ميتواند حتي كتابها و مجلات را اجاره دهد. وقتي در شرايطي هستيم كه قدرت خريد كم شده، شهرداري ميتواند كتابها و نشريات را با قيمتي اندك در اختيار افراد بگذارد. فكر ميكنم با اين اقدامات درصد مطالعه در سطح شهر كمي بالا برود.
وي با اشاره به اينكه شهرداري و سازمان زيباسازي ميتوانند اقداماتي شبيه «رالي كتاب» كه در آلمان و توسط يكي از كتابخانهها اجرا شد، پياده كنند، گفت: يا مانند كمپين جهاني كه براي به اشتراك گذاشتن كتاب برپا شد و هر كس هر كتابي را كه خوانده و دوست داشته، در همان جايي كه تمامش كرده ميگذارد و از يابنده ميخواهد كتاب را بردارد و بخواند و در هر شهر و كشوري كه تمامش كرد، جا بگذارد. جذابيت اين طرح در اين است كه يك كتاب ممكن است مسير زياد و متفاوتي را طي كند. يك سايت اينترنتي هم به اين كار اختصاص دادهاند و هر كس كه در اين كمپين صاحب كتاب است، ميتواند از طريق كد پيگيرياش، از سرنوشت كتابش و مسيري كه طي كرده باخبر شود. البته شايد ما با وجود عزيزاني كه دقيقه به دقيقه زبالههاي بازيافتي را از سطح شهر ميربايند، بايد اينگونه كمپينها را با تغييراتي اندك اجرا كنيم. يعني مكانهايي مشخص را تعيين كنيم، مثل چند كتابخانه، فرهنگسرا، كافيشاپ يا حتي كتابفروشي معتبر؛ و از همه بخواهيم كتابها را در اين مكانها به امانت بگذارند تا كتابها مسيرشان را دنبال كنند.