انتقاد محجوب از فضاي غيرانتخاباتي كلانشهرها
چراغهاي انتخابات خاموش است
عليرضا محجوب، دبيركل خانه كارگر و نماينده اصلاح طلب مجلس فعلي نگران انتخابات آتي است. او معتقد است هنوز هيچ تحرك انتخاباتي تشكيلاتي و سازمانيافته در كلانشهرها وجود ندارد. او اين اتفاق را مساعد ارزيابي نميكند و ميگويد هيچ چراغي روشن نيست. نسبت به وضعيت احزاب در ايران هم انتقادات تندي دارد كه بيشتر به همكاران فعلياش در مجلس برميگردد. او ميگويد با اين قانون احزاب كه مجلس تصويب كرده هرگز نميتوانيم شاهد توسعه تحزب باشيم:
در حال حاضر در كشور هيچ حزبي وجود ندارد و ما فقط دو طيف داريم و از آنها صحبت ميكنيم و هر بحثي وجود دارد درباره جايگاه افراد در دو طيف اصولگرا و اصلاحطلب است. طبق تحقيقاتي كه در سه ماه اول سال جاري انجام داديم تا اين لحظه 60درصد نمايندگان فعلي شانس انتخاب شدن دارند؛ البته به جز حوزههاي كلانشهرها كه با احتساب آنها درصد پايينتر ميآيد، چرا كه در حوزههاي انتخابيه بزرگتر مشخص نميشود چه اتفاقي ميافتد و اگر جرياني با قدرت وارد شود ميتواند كرسيها را در دست بگيرد كه اين موضوع اتفاق افتاده و سابقه دارد و ميتواند نتيجه انتخابات را به كلي عوض كند.
در حال حاضر ما هيچ چيز از تحركات سياسي در حوزههاي كلانشهر نميدانيم. از نظر فعاليت و جهتگيريها در مجلس تاثيرگذارترينها نمايندگانكلانشهرها هستند كه در حال حاضر تاريكترين نقطه انتخابات است؛ چرا كه تحولاتي آغاز نشده و تحركات نيز به آن اندازه نيست كه بتوان پيشبيني كرد چه ميشود؛ بنابراين در حال حاضر شماي كامل و درستي از انتخابات نداريم تا بتوان آن را ترسيم كرد.
احتمال ائتلاف اصولگرايان معتدل و اصلاح طلبان هم وجود دارد و هم وجود ندارد. به همين جهت ميگويم فضاي سياسي خاموش است. زماني ممكن است كانديداها در يك جريان كافي نباشند و مجبور به ائتلاف شوند يا ممكن است بيش از اندازه كانديدا داشته باشند كه در آن زمان خود به دستجات مختلف تقسيم ميشوند كه همه اين رويدادها قطعا تابعي از يك منطق حزبي نيست و همه اتفاقاتي است كه در زماني مشخص ميافتاد.
تاثيرگذارترين عامل در انتخابات آتي دولت و شخص آقاي رييسجمهور است و نوع گرايش و حضور و ورود ايشان ميتواند اين موضوع را تضمين و تقويت كند يا شكل ديگري به آن بدهد. عمل آقاي دكتر روحاني به گواهي اتفاقات سه سال گذشته، در صيانت از حقوق انسانها، آزاديها و برداشتهاي كلي از انقلاب اسلامي ممتاز بوده؛ بنابراين در اين انتخابات نيز بايد نقش او را ممتاز دانست. البته ممكن است اين موضوع روي هيچ كاغذي نوشته نشده باشد و در هيچ جلسهاي ديكته نشود اما آنچه اتفاق خواهد افتاد متاثر از عملكرد ايشان است؛ يعني اصلاحطلبان راهي را پيش ميروند كه شخص آقاي روحاني نشان دهد.
در حال حاضر اصولگرايان در مجلس بر محوريت آقايان حداد و لاريجاني حضور دارند و اينكه افراد ديگري ظهور كنند را نميدانيم و سخت است بگوييم اين جريان به يك ليست اكتفا ميكند. البته اگر اين دو نفر به تفاهم نرسند، ظهور طيف دولت قبل و احمدينژاد نيز در انتخابات امكان دارد.
به حضور سيد حسن خميني در انتخابات مجلس خبرگان اميدوار هستيم. در مجلس خبرگان از قديم دو گروه طرفداران آقاي هاشمي و گروه مقابل وجود داشته كه اين روند ميتواند با چند راي تغيير كند كه قطعا تلاش ما تقويت حاميان آقاي هاشمي است، اما اكنون نميتوان گفت دقيقا چه كساني شانس ورود به مجلس خبرگان را دارند و در عين حال همه اين حدسيات منوط به حضور قاطع شخص آقاي هاشمي در انتخابات است.
قانون احزاب را در مجلس نوشتيم و فقط در آن نيامده كه احزاب رسما جاسوسند. در اين قانون درباره رابطه مالي احزاب با خارج آمده، حالا مگر احزاب با خارجيها رابطه مالي داشتند؟ حتي قبل از انقلاب نيز اين رابطه وجود نداشت. قانون احزاب فقط بايد و نبايد است و حزب در ايران پيش از تولد محكوم است و موجودي كه پيش از تولد محكوم باشد نميتواند پا بگيرد و وقتي موجودي قبل از تولد به انواع اتهامات ناكرده متهم ميشود قطعا نميتواند رشد كند، بنابراين با قوانين موجود يقينا حزب تا ابد در ايران شكل نميگيرد و مشكلات اصلي قانون و فرهنگ است چرا كه فرهنگ ما عين قانون را تاييد ميكند و هيچ كس در نقد اين قانون حرفي نزد و مطلبي ننوشت كه چرا حزب متولد نشده به انواع اتهامات جاسوسي متهم ميشود. حتي احزاب «توده»، «مردم» و «ايران نوين» كه طرفدار برخي كشورهاي خارجي بودند نيز رابطه سيستماتيك با غرب نداشتند و پولي دريافت نكردند و اگر هم پولي گرفتند سندي بر آن نيست. چرا بايد براي سند وجود نداشته قانون نوشته شود و اصل را براين بگذارند كه احزاب از خارجيها پول ميگيرند و با آنها ارتباط دارند؟
سراپاي اين قانون ميگويد مرده باد حزب! سال گذشته طرحي به مجلس آمد تا قانون احزاب اصلاح شود اما هرچه فحش بلد بوديم بهطور غيرمستقيم به احزاب داديم. سراپاي آن، فحش به احزاب است، قانوني كه فقط بگويد اينكار را بكند و نكند كه براي احزاب قانون نميشود، حزبي تشكيل نميشود كه بتواند سياست ورزي كند. دنيا دهكده جهاني شده، حالا احزاب ما بايد مراقب باشند در اين دهكده تنهشان بر تنه كسي نخورد كه اگر بخورد متهم به خيانت و جاسوسي ميشود. با اين شرايط و با اين بياعتمادي به احزاب نميتوان گفت چرا حزب در ايران شكل نميگيرد. بنابراين ما حزب نداريم و فقط يكسري اسامي عاريهاي وجود دارد كه اسم احزاب را به يدك ميكشند.
حزب فحش است. من در اساسنامه خانه كارگر نوشتم ماهيت اين تشكيلات صنفي است اما ما را بارها به حزب بودن متهم كردند. در حالي كه من علاقهمند به كار حزبي هستم اما بايد بگويم حزب نيستم. با اين وجود باز هر كس ميخواهد به من فحش بدهد ميگويد حزب خانه كارگر! وقتي در فرهنگ اينطور جا افتاده كه براي متهم كردن رقيب، به او عنوان حزب ميدهند چه بايد كرد؟ دوستداران حزب در كشور در شرايطي قرار گرفتهاند كه جسارت نكنند كار حزبي انجام دهند و خود را حزب بدانند، به اين جهت فضا و فرهنگ عمومي كشور ما آمادگي پذيرش احزاب را ندارد.
دفاتر احزاب در زمان انقلاب مورد هجوم واقع شدند و فضاي مذمتي به احزاب تا اوايل سال 60 وجود دارد و ما در سالهاي اول انقلاب با آنارشيسم حزبي مواجه هستيم و تنها حزب جمهوري اسلام موفق ميشود از انتخابات مجلس كنترل حوادث را به دست بگيرد اما همين حزب نيز در ادامه با انواع بغضها مواجه ميشود. حزب براي كشور ضروري و واجب است اما ما نميتوانيم اين ضرورت را داشته باشيم چون هيچ بستري براي آن فراهم نيست.