چرا پرسشهاي مدني در جامعه مدني ايران كمرنگ شده است؟
در ركود به سر ميبريم
حميدرضا جلايي پور
جامعه ايران دچار ركود شده است. ركودي كلي كه از مشكلات مختلف ميآيد. اما مهمترين عاملش ركود اقتصادي است؛ وقتي جامعه با مشكلات اقتصادي روبهرو ميشود، وقتي مردم دغدغه تامين نيازهاي اوليه زندگي خود را دارند و مدام با مشكل روبهرو ميشوند، جامعه مدني هم از رونق ميافتد. پرسشگري از اقدامات كيفي شهروندان يك جامعه است و در نبود امكانات كمي، رنگ ميبازد. در شرايطي كه امكانات كمي مهيا نيست يا به سختي به دست ميآيد، ديگر جايي براي پرسشگري و تفكر به ابعاد ديگر زندگي براي مردم وجود ندارد و پرسشگري، دقت در كيفيت زندگي و تمام نشانههايي كه جامعه مدني را زنده و پويا نشان ميدهد، از دست ميرود. در كنار اين عامل بسيار مهم و تاثيرگذار، عوامل ديگري هم در اين اتفاق دست دارند. يكي ديگر از اين عوامل، نبود تجمعها و جمعهايي براي بحث، گفتوگو و شكلگيري سوال و پرسش است. در هشت سال دولت گذشته، نهايت تلاش براي از بين رفتن نهادهاي مدني صورت گرفت و نهادها و جمعهاي مدني از بين رفتند. تشكلهاي داوطلبانه كم شدند و گردهماييها از بين رفتند. ديگر جايي براي جمعشدن و گفتوگو و به بحث گذاشتن موضوعات وجود ندارد و وقتي چنين جمعهايي وجود نداشته باشد، گفتوگو و پرسش شكل نميگيرد و جامعه مدني به پرسش نميرسد. عامل ديگر، رسانه است. رسانهها نقش مهم و پررنگي در پرسشگري مدني دارند و در محدوديت رسمي و كاركرد متفاوت رسانه ملي، رسانه مجازي تبديل به رسانه اول شده است. مردم در رسانههاي مجازي دورهم جمع شدهاند و اگر با دقت بررسي كنيم، اين گردهمايي پر از هرج و مرج است. مردم در شبكههاي مجازي سوالهاي خود را ميپرسند و از آنجايي كه فرهيختگان، نخبگان و رسانههايي كه ميتوانند نقش غربالگري داشته باشند و با فعاليت خود هرج و مرج را كاهش داده و به كيفيت سوالها و رفتارها اضافه كنند، با فيلتر و محدوديت مواجه هستند، بازهم در رسانههاي مجازي شايعه، نقش اول را بازي ميكند و هرج و مرج، بيشتر از رفتارهاي آگاهانه مدني است و اين فضا هم از شرايط عادي و نرمال خود خارج شده است. به اين ترتيب شور پرسشگري در اين شبكهها گاهي براساس دروغ و شايعههايي كه دست به دست ميشود، شكل ميگيرد و در نهايت منجر به پرسشگري دقيق، تاثيرگذار و تغييردهنده نميشود. در كنار اين دو عامل، عامل سوم و بسيار مهم ديگر رفتار رسانه ملي با پرسشگري مدني است. رسانه ملي، وظيفه دارد كه جامعه مدني را بهدرستي هدايت كند و به عنوان يك رسانه صداي مردم باشد. اما رسانه ملي ما اين رسالت را ناديده ميگيرد و مردم در اين رسانه تنها ميتوانند در حوزههاي ورزشي پرسشگر باشند و نه حوزهاي ديگر. تنها برنامهاي كه پرسشگري مدني را به شكل درست در رسانه ملي اجرا ميكند، برنامه «90» است، اما اين برنامه هم درباره فوتبال است و خارج از دنياي فوتبال، هيچ برنامه ديگري از اين دست در صدا و سيما توليد نميشود؛ نه سياست، نه اجتماع و نه حوزه ديگري نميتواند برنامهاي مانند «90» داشته باشد و پرسشگري در اين حوزهها را به نمايش بگذارد. نكته آخر هم اينكه، حسن روحاني بارها و بارها به پرسشگري مدني تاكيد كرده و از مردم ميخواهد كه بپرسند و انتقاد كنند. اما ماجرا اينجاست كه اين درخواست تنها از سمت رييسجمهور مطرح ميشود و مديران ديگر، اين پرسشگري را چندان خوشايند نميدانند. با دست به دست هم دادن اين عوامل است كه پرسشگري در جامعه ايراني كمرنگ شده است و مردم ترجيح ميدهند در سكوت نظارهگر باشند و اين سكوت، به نفع هيچ جامعه مدني نيست.
پينوشت: جامعه ايراني به سكوت گرفتار شده، نه سوالي ميپرسد و نه پيگيري ميكند. در سكوت خبرها را ميخواند و در سكوت ميگذرد. اين بيسوالي و بيتوجهي، سوژه سوال مهم «اعتماد» از حميدرضا جلاييپور بود و آنچه خوانديد پاسخ جلاييپور به اين سوال.