امروز تولد داريوش مهرجويي است
موقعيت ابزورد جهان آقاي كارگردان
احمد طالبينژاد
مهرجويي به «ابزورد» ميگويد: «جفنگ». ما نخستينبار اين معني را از او شنيديم، اما خودش ميگويد اين معادل را داريوش شايگان ساخته و او استفاده ميكند؛ واژهاي كه گوياي شرايط امروزي ما است؛ همهچيز ابزورد است.
جديترين مباحث شبيه يك شوخي بزرگ هستند و شوخيترينها، جدي ميشوند. روزگار ما اينچنين است و داريوش مهرجويي، كارگرداني كه هميشه و همواره با تصويري كه از روزگارش فيلم ميسازد، تحت تاثير اين روزگار. «هامون» برآيند روزگار گرفتاري ميان سنت و مدرنيسم بود، «پري» برآيند روزگاري كه آدمهاي جامعه سرگردان بودند و... مهرجويي كارگرداني است كه شرايط روزگارش را ميسازد. روزگاري كه گاهي برآيندش ميشود «گاو»، «دايره مينا»، «اجارهنشينها»، «هامون» و... و روزي ديگر هم «نارنجيپوش»، «چه خوبه برگشتي» و... اما اينها باعث نميشود تا مهرجويي را نبينيم. باعث نميشود تا كساني با لحني بيادبانه و نادرست مهرجويي را متهم كنند، دربارهاش مطلبهاي تند و تيز بنويسند يا در سالن سينما واكنشي تند نشان دهند. وقتي به سينماي ايران نگاه ميكنيم، نميتوانيم فيلمهاي درخشان مهرجويي را در آن ناديده بگيريم. نميتوانيم بگوييم كسي كه «گاو» را ساخته يا «پستچي» يا «اجارهنشينها» كه درخشانترين فيلم كمدي سينماي ايران است، كارگرداني بلد نيست و به خود اجازه دهيم كه اينهمه سال و اينهمه فيلم درخشان را ناديده بگيريم.براي ديدن مهرجويي، چه آن مهرجويي سالهاي دور و چه اين مهرجويي اين روزها، بايد به جامعه خود نگاه كنيم. به روزگاري كه ميگذرانيم و كارگردان باسواد و فيلسوف ما را هم درگير كرده. كارگرداني كه چهار فيلم آخرش تعليمي است و حتي در تندترين و بيرحمانهترين نگاه به فيلمهايش هم باز ميتوانيم، نگاه فلسفي او را در داستان پيدا كنيم و ببينيم كه چه ساده و سرراست آدرس ميدهد؛ دنياي اين روزها كثيف شده و بايد اين زشتيها را از دنياي خود پاك كنيم.
ميتوانيم قبول كنيم يا نه. اما آنچه مهرجويي است و آنچه مهرجويي براي سينما و جامعه ايران به يادگار گذاشته، فهرستي طولاني، درخشان و تاثيرگذار است كه نام او را به عنوان يكي از بزرگترين كارگردانان سينماي ايران براي هميشه و همواره ثبت ميكند و ميگويد: «مهرجويي سينماگري متعهد و واقعي است».