• 1404 يکشنبه 14 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3417 -
  • 1394 پنج‌شنبه 26 آذر

روند گفت‌وگوهاي انتخاباتي اصولگرايان در گفت‌وگوي «اعتماد» با احمد سالك

ظرفيت مديران و وزراي احمدي‌نژاد را ناديده نمي‌گيريم

جرياني به اسم اعتدال به دنبال استحاله اصولگرايي است

  احسان بداغي/ از سال 76 تاكنون عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز است. در مجلس نهم اما نماينده‌اي نزديك به جبهه پايداري محسوب مي‌شود. گروهي كه در شرح گفت‌وگوهاي انتخاباتي اصولگرايان از آنها به نيكي ياد مي‌كند. احمد سالك كاشاني خيلي قبل‌تر از بسياري از اصولگرايان از لزوم ائتلاف با پايداري‌ها براي انتخابات سخن مي‌گفت. ائتلافي كه گهگاه برخي همقطاران او در جامعه روحانيت چون غلامرضا مصباحي مقدم از آن با ترديد ياد كرده‌اند اما سالك همواره بر آن اصرار داشته است. منتقد سر‌سخت دولت، اين روزها منتقد سر‌سخت طيف معتدل اصولگرايان هم هست. كسي كه در مقام رييس كميسيون فرهنگي مجلس به عنوان يكي از دو كميسوني كه تركيبي نزديك به جريان پايداري و مخالفان سرسخت دولت در مجلس دارد، بارها بر سر تصميم‌گيري‌هايش با علي لاريجاني درگير شد. مشهورترين آن اختلاف نظر بر سر انتخابات هيات نظارت بر مطبوعات بود. همانجا كه سالك بر نامزدي رسايي و نبويان، دو عضو جبهه پايداري تاكيد داشت و اين انتخابات دو ماه به تعويق افتاد. او حالا در روزهايي كه اتاق جلسات مذاكرات اصولگرايان براي انتخابات مجلس دهم لحظه‌اي خالي نمي‌شود، در گفت‌وگو با «اعتماد» از سه رويكرد اساسي سخن مي‌گويد؛ برجسته كردن خط‌كشي‌ها با اصولگرايان معتدل، ادامه همراهي با جبهه پايداري و نهايتا بهره‌گيري از ظرفيت مديران و وزراي احمدي‌نژاد در ليست ائتلاف احتمالي اصولگرايان. البته مديران و وزرايي كه سالك آنها را بيش از آنكه متعلق به دولت‌هاي نهم و دهم بداند، متعلق به جريان اصولگرايي مي‌داند.
 جلساتي كه با محوريت سه تن از روحانيون بلندپايه در قم با هدف نزديك كردن اصولگرايان و ائتلاف ميان آنها برگزار مي‌شود تا امروز به كجا رسيده و چه نتايج مشخصي داشته است؟
شرايط فعلي در ارتباط فصل‌الخطاب بودن و قدرت داوري در صورت اختلاف با حضور حضرات آيات‌عظام يزدي، موحدي كرماني و مصباح‌يزدي به خوبي پيش رفته است. خوشبختانه در بين اين سه چهره محوري آمادگي در سطح بسيار بالايي است. اگرچه تلاش بر اين است كه وحدت را از بين ببرند و ضربه‌اي به آن بزنند و مدام هم اين تلاش‌ها جدي‌تر مي‌شوند.
  منظورتان از اين تلاش‌ها و ضربه‌ها چيست و از كجا به جريان اصولگرايي وارد مي‌شوند؟
به هر حال عوامل مختلفي كه گاهي در رسانه‌ها صحبت‌هايي مي‌كنند و پروژه تزلزل در جريان اصولگرايي را در پيش گرفته‌اند، به‌طور مشخص به دنبال بر هم زدن وحدت هستند.
 سوالم را مشخص‌تر مي‌پرسم؛ از درون خود جريان اصولگرايي هم كسي مدنظر شما هست كه در اين‌راستايي كه مي‌گوييد عمل كند؟
به هر حال از بيرون جريان اصولگرايي كه به شكل طبيعي مي‌خواهند كاري كنند كه ما به وحدت نرسيم. اما در درون اصولگرايي هم عناصري هستند كه گاهي حرفي مي‌زنند كه در فلان جا اختلاف نظر داريم و فلان مشكلات وجود دارد. من به عنوان كسي كه در درون اصولگرايي در جريان تلاش‌ها براي وحدت قرار دارم، مي‌گويم كه مطلقا چنين چيزي نيست. من با قاطعيت اين را مي‌گويم چون با هر سه بزرگواران ارتباط دارم و مي‌دانم كه وحدت تا الان به‌خوبي پيش رفته و اگر چيزي هست تفاوت‌نظرهايي است كه قدم به قدم براي آن راهكار پيدا مي‌كنيم. اما مطلقا اختلافي نيست و همه و از جمله سه بزرگواري كه محور وحدت شده‌اند آگاه هستند كه نهايتا صلاح كار همه در رسيدن به يك وحدت است و الان مرحله‌اي نيست كه بتوانيم غفلت كنيم.
  الان بحث اساسي بر سر مناسبات بين جريان سنتي اصولگرايان با جريان‌هاي معتدل اصولگرايي است. يعني يك طرف همان جرياني كه با محوريت آيات عظام موحدي كرماني، يزدي و مصباح‌يزدي درصدد رسيدن به وحدت هستند و طرف ديگر جرياني كه امثال آقاي لاريجاني يا آقاي ناطق نوري و ديگران در آن حضور دارند. مناسبات دو جريان چگونه است؟ آيا اصلا مشاركت و همكاري بين دو جريان هست و اگر تا الان نبوده آيا زمينه‌اي براي نزديكي در آينده مي‌بينيد؟
دو تا مساله اينجا هست. يكي بحث خود اين آقايان است. يعني آقاي لاريجاني و ديگراني در اين سطح است كه حضور و عدم‌حضور آنها در صحنه مباحث انتخاباتي را تعيين تكليف مي‌كند، به خصوص در صحنه جريان اصولگرا. تا آنجايي كه ما خبر داريم و خود اين آقايان هم تاكيد مي‌كنند اينها علاقه‌مند هستند و بعضا اصرار دارند كه از جبهه اصولگرايي خارج نشوند. نكته دوم يك حركت دقيق و با مطالعه در اين جريان است كه تلاش كنند يك جرياني را در قالب اعتدال كه نه افراط دارد و نه تفريط، به وجود بياورند. اين را البته با استناد به نوع گفتمان خود اين گروه عنوان مي‌كنم. بعد هم ضرورتا براي رسيدن به اين هدف افرادي را از اصلاح‌طلبي و اصولگرايي انتخاب مي‌كنند و اينها در واقع رايزني است براي اين مسائل. در واقع اظهارنظرهاي مختلفي است كه بتوانند اين جريان را بر اساس آنچه سكه رايج بازار سياست در اين روزهاست، به وجود بياورند. براي اصولگرايان اهداف اين حركت قابل‌توجه است و ما اصرار داريم كه بايد به آن دقت كرد. مثال مي‌زنم؛ مي‌گويند مردم از درگيري سياسي خسته شده‌اند و بنابراين بايد جريان اعتدالي بيايد و هر‌دو را داشته باشد. تهمت‌ها و وابستگي‌هايي را مطرح مي‌كنند و مي‌گويند براي عبور از آنها بايد حركت اعتدالي داشت. به صورت علني يا در لفافه مي‌گويند آينده نظام در گروي اسلام رحماني است نه اسلام «اشدهم علي الكفار». به انحاي مختلف مي‌گويند ديگر نبايد با امريكا دعوا كرد و به امريكا مرگ بر امريكا گفت و مسائلي از اين مقوله. دارند اينها را در جامعه فرهنگ‌سازي مي‌كنند و لذا مي‌گويند آن جرياني كه مي‌تواند اينها را جلو ببرد جريان اعتدالي است. بعد معتدلين چه كساني هستند؟ مي‌آيند تعيين مصداق مي‌كنند و قسمتي از اصولگرايي را هم مي‌گيرند و مي‌برند به اين سمت و سو. خب ما در جريان اصولگرا اين را قبول نداريم و مطلقا نمي‌توانيم آن را بپذيريم. ما نمي‌توانيم خودمان را گول بزنيم و كساني كه فكر مي‌كنيم تنها در اسم اصولگرا هستند را به عنوان متحد و موتلف بپذيريم. اين جريان به اسم اعتدال در مسير استحاله اصولگرايي مي‌روند.
 خب سوال من اين بود كه اين جريان يا طيف الان چه نسبتي با جريان اصولگرايي كه با محوريت جامعتين مشغول تلاش‌هايي هستند، دارد؟
مشخصا ما با هم تفاوت داريم و نبايد تنها بر سر يك اسم خودمان را گول بزنيم. يعني اين نيست كه هر كسي گفت من اصولگرا هستم ما آن را بپذيريم. همان‌طور كه نمي‌شود براي وحدت اصولگرايان تنها به سابقه قبلي برخي چهره‌ها و طيف‌ها در جريان اصولگرايي نگاه كرد، چون به هر حال اوضاع كنوني آنها و روش فعلي‌شان فرق كرده است. جامعه اصولگرايي منشور اصولگرايي دارد كه مصوب همه اطراف اين جناح چون پايداري و موتلفه و بقيه گروه‌هاست و همه اين منشور را پذيرفته‌اند. بنابراين اصول اوليه را محكم كرده‌اند و سر مسائل فرعي و ثانويه حرف مي‌زنند.
 يعني معناي حرف شما اين است كه جريان اصولگرايي كه شما از آن نام مي‌بريد با جريان موسوم به اصولگرايان معتدل بر سر اصول داراي شكاف است؟
من به اسم‌ها كاري ندارم. به هر حال ما معتقديم كه عده‌اي اصول اصلي را زير پا گذاشته‌اند و راه ديگري مي‌روند و البته براي ما جاي تاسف دارد كه اين كار را هم با تابلوي اصولگرايي مي‌كنند.
  شما مي‌خواهيد آن طيف آن تابلو را زمين بگذارد يا چيزي شبيه اين؟
اصولگرايي ملك شخصي كسي نيست و سندش را به نام كسي نزده‌اند. ما براي اينكه نشان دهيم اصولگراي واقعي كيست، راه‌حل‌هاي سياسي داريم. بايد يك وحدت قوي تشكيل دهيم و در مقابل وقتي ليست واحد اصولگرايان بيرون آمد و يك طرف هم رفتند و با هواداران دولت و برخي اصلاح‌طلبان بستند، معلوم مي‌شود اصولگراي واقعي كيست. ببينيد هيچگاه پايگاه اجتماعي اصولگرايان به يك ليست مشترك با اصلاح‌طلبان و اعتدالي‌ها اعتماد نخواهد كرد. كسي كه مي‌رود با اينها ائتلاف مي‌كند يعني اينكه پايگاه راي خود را در جايي خارج از اصولگرايي مي‌بيند. ضمن اينكه ما هيچگاه در جريان اين وحدت، اصولگرايان را خوب و بد نكرديم و از روز اول هم بر وحدت اصرار مي‌كرديم. عده ديگري بودند كه به يكي انگ تندرو مي‌زدند، به يكي مي‌گفتند افراطي و خط‌و نشان مي‌كشيدند كه با اين گروه و آن گروه ائتلاف نمي‌كنيم.
 يعني اين طيف اگر بخواهند مي‌توانند در فرآيند ائتلاف وارد شوند؟
بستگي دارد چطور وارد شوند. اگر فقط در اسم اصولگرا باشند، اما در عمل سياست ديگري را جلو ببرند قطعا قضيه فرق مي‌كند.
  از آن طرف شما به عنوان طيف سنتي اصولگرايان با پايداري‌ها چطور رابطه و تعاملاتي داريد؟ اين گروه چطور در جريان ائتلاف ظاهر شده‌اند؟
تا جايي كه ما مي‌بينيم جريان پايداري از گروه‌هاي فعال و مشتاق در جريان وحدت اصولگرايان هستند و تا امروز هم توانسته‌ايم مسائل را به‌خوبي با اين گروه جلو ببريم ما آن‌طور كه ديگران به جبهه پايداري نگاه مي‌كنند، در رابطه با اين گروه نظر نداريم و حركت آنها تا الان مثبت بوده است.
  و يك مساله مهم هم در اين ميان آقاي احمدي‌نژاد و نقش او در اين ائتلاف است.
من خبري از ايشان ندارم و ارتباطي هم ندارم كه بتوانم حرفي بزنم. چيزي هم نديده‌ام كه بر اساس آن نظر بدهم.
 منظور شخص آقاي احمدي‌نژاد نيست. منظورم گروه و طيف ايشان است و نزديكاني كه به هر حال به نظر مي‌رسد براي انتخابات مي‌خواهند فعال شوند. مثلا الان خيلي از استانداران و وزراي ايشان مي‌خواهند وارد عرصه شوند. براي اينها چه نقشي درنظر گرفته‌ شده است؟
خيلي از نزديكان و مديران دولت آقاي احمدي‌نژاد كه الان مي‌خواهند بيايند با اصولگرايان هماهنگ هستند. اما اينها را نبايد الزاما گروه احمدي‌نژاد دانست. چرا كه خيلي‌ها از همان‌ها از خيلي وقت پيش منتقد آقاي احمدي‌نژاد بودند و اصلا هم قبل از آن خودشان چهره‌هاي شناخته‌شده‌اي در جريان اصولگرا بودند و نياز ندارند تا تمام اعتبار خود را از دولت آقاي احمدي‌نژاد بگيرند.
   شما موافق حضور تيم آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات و در جريان ائتلاف اصولگرايان هستيد؟
ببينيد در ميان اطرافيان آقاي احمدي‌نژاد چهره‌هاي ارزشمند بسيار زياد بود و در اين ميان چون فقط يك جرياني به عنوان «جريان انحرافي» برجسته شد، بعضي‌ها هم كمك كردند كه همه آن چهره‌ها ذيل اين جريان تعريف شوند و از اين مساله خوشحال بوده و سود مي‌بردند. به هر حال تيم و دولت آقاي احمدي‌نژاد ظرفيت‌هاي مثبت و سازنده فراواني داشت و نكات برجسته و كارنامه‌هاي خوبي مي‌شود در آن يافت كه قابل كتمان نيستند و قطعا هم اصولگرايان از اين قسمت از ظرفيت‌هاي مثبت آن دولت بهره خواهند برد و اين ربطي الزاما به شخص ايشان ندارد. اين ظرفيتي بود كه در جريان اصولگرايي وجود داشت و در دولت ايشان فعال شد و الان هم وجود دارد و ما مي‌توانيم از آن استفاده كنيم. بنابراين اگر در ائتلاف اصولگرايان چهره‌هايي از دولت ايشان هم حضور داشتند به معناي حضور مستقيم ايشان نيست.
 يعني برنامه‌اي براي استفاده از اين چهره‌ها داريد؟
به هر حال اگر خودشان بيايند و اعلام حضور كنند، به عنوان يك ظرفيت قطعا از آنها بهره مي‌گيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون