تخته تيغ
سيد علي ميرفتاح
يك. اين روزها در اخبار و اقوال، درباره امربهمعروف فيزيكي و غيرفيزيكي چيزهايي شنيديم كه به نظرم قابلتامل بود. به استناد فرمايشهاي يكي از معلمين اخلاق معلوم شد كه تاكنون براي زدن و پرتاب كردن و حذف فيزيكي طرف مقابل، چنانكه اقتضا ميكند ارادهاي نبوده است و دوستان جز با حرف و نوشته كسي را امر بهمعروف و نهي از منكر نميكنند. لذا ميشود نتيجه گرفت آنها كه دست بزن دارند و زبانشان در فحاشي دراز است و به اخلاق اعتنا ندارند يا نفوذي از جايي ديگرند يا به اردوگاههاي ديگر وصلند... بگذريم.
دو. اين روزها، شبهاش به توصيه دوستانم مشغول تماشاي سريال «گيم آف ترونز» هستم. ترجمهاش كردهاند به بازي تاج و تخت. سريال مورد نظر من درباره سرزمين باستاني و خيالي هفت اقليم است كه طوايفش در عين اتحاد دايم بر سر نشستن بر سرير قدرت با هم دعوا دارند و براي اينكه بر سر عمل بمانند يا بر سر عمل برگردند تلاشهاي عجيب و غريبي ميكنند. به نظرم اين سريال را از روي همه رقابتها و مناسبات سياسي نوشتهاند و طوري طراحي كردهاند كه در آيينهاش بشود سياستمداران را ديد و جا و پاي قدرتطلبان را تشخيص داد. شهيد بزرگوارمان مرحوم آقاي بهشتي زودتر از خيليهاي ديگر ملتفت اين حقيقت شدند كه حب دنيا در ضمير بعضي انقلابيها خانه كرده و سمتوسوي كارها و اظهارنظرهايشان را به خود متمايل كرده. در ظاهر همه ميگويند كه شيفته خدمتند و اگر مثل اسفند بر آتش بالا و پايين ميپرند دليلش اين است كه نميخواهند توفيق خدمت را از دست بدهند و از سعادت مسووليت بيبهره بمانند. اما به تعبير آن شهيد بزرگوار در اصل تشنه قدرتند و هيچ جوري حاضر نيستند از سرير امر و نهي پايين بيايند. چيزي كه توي سريال هم خيلي خوب طراحي شده همين سرير سلطنت است. سرير را با تركيب هزاران شمشير تيز ساختهاند و كيست كه نكته ظريف اين طراحي را درنيابد كه پادشاهي و شمشير به هم مربوطند و خود قدرت هم كندتر و كمخطرتر از شمشير نيست. ظاهري فريبنده دارد اما در باطن فرقي با تخته ميخ ندارد. تخته ميخ كه نه، تخت تيغ. از من ميشنويد اين سريال را از دست ندهيد.
سه. ما همان چيزي نيستيم كه مينماييم. در مقام حرف بايزيد و شبلي به گردمان هم نميرسند اما در عمل شمر و يزيد هم جلودارمان نيستند. اين از خواص طبيعي نفس اماره است كه خودش را توجيه ميكند و با ظواهر آراسته خودش را نشو و نما ميدهد.
چهار. كاش جناب استاد احمديمقدم يك مصاحبه مفصل بكنند و همه ناگفتههاي هشتادوهشت را يك بار براي هميشه بازبگويند و اين حالت نباشد كه به صورت ترجيعبند هر چند ماه يك بار ناگفتههايي را رو كنند. خدايينكرده چنين استنباط ميشود كه به اين ناگفتهها در رقابتهاي سياسي نگاه ابزاري ميشود.