• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3451 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۷ بهمن

مورخ برجسته مصري از وقايع ميدان تحرير پنج سال پيش مي‌گويد

چرا انقلاب مصر شكست خورد؟

خالد فهمي، تاريخ‌نويس مصري كه بيش از يك دهه در ايالات متحده، درس خوانده بود، دقيقا چند ماه قبل از انقلاب 2011 به قاهره بازگشت تا به‌طور غير منتظره در قلب يكي از مهم‌ترين وقايع مصر و منطقه قرار گيرد. فهمي در تمام اعتراضات 18 روزه ميدان تحرير قاهره حضور داشت، اعتراضاتي كه موجب سقوط حسني مبارك پس از سه دهه حكومت شد. فهمي كه اكنون فعال سياسي شده، در هر دو دوره دولت محمد مرسي و عبدالفتاح سيسي متهم به تلاش براي راه‌اندازي انقلاب ديگر شده است. فهمي حالا استاد مدعو در دانشگاه هاروارد است و پس از پنج سال در مورد وقايع انقلاب مصر و موفقيت و شكست بهار عربي با ورلد پست سخن    مي‌گويد:
  ‌ شما تنها چند ماه قبل از انقلاب به مصر بازگشتيد، آن موقع قاهره چگونه بود؟
چيزي در هوا وجود داشت. هنگامي كه يك دوست در اواخر سال 2010 از من پرسيد كه چرا بعد از سال‌ها زندگي در خارج به كشورت باز مي‌گردي، گفتم: احساس مي‌كنم اتفاقي در حال رخ دادن است. من حتي فكر سياسي نداشتم. من فكر مي‌كردم چيزي در ميان جوانان وجود دارد كه به توليد ادبي و هنري مي‌انجامد. فيلم‌هاي جديد، نوع جديدي از موسيقي، ادبيات جديد، صرف نظر از موضوع اعتراض به قدرت سياسي و سنت‌هاي مذهبي و سياسي. در همان زمان، در سطح سياسي، اقدامات جوانان پس از كشته شدن خالد سعيد، فعال اسكندريه، بي‌سابقه بود. چيزي بسيار جديد در نوع نافرماني مدني بود. مردان و زنان جوان در اسكندريه و قاهره سياه مي‌پوشيدند و دست در دست در سكوت تظاهرات مي‌كردند. به نظر من، به عنوان يك دانشگاهي و يك مورخ مصر مدرن در اينجا طنين انداز شد. من مي‌توانستم حس كنم چيزي اتفاق مي‌افتد، البته من هرگز پيش‌بيني نمي‌كردم شكل آن چه خواهد بود.
  ‌ خاطره شما از 18 روز حضورتان در ميدان تحرير چيست؟
زنده‌ترين تصوير را از اوايل 18 روز دارم. آن روز، يك روز طولاني و خطرناك براي همه ما بود؛ من، خواهرم و دوستانم. خواهرم مورد ضرب و شتم قرار گرفت و براي چند ساعت، او پسرش را گم كرد و بعد او را در ميان گاز اشك آور پيدا كرد. من با دوستانم كه از شهرهاي ديگر آمده بودند، تلاش مي‌كرديم به روي پل قصر-النيل برويم، اما نمي‌شد بازگرديم؛ دوستان من به دليل شليك پليس از چپ و راست از پل سقوط مي‌كردند. در يك لحظه خاص، من خودم را روي يك پل كه به تحرير مي‌رسيد در دام افتاده ديدم. امكان فرار نبود و احساس وحشتناكي بود. كمربند پليس در مقابل ما بود. من مي‌توانستم سربازان پليس را ببينم كه وحشت زده شده‌اند و اسلحه‌هاي خود را رها مي‌كنند، سر خود را تكان مي‌دهند و مي‌گويند كه آنها ديگر نمي‌توانند. ديدن فروپاشي پليس در مقابل شما يك خاطره فراموش نشدني است. هنگامي كه پليس كنار كشيد و به ما اجازه داد به تحرير برويم.
  ‌ روايت شما از حوادث انقلاب به عنوان يك مورخ چيست؟
من خودم را در ميان وقايعي ديدم كه بلافاصله به عنوان يك لحظه تاريخي به رسميت شناخته شد. من بايد آنها را در روش‌هاي مختلف بررسي كنم. بلافاصله پس از كناره‌گيري مبارك، مدير آرشيو ملي به من گفت كه آنها يك كميته براي سند انقلاب تشكيل داده‌اند و من به عنوان مدير آن منصوب شده‌ام. اين يك روياي واقعي بود كه صداي هزاران نفر را كه در آن 18 روز اعتراض داشتند براي آيندگان ثبت كرد. اما در نهايت اين پروژه شكست خورد. فعالان كه در انقلاب شركت كرده بودند از ما يك سوال بسيار مهم مي‌پرسيدند: «آيا به ما تضمين مي‌دهيد كه آنچه ما به شما مي‌گوييم در اختيار سرويس‌هاي امنيتي قرار نگيرد.» من نمي‌توانستم به آنها تضمين دهم.
  ‌ شما نوشته‌ايد كه مصر دچار مشكل پيش‌بيني آينده است؟
يكي از تفاوت‌هاي اصلي بين آنچه در مصر اتفاق مي‌افتد و جهان عرب از يك سو، با آنچه در شرق اروپا در انقلاب‌هاي رنگي اتفاق افتاده بود، مشغول بودن در گذشته است. حتي در مورد يك كشور با تاريخ پيچيده مثل مجارستان اينگونه است، در مجارستان يك ملت در مفهوم آن وجود دارد و با كمونيسم، يا اشغال نازي يا جنگ داخلي آلوده نمي‌شود. پس آنها مي‌توانند براي ساختن آينده اميدوار باشند. من فكر مي‌كنم يكي از مشكلات بهار عربي اين است كه ما نمي‌توانيم در يك لحظه يك عرب يا مصري باشيم.
  ‌ چرا شما با حكومت اخوان المسليمن تحت رهبري محمد مرسي مخالفت كرديد؟
انتخاب مرسي براي من، يك فرصت بزرگ بود. من فكر كردم كه در نهايت اين انتخاب آنها را خاموش خواهد كرد آنها در برابر مسائل جدي قرار گرفته بودند و بايد به مشكلات ما پاسخ مي‌دادند. در منظر عمومي، من از مرسي و اخوان‌المسلمين دفاع مي‌كردم. هر چند باور نمي‌كردم اخوان پاسخي براي مشكلات داشته باشد، اما ما آنها را پذيرفته بوديم و من استدلال مي‌كردم كه دموكراسي همين است - مردم راي داده‌اند و من به راي مردم مصر احترام مي‌گذارم. اما اينجا دو لحظه عطف بود. در نوامبر و دسامبر سال 2012، به‌طور موثر مرسي خود را بالاتر از قانون قرار داد. من در مقابل كاخ رياست‌جمهوري نبودم، اما دوستان من بودند و آنها توسط شبه نظاميان اخوان شكنجه شدند، در بازداشتگاه موقتي كه اخوان‌ها در مجاورت كاخ رياست‌جمهوري داير كرده    بودند.
لحظه دوم چند ماه بعد در ماه مارس يا آوريل سال 2013 رخ داد. ما شروع به كار براي تهيه پيش‌نويس يك آزادي قانون اطلاعات كرديم. ما نمونه‌هاي بسياري از كشورها در سراسر جهان را بررسي كرديم و با كميته تهيه پيش‌نويس در وزارت دادگستري ديدار داشتيم. يك جلسه توسط خود وزير دادگستري برگزار شد. وزير به جاي صحبت كردن در مورد آزادي اطلاعات، يك ساعت صرف انكار وجود خشونت پليس و شكنجه در زندان‌هاي مصر كرد. چند ماه قبل از جلسه، پسر عموي يكي از دوستان من تا حد مرگ در بازداشت مورد ضرب و شتم پليس قرار گرفته بود. اينجا بود كه نظر من عوض شد و روز بعد به تحرير رفتم و دادخواست عمومي عليه مرسي را امضا كردم.
  ‌ اگر شما دوباره به پنج سال پيش بازگرديد، چه كار متفاوتي انجام مي‌دهيد؟
اين سوالي است كه ما هميشه از خودمان مي‌پرسيم. اجازه دهيد بگويم من هنوز هم  اگر عليه مرسي به خيابان مي‌رفتم البته آن را رد نمي‌كردم، من فكر مي‌كنم او و اخوان المسلمين براي دولت نامناسب بود. تاسف من اين است كه ما توجه كافي براي ايجاد نهضت نكرديم. آن 18 روز در تاريخ مصر بي‌سابقه‌ بود. تعداد معدودي از كشورها و مردم در اين مدت موفق به انتقال قدرت شدند. اما ما يك سازمان مردمي پايدار كه بتواند يك جنبش سياسي براي تغيير معنادار ايجاد كند و به شكل يك حزب سياسي عمل كند، نساختيم.
٭منبع: هافتينگتون پست

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون