نگاهي به فيلم «در مدت معلوم»
سروش واحد /فيلم «در مدت معلوم» نخستين تجربه كارگرداني وحيد اميرخاني است. با تمام ايراداتي كه به فيلم وارد است بايد به اميرخاني بهخاطر جسارت و بيباكي قابل تحسينش تبريك گفت. زيرا انتخاب چنين موضوع سخت و پيچيدهاي با خط قرمزهاي فراوان، به عنوان نخستين تجربه كارگرداني ريسك زيادي از هر نظر دارد. جسارت كارگردان از جايي آغاز ميشود كه اساس فيلم «در مدت معلوم» نگاه و بررسي مشكلات جنسي و غريزي جوانان است. كارگردان با خلق اين اثر قطعا در جريان است كه موافقين و مخالفين زيادي در خصوص فيلمش پيدا ميكند.
مشكلات مربوط به مسائل غريزي و جنسي جوانان هميشه به عنوان يك موضوع پر تنش در جامعه ما مطرح بوده كه همواره نظريات مختلفي در اينباره داده شده و بحثهاي زيادي تاكنون در اين خصوص صورت گرفته است. فيلم «در مدت معلوم» را هم ميتوانيم يكي از همين نظريات يا بحثها بدانيم كه در پي حل مسائل مربوط به اين موضوع به دنبال راهكاري براي نسل جوان ميگردد.
ميثم (با بازي جواد عزتي) به عنوان يك جوان ساده، نماينده بسياري از جوانان ما است كه از آشفتگي و سردرگمي حاصل از غريزه دچار سرگشتگي شده و مشكلاتش را به هر نوعي در جامعه فرياد ميزند. فيلم با يك فضاي شهري نسبتا بسته سعي كرده تا نگاه جامعهشناسانهاي به اين موضوع داشته باشد و دغدغه اصلي خودش را از ديد جامعه جوان به وسيله ميثم مطرح كند.
در ابتداي فيلم مشاهده ميكنيم كه ميثم با حضور در همايشي، مشكلات مربوط به رابطه و مسائل جنسي جوانان را به شكلي كاملا جسورانه در قالب سوال در مقابل اساتيد مطرح ميكند. با تماشاي اين سكانس تقريبا كل ماهيت فيلم و موضوع آن مشخص ميشود. موضوعي قابل توجه با نگاهي آميخته با طنز، كنجكاوي تماشاگر را براي ديدن ادامه فيلم بيشتر كرده و او را تا انتهاي فيلم بهخوبي ميكشاند. با ادامه فيلم اين نكته را ميتوان دريافت كه كارگردان به دنبال راهكاري مناسب براي موضوع نسبتاپيچيده فيلم خود ميگردد، اما آنگونه كه به نظر ميرسد كاري از دستش بر نميآيد و حتي براي حل اين مشكل از مسوولان هم درخواست رسيدگي و مساعدت ميكند.
اساسيترين ايراد «در مدت معلوم» ضعف فيلمنامه آن است. فيلمنامه از ريشه و اساس به درستي پيريزي نشده و داراي خلل و آشفتگيهاي فراواني است. البته اين آشفتگي فضاي فيلمنامه بهخاطر موضوع حساس آن تا حدودي قابل قبول است اما از جايي به بعد ديگر افكار تماشاگر را به هم ريخته و مانع از برقراري ارتباط وي با فيلم ميشود. در نتيجه نگاهي كه كارگردان براي اجراي فيلمنامه دارد با بينظمي و درهم ريختگي توام ميشود.
در نتيجه سوالاتي براي تماشاگر پيش ميآيد كه تا پايان بيجواب باقي ميماند. سوالاتي مثل اينكه آن پسر نوجوان به نام رضي براي چه مدام به دنبال ميثم بود؟ميثم چه راهكاري براي حل مشكل وي ميتوانست به او ارايه كند؟ راهكار كوچه رخصت؟ آن افرادي كه در قهوهخانه، ميثم را در مورد كوچه رخصت راهنمايي كردند چه كساني بودند و از كجا آمده بودند؟ چطور ميثم با اينكه داراي تحصيلات آكادميك نيست به عنوان يك جامعه شناس در مدرسه تدريس ميكند؟ اصلا چطور كتاب مينويسد؟
كارگردان در طول فيلم سعي كرده تا فضاهاي زيادي را براي مخاطب ايجاد كند. اما بهخاطر وجود گسستگي در فيلمنامه به اجبار هر فضا را نيمهكاره رها كرده و سراغ فضاي ديگري ميرود. اكنون مخاطبي كه به اين فضا وارد ميشود از دريافت كوچكترين نتيجه و جوابي بازمانده و دچار سردرگمي ميشود. بهطور مثال يكي از اين فضاها همان كوچه رخصت است كه در نهايت تا پايان فيلم هم مورد امنيتي آن كوچه مشخص نميشود و اين سوال در ذهن تماشاگر باقي ميماند كه اصلا چرا آن كوچه بايد با دوربين كنترل ميشد.
فيلم در مدت معلوم همانند پازلي است كه هر يك از تكههاي آن را كاراكترهاي آن تشكيل ميدهند. با تعريف اندكي كه از بعضي از كاراكترها به مخاطب ارايه ميشود و همچنين با بررسي نيمهكاره شخصيت آنها، مخاطب تا انتها قادر نيست تا تكههاي اين پازل را به درستي در كنار هم بچيند و آن را حل كند و در نهايت نميتواند با فيلم ارتباط برقرار كند. يكي از آن شخصيتها خانم استاد دانشگاه (با بازي ويشكا آسايش) است كه به خوبي براي تماشاگر تعريف نميشود. اينكه اصلا او كيست و از كجا آمده؟ يا چرا آنقدر به سرعت با سعيد ارتباط عاطفي برقرار ميكند؟ يا اصلا كاراكتر خود سعيد (با بازي هومن سيدي)، چرا مدام فكر ميكند كه چشمهايش قرمز است و از قطره استفاده ميكند؟ چرا حال و روز درستي ندارد؟ صنم كيست؟ چرا در رابطه عشقي با صنم به بنبست رسيده است؟
بحث ازدواج موقت، مسالهاي است كه بهطور كامل مورد تاييد بسياري از افراد جامعه ما نيست و شايد خوشايند خيلي از مردم نباشد. دغدغه ذهني ميثم در اين خصوص به جايي رسيده كه در سكانسي از فيلم شاهد هستيم كه حتي حاضر است خواهر خودش هم ازدواج موقت داشته باشد. پس در نتيجه فيلم راهكار مناسبي به مخاطبان ارايه نميكند.
فيلم «در مدت معلوم» ژانر كمدي شخصيت است. يعني قهرمان داستان حرف يا عقدهاي در ذهنش را كه خلاف عرف و موازين جامعه است، بيان ميكند و مشكلي كه دارد را بيش از حد بزرگ ميكند. اما مشكل ميثم در اين فيلم به اندازهاي بزرگ شده كه مخاطب احساس ميكند كه اين مشكل را فقط ميثم در كل جامعه دارد يا اصلا اين مشكل به قدري بزرگ و مهم است كه اصلا جوانان ما هيچ مشكل بزرگتر و مهمتري از مساله غريزه ندارند. در صورتي كه اصلا اينطور نيست. امروزه مشكلات مادي و حتي معنوي جوانان به قدري زياد شده كه شايد مشكلات جنسي و ارتباط با جنس مخالف آخرين مشكلي باشد كه به ذهن بسياري از آنها خطور ميكند. از اين رو كمدي شخصيت اين فيلم در پي بزرگنمايي بيش از حد خود و همانطور كه گفته شد با فيلمنامهاي نسبتا آشفته لبه پرتگاه قرار ميگيرد و فقط بهخاطر بازي فوقالعاده بازيگرانش، جسارت كارگردان و نوع طنز تلخ هوشمندانهاي كه دارد به يك كمدي سطحي تبديل نميشود.
همانطور كه گفته شد موضوع فيلم، خوب و قابل بحث است كه اگر فيلمنامه قويتري داشت و تجربه بيشتري پشت صحنه به هدايت فيلم ميپرداخت و داراي پايانبندي مناسبتري ميبود قطعا اثر بهتر و خلاقانهتري خلق ميشد و اين احساس پيش نميآمد كه گاهي كارگردان با بردن فيلم به فضاي طنز سعي كرده از بار سنگيني كه روي دوشش است شانه خالي كند و رضايت مخاطب را فقط با حالت كميك فيلم جلب كند.
در نهايت بيان و فرياد زدن مشكلات از هر نوع اگر با ارايه راهكار و پيشنهاد مناسبي همراه نباشد و به نتيجهاي مطلوب نرسد فايدهاي براي مخاطب نداشته و ممكن است منجر به نارضايتي وي هم بشود. در پايان هم پيشنهاد خوردن سركه براي ميثم از سوي كاراكتر بدعتي كاملا به تماشاگر ميفهماند كه به راحتي ميتوان صورت مساله را پاك كرد تا آب هم از آب تكان نخورد و فيلم «در مدت معلوم» با معايبي چشمگيرتر از محاسنش به پايان برسد.