• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3485 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۸ اسفند

تاكيد آرامش، تكذيب تلاش‌ نيست

نازنين متين‌نيا

 آرامش، كلمه‌اي است كه در انتهاي نامه سرگشاده علي رهبري با تاكيد نوشته مي‌شود تا واژه ديرين گمشده، چهره‌اي از پشت خطوط خبرها پيدا كند و بعد از مدت‌ها رخ بنمايد. رهبر مستعفي اركستر سمفونيك، بدون هيچ رودربايستي و ملاحظات مرسوم، از آن سرجهان براي هموطنانش نامه نوشته و در اين نامه شرح داده كه چطور و با حضور چه دست‌هايي، آرامش كاري او و گروهش سلب شده و ديگر نمي‌تواند وضعيت مديريت اركستر سمفونيك را تحمل كند و ترجيح به استعفا دارد. علي رهبري، موسيقيدان بزرگي كه سال پيش با افتخار و لبخند به تهران آمد تا اركستر سمفونيك تهران را جاني تازه دهد (و البته تا حدودي موفق هم شد)، از نحوه مديريت، روابط پشت پرده و مشكلاتي حرف مي‌زند كه پيش از او هم هنرمندان مختلف در حوزه فرهنگ و هنر گرفتارش بودند و احتمالا بعد از او هم گرفتار خواهند شد. اما موسيقيدان بزرگ كه سال‌هاي سال است با منت و احترام در جهاني كه «آرامش» هنرمند اصل اول است، فعاليت كرده و تنها به عشق «وطن» يك‌سال شرايط خاص اركستر سمفونيك را تحمل كرد تا بماند و بسازد، نه ترسي از مجوزهاي نرسيده بعدي دارد و نه خانه‌نشيني و خشكيدن چشمه هنرش. براي همين است كه به راحتي نامه مي‌نويسد و در نامه از مديريتي مي‌گويد كه هنرمندان را كلافه مي‌كند و «آرامش» باقي نمي‌گذارد. هوشياري رهبري در توانايي و محدوده جغرافيايي وسيعي است كه اصلا به خاطر همان‌ها، بازگشتش به ايران و رهبري اركستر سمفونيك، افتخار به حساب مي‌آمده. اما همين هوشياري است كه كار دست مشكلات و معضلات هميشگي مديران فرهنگي مي‌دهد و باعث مي‌شود تا به ناگاه، نامه سرگشاده‌اش در سايت‌ها و گروه‌هاي مجازي به دست همه آنهايي برسد كه هنوز استعفاي رهبري را مهم مي‌دانند و هنوز دغدغه فرهنگ و هنر دارند. رهبري در نامه‌اش به مسائل بسياري اشاره مي‌كند و نام آدم‌هايي را مي‌آورد، اما در انتهاي همين نامه دلسوزانه و نگران، از اتفاقي حرف مي‌زند كه سال‌هاي سال است در حوزه فرهنگ و هنر، فراموش شده است؛ «آرامش». امكاني واقعي كه باعث مي‌شود تا هنرمند فارغ از جهان بيرون و اتفاق‌هايش، خلق اثر را برهرچيز ديگري ارجح بداند و آثار هنري خلق شوند؛ بدون دغدغه و در امنيت رواني. اما سال‌هاست كه چنين واژه‌اي از عينيت زندگي هنرمندان رخت بسته و در اين ميان نوازندگان اركسترسمفونيك با تمام مصائبي كه مديريت فرهنگي دولت گذشته برسرآن‌ها آورد و تقريبا امنيت شغلي را از آنها گرفت، داغدارتر از هنرمندان حوزه‌هاي ديگرند. نامه رهبري را مي‌شود بارها و بارها خواند و با دو زاويه نگاه آن را قضاوت كرد؛ مي‌شود منتقدي بود كه از اين‌همه جسارت و شجاعت، رك‌گويي شادمان شد يا مديري فرهنگي كه دلش نمي‌خواهد ايرادها و انتقادها آنقدر شفاف و صريح بيان شود و دوست دارد حتي مشكلات هم در پشت پرده لبخند بزنند. هر دو اين مواضع ساده، كليشه‌اي و حتي راحت است، اما يك نگاه سوم متعادل، مي‌تواند اين نامه را اثربخش‌تر و مفيد كند؛ نگاهي كه نه فرافكن است و نه از موضع انكار. نگاهي كه مي‌گويد؛ تجربه علي رهبري در اداره يك گروه بزرگ اركستر بسيار بيشتر از تمام تلاش‌ها براي دوباره زنده كردن اركستر سمفونيك است و انتقادش، حتي دردناك و سخت، مسير بهتري را باز مي‌كند و بهتر از منصفانه‌تر، نامه را خواند و به مفهوم واقعي واژه «آرامش» در زندگي هنرمندان فكر كرد و تلاش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون