• 1404 شنبه 1 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3497 -
  • 1395 پنج‌شنبه 19 فروردين

درباره كتاب «ژان ژنه و معماري خلأ»

دروغ در آينه

     نيما   حسندخت/
سولانژ: اجزاي صورتش از يكديگر مي‌گسلند. آينه  مي‌خواهيد؟
كلر: (با خودپسندي خودش را نگاه مي‌كند)  در آينه  زيباترم!
در منابع پژوهشي كمتر مي‌توان به آثاري درباره ژان ژنه برخورد كه از قضا مخاطب را در برابر گستره تاويل‌ها و تفسيرهاي گوناگوني كه بر آثار اين نويسنده وجود دارد قرار دهد. در فقدان مطالعاتي موجود ترجمه فارسي پايان‌نامه مهتاب بلوكي در دانشگاه سوربن با عنوان ژان ژنه و معماري خلأ غنيمتي است كه چندي پيش به همت انتشارات ني در اختيار علاقه‌مندان قرار گرفت. سرفصل‌هاي اين كتاب به عناوين گسست، فاصله‌گذاري، شفافيت و در نهايت خلأ اشاره دارد كه در ادامه مولف به بررسي جزييات آنها در آثار اين نمايشنامه‌نويس  مي‌پردازد.
مولفه‌هاي سنت نمايشنامه‌نويسي ژان‌ژنه معطوف به سبك ابزورد است. مارتين اسلين به عنوان يكي از نخستين كساني است كه توانست به وسيله معيارها و شاخص‌هاي مشخصي از شكل نوشتار و پرداخت ايده تعدادي از نويسندگان را به عنوان سردمداران اين سبك از نمايشنامه‌نويسي معرفي كند. گيرم كه تقريبا هيچ‌كدام از آن نويسندگان همچون ساموئل بكت، هارولد پينتر، اوژن يونسكو و... مدعي ارايه چنين سبكي نبودند و به اشكال مختلف در دسته‌بندي اسلين با گفتار و نوشتار ترديد ايجاد كردند. اما در هر رو مشخصه‌هايي در آثار اين دسته از نويسندگان وجود دارد كه مي‌توان بدين وسيله چنان استنادي را براي آنها قايل شد.
از مشخصه‌هاي اين سبك مي‌توان به واقعيت‌گريزي اشاره داشت. اما اين مشخصه در همه نويسندگان طبعا به يك شكل و شيوه رعايت نمي‌شود. به طور مثال پينتر بيشتر آثارش از دلِ واقعيت موجود يك وضعيت فراواقعي خلق مي‌كند. در حالي كه بكت از همان ابتدا مخاطب را به يك وضعيت بي‌مكاني و زماني پرتاب مي‌كند. ژنه نيز از اين قاعده مستثنا نيست. او چندان تمايلي به روايت واقعيت روي صحنه ندارد و در آثار و گفتارش به صراحت موضع خود را به روشني مطرح ساخته است.
«از زماني كه نمايش را مي‌شناسيم چنين به نظر مي‌رسد كه هر نمايشنامه علاوه بر نقش اساسي‌اش انباشته از دلمشغولي‌هاي برآمده از سياست، دين، اخلاق يا هر چيزي بود كه واقعه نمايش را به ابزاري آموزشي بدل مي‌كرد. سياست، سرگرمي‌ها، اخلاق و غيره هيچ ارتباطي به دغدغه ما نخواهند داشت. اگر برخلاف ميل ما اين موارد وارد نمايشنامه شوند بايد آنها را تا حذف همه آثارشان از بين برد. ضايعاتي هستند كه مي‌توان از آنها فيلم، برنامه تلويزيوني، روايت تصويري و‌ رمان مصور ساخت. آه! قبرستاني از اين بدنه‌هاي اوراق وجود دارد.» روژه بلن كارگردان آثار نمايشي ژنه بر اين باور است: «سبك او از واقعيت ناشي مي‌شود. نخستين واژه‌ها فهرستي قابل ارجاع به واقعيت هستند. اما ادامه آنها وسعت مي‌يابد، اوج مي‌گيرد، از واقعيت جدا مي‌شود و به سمت سرمستي‌اي مي‌چرخد كه سراسر دنيا، عالم و ستارگان را به بوته آزمايش خويش مي‌كشاند.» بدين ترتيب ژنه معتقد است با به‌كارگيري عنصر آشفتگي و ادغام خوانش‌هاي متعدد، بزرگ‌نمايي، زشت كردن واقعيت، نمادپردازي و تمثيل مي‌توان به نوعي فاصله نمايش را از واقعيت موجود دور كرد. ژنه از عنصر ديگري به نام فاصله‌گذاري در جهت گنگي، ابهام و ترديد در نمايشنامه‌هاي خود بهره مي‌برد تا تماشاگر به‌راحتي با روايت روي صحنه همذات‌پنداري نكند. مي‌نويسد: «تماشاگر هنگامي فاصله‌اي را نشان مي‌دهد كه نمايش به چشم او كاملا بيروني جلوه كند. هنگامي كه خود را از نظر احساس و هيجان در آن درگير نبيند و هيچگاه از ياد نبرد كه در مقابل دنيايي خيالي قرار گرفته است. اين فاصله گذاري نه‌تنها در برابر تماشاگر كه در برابر شخصيت‌هاي نمايشنامه با حوادث پيش‌روي‌شان نيز وجود دارد. مولف كتاب معتقد است: «اين فاصله‌گذاري سه وجه دارد: اشيا و حضورهاي انساني كه مانع اهداف، روياها و لذات آنها مي‌شوند. انتظار كه در بُعد زماني آنها را به سطوح مي‌آورد و آنها را از رسيدن به اهداف‌شان دور مي‌كند و سرانجام آنچه آنها را در دنياي اتحادهاي متزلزل از يكديگر دور مي‌سازد و در تنهايي و در مرز غايب بودن منزوي مي‌كند.» بدين ترتيب عناصر بارز در تئاتر ابزورد به شكل و شيوه خاص ژنه در آثارش نمود مي‌يابد؛ عناصري همچون انتظار، غيبت و مرگ.
انتظار در شخصيت‌هاي نمايشي ژنه برخلاف بكت پويا و فعال است. اشاره شده است كه نمونه‌هاي انتظار در نمايشنامه‌هاي ژنه متعددند. يا انتظار حادثه‌اي است كه
به زودي روي خواهد داد؛ يا مساله انتظار بازسازي حادثه‌اي است كه پيش از اين به طور فرضي روي داده است. مفهوم انتظار غير از مفهوم انتظار زمان به خودي خود از يك طرف معطوف مفاهيم بيم و اميد مي‌شود و از طرف ديگر معطوف مفاهيم حركت و سكون. انتظارها هرگز لحظه‌هاي طولاني سست يا پريشاني نيستند كه در بيم يا اميد حادثه‌اي جريان داشته باشند كه رخ نمي‌دهد. شخصيت‌هاي ژنه سرشار از انرژي و حركتند. انتظار براي ژنه ادراك فعال زمان است. اما هرگز به چيزي كه منتظرش هستيم ختم نمي‌شود.
آينه از محبوب‌ترين اشياي در نظر ژنه است. شي‌اي كه نماد بارز نشان دادن دقيق واقعيت بدان‌گونه كه هست است، در نمايشنامه‌هاي ژنه در خدمت مفهوم واقعيت‌گريزي قرار مي‌گيرد. آثار ژنه همگي آينه‌هايي بوده‌اند كه نويسنده آن ديگري خويش را در آنها برجسته و منعكس‌ كرده است. آينه ژنه واقعيت را با تاكيد بر برتري ناواقعيت ويران مي‌كند و ناواقعيت ظواهر ناب را تثبيت مي‌كند. آينه در آثار ژنه شخصيت‌ها را از واقعيت روزمره‌شان تهي مي‌سازد. ظواهر ملبس و آرماني آنها را تثبيت مي‌كند. آينه دروغ مي‌گويد، تحريف مي‌كند، تهي مي‌سازد تا واقعيت را متلاشي و در نهايت فرو بريزد. در تفكر ژنه انعكاس تصوير بسيار زيباتر از خود تصوير است و نه‌تنها زيباتر است بلكه واقعيت را نيز زيباتر مي‌سازد. آينه‌ها به باور او باعث درك واقعيت نمي‌شوند بلكه يك تصوير يا يك توهم را القا مي‌كنند. آنها ما و شخصيت‌هاي نمايشنامه را در برابر خلئي قرار مي‌دهند كه معمارش ژنه است: «نمايش شايد در شكل دنيوي كنوني‌اش كه به نظر مي‌رسد از پيش تهديد شده است، محو خواهد شد. اما جوهره نمايش استوار است. اگر جوهره نمايش مترادف اين نياز به عرضه نه نشانه‌ها كه تصاويري كامل و متراكم باشد كه واقعيتي را كه شايد غيبت وجود است پنهان مي‌كند. خلأ.» و اين معماري خلأ به شكل‌هاي متفاوتي در نوشته‌هاي ژنه تكرار مي‌شود. اين مضمون خاص همان‌طور كه گفته شد از وراي مضاميني چون گسست، فاصله، شفافيت و خودِ خلأ بسان متغيرهاي تشكيل‌دهنده اين معماري هستند. اگر رونوشت واقعيت ماهيت اصلي نمايش را تغيير مي‌دهد، گسست از واقعيت خود را همچون روزنه‌اي به سمت ناواقعيت و از اين طريق به سوي خلأ واقعيت نمايان مي‌كند. در نتيجه «بازي» ابزاري تمام و كمال نمايشي در تئاتر ژنه در خدمت ساختارزدايي از نمايش تقليدي واقعيت درآمده است. شخصيت‌ها بر بازي كردن خويش تاكيد و آن را با كلمات ابراز مي‌كنند و با اين ساز و كار تو در تو شده بازي در بازي، نمايشنامه همچون رونوشت دروغين واقعيت افشا مي‌شود. در كتاب ژان ژنه و معماري خلأ نويسنده مي‌كوشد با پژوهشي ارزشمند عناصر اين معماري را با بررسي انواع گسست‌ها، فاصله‌ها و شفافيت‌هاي خلأ كه خود را در نوعي گسست از واقعيت نشان مي‌دهد تشريح كند. گسستي كه از طريق بازي و نمايش آن در صحنه به شيوه‌هاي گوناگون و ابهام ميان واقعي و ناواقعي انجام مي‌گيرد. ژنه با براندازي شخصيت نمايشي به شيوه غياب و مستهلك‌سازي بي‌پايان آن در بازي انعكاس‌هاي آينه‌اي به شفافيتي بسيار فراتر از واقعيت اوليه آن دست مي‌يابد. فضا و زمان ژنه‌اي با درهم شكستن زمان خطي، با توهم، بازي و ابهام مي‌كوشد خلأ واقعيت را در تمام سطوح نمايشي كامل كند و مضمون خلأ را به سرچشمه و غايت هرگونه آفرينش هنري تبديل   كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون