بزنگاه
ميگويند هر روز روحي دارد. روزهاي خوب، بد، روزهاي خستهكننده، روزهاي با هيجان و البته روزهاي گرم و سرد هم وجود دارند. درست مثل آدمهاي گوشهنشين، روزهايي داريم كه تنها هستند. اين روزها، روزهايياند كه در جمع به آنها خوش نميگذرد؛ بنابراين از جمع ميگريزند. چه كسي ميتواند بفهمد كه در سر اين روزها چه ميگذرد؟ تابستان زيبا را ترك ميكنند و وسط زمستان ناگهان پيدايشان ميشود.
قصهگوي شب- رفيق شامي
فلاشبك
مدرسه هنر مزرعه بلال نيست آقا، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد. در كواكب آسمان هم يكي ميشود ستاره درخشان، الباقي سوسو ميزنند.
كمالالملك- علي حاتمي