عارف يا لاريجاني؟ آيا مساله اين است؟!
دكتر عباس خلجي
استاد دانشگاه
انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي نتايج شگفتانگيزي در برداشت و پيامدهاي مهمي بر جاي نهاد. مشاركت گسترده، پيروزي قاطع فهرست اميد در تهران و پيروزي نسبي سراسري آن و تغيير 75 درصدي تركيب مجلس مهمترين آثار انتخابات هستند. به گونهاي كه تغييرات اساسي در قوه مقننه و تغيير رييس مجلس به مطالبه عمومي تبديل شده است.
اما آيا آرايش نيروهاي سياسي در مجلس چنين روندي را تاييد ميكند؟ آيا تغيير ساختار مجلس به همين سادگي است؟ يا بايد در انتظار برآيندي خلاف انتظار در روز نهم خرداد 1395 بود؟
در چنين شرايطي بدنه اجتماعي فهرست اميد رياست محمدرضا عارف را حق طبيعي اصلاحطلبان ميانگارند. در مقابل، اصولگرايان نيز استمرار رياست علي لاريجاني را بديهي ميشمارند. در حالي كه در فرآيند انتخابات ناكامي لاريجاني در قم آرزوي بخش مهمي از اصولگرايان به شمار ميرفت.
حال چرا رياست عارف يا لاريجاني به مساله اساسي مناسبات جناحهاي سياسي تبديل شده و در كانون مباحث محافل سياسي و فضاي مجازي قرار گرفته است؟ آيا همه مسائل كشور قابل تقليل به رياست اين يا آن است؟
براي تبيين مساله و پاسخ به پرسشهاي موجود بايد استدلالهاي طرفين را بررسي كرد و منطق گفتماني آنان را دريافت.
الف) استدلالهاي اصلاحطلبانه براي رياست عارف
1. پيام اصلي انتخابات و مطالبه عمومي تغييرات اساسي در ساختار قدرت و جابهجايي مديران سياسي است. عارف نماد آراي مردم و سمبل مطالبات عمومي تلقي ميشود.
2. عارف بارها فداكاري سياسي خويش را نشان داده و نقش مهمي در يكپارچگي آراي اصلاحطلبان و اعتدالگرايان ايفا كرده است. اينبار نوبت سايرين و لاريجاني است كه فداكاري خويش را اثبات كنند و در مسير تامين منافع ملي و مصالح عمومي گام بردارند.
3. نمايندگي لاريجاني مرهون حمايت اصلاحطلبان است. بدون اين حمايت لاريجاني هرگز به مجلس راه نمييافت كه داعيه استمرار رياست خويش را داشته باشد.
4. نمايندگان فهرست اميد اكثريت مجلس را كسب كرده و انتخاب رييس مجلس حق آنان است. همه بايد وفاداري اخلاقي و پايبندي سياسي خويش به ميثاقنامه انتخاباتي را اثبات كنند و از تكرار سندرم الهه راستگو جلوگيري كنند.
5. ناديده انگاشتن حق اصلاحطلبان در دگرگوني ساختار قدرت مجلس باعث ياس عارف و سرخوردگي نيروهاي اصلاحطلب و انتقال احساس ناكامي به بدنه اجتماعي اصلاحطلبان و اعتدالگرايان ميشود. گويي قرار نيست راي مردم ايران در ساختار قدرت خوانده شود و چنين فرآيندي بس خطرناك است.
6. عارف شخصيتي سالم و پاكدست و مديري شايسته و قابل اعتماد است و بهتر از هر كسي از صلاحيت اخلاقي و شايستگي سياسي براي رياست مجلس برخوردار است.
7. عارف مورد اعتماد رهبري و ساختار قدرت است و ميتواند روابط سالم و تعامل مطلوبي با بيت رهبري و ساير ساختارهاي نظام برقرار كند و روابط اصلاحطلبان و حاكميت را بهبود بخشد.
8. پاسخگويي به مطالبات سياسي و انتظار افكار عمومي تغيير مناسبات قدرت در مجلس و رياست شخصيت سياسي جديدي را ضروري ميسازد. پس اعتدالگرايان و اصلاحطلبان از رياست عارف حمايت ميكنند.
9. ناكامي عارف در كسب رياست مجلس موجب هياهوي رسانهاي مخالفان مبني بر شكست اصلاحطلبان و مصادره به مطلوب اين پيروزي ميشود و به سرخوردگي نيروهاي اجتماعي آنان دامن ميزند.
ب) استدلالهاي اصولگرايانه براي رياست لاريجاني
1. لاريجاني از رمز و راز سياست پشت پرده و فنون لابيگري و زد و بندهاي سياسي به خوبي آگاه است و شاخص اصلي مناسبات پشت پرده است. پس لاريجاني از تجربه و توانايي اداره قوه مقننه برخوردار است.
2. لاريجاني از توان بازيگري سياسي و تجربه مديريتي كافي براي تعامل با همه جريانهاي سياسي برخوردار است.
3. لاريجاني روابط صميمي با مراجع تقليد و مناسبات نزديك با رهبري و خويشاوندي سببي با شهيد مطهري و نسبت خانوادگي با رييس قوه قضاييه و مناسبات دوستانه با رييسجمهور دارد.
ادامه در صفحه 6