چگونه مراسم خوبي داشته باشيم؟
مريم آقايي / عروسي: عروسي شده است و بساط بزم و شادي برپاست. اما وسط اين همه شادي و خوشي، كلي كار بر سر عروس و داماد ريخته. از خريد لباس بگير تا هماهنگ كردن سالن آرايش. ديگر خانه گرفتن و مجهز كردن خانه و خريدهاي ريز و درشت خود حديث مفصلي است كه نيازمند بيش از هفت جفت كفش آهني و هفت عدد عصاي آهني است. اما در بين اين همه كار، پخش كردن كارتهاي دعوت مراسم عروسي داستاني دارد براي خودش. قبل ترها اين طور بود كه عروس و داماد خود ميرفتند و كارتها را به دست يك يك مهمانان ميرساندند. البته هنوز هم در بعضي خانوادهها اين رسم همچنان وجود دارد. اما به موازات اين كارت رساندنها، در برخي خانوادهها اين برنامه ملغي شده و ديگر كار با يك تماس تلفني خاتمه مييابد. آن هم نه تماسي از سوي شخص عروس يا خود داماد، بلكه تماسي كه از طرف يكي از اعضاي خانوادهشان گرفته ميشود و مهمان مورد نظر را براي مراسم دعوت ميكنند. اين كار علاوه بر صرفه جويي در وقت، هزينه عروسي را شايد خيلي كم كاهش دهد.
تولد: قبلا همهچيز فرق داشت. مراسمهاي تولد تقريبا براي همه يك شكل بود. يك كارتهاي صورتي (براي دختران) و آبي (براي پسران) كه مربعي شكل بودند و رويشان عكس دختر يا پسري بچهيي بود، براي دعوت از دوستها و هم كلاسيها خريداري ميشد و رويش آدرس و ساعت را مينوشتند. همين هم به شرطي بود كه تولدها فاميلي نباشند و براي دوستان و هممدرسهييها برپا شده باشند. قوت غالب تولدهاي قديم هم سالاد الويه بود و يك ظرف ميوه و كيك! امروز اما تولدها فرق كرده. از آن كارها خبري نيست. به جايش دعوتها در گروههاي وايبري انجام ميشود و آدرس و ساعت را براي هم مسيج ميكنند. غذا ديگر سالاد الويه نيست. تنوع و تعداد غذاها آنقدر زياد است كه سخت بشود آنها را شمرد. در كنار همه اينها انواع دسر و شيريني و كيك را هم در نظر بگيريد. ذات تولدهاي كودكانه كه بازي و بگو بخند همراهش بود به كل تغيير كرده. ديگر تولدها از ساعت پنج تا هفت نيستند. از پنج شروع ميشوند و بعضا تا هر وقت كه خسته شدند ادامه دارد. در دعوتهاي جديد محدوده زماني تعيين كردن، ديگر معنا ندارد.
وليمه: داستان وليمه دادن، شايد تنها داستاني است كه زياد تغيير نكرده است. هميشه نقطه شروع و پايانش تقريبا يك شكل بوده. قبل از رفتن زنگ ميزنند و براي سفر زيارتي شان حلاليت ميگيرند و اعلام ميكنند كه در مراسم وليمه در خدمت مهمانان خواهند بود. يعني وعده يك مهماني را از هفتهها قبل ميدهند. از اينجا به بعدش تغيير ميكند. حالا ديگر همه به دنبال آماده كردن خود براي يك مهماني بزرگ هستند و منتظر براي دعوت رسمي. مسافران بازميگردند. پيش ترها، كارت دعوتهايي با عكسهاي مكانهاي مذهبي بسته به جايي كه رفته بودند (اغلب مكه مكرمه) براي مهمانان فرستاده ميشد. اما رفته رفته اين قسمت ماجرا برچيده شده و دعوتها تلفني صورت ميگيرد و مهمانيها خودماني برگزار ميشود. بنرهاي تبريك و تهنيت هم بزرگتر و جاگيرتر ميشوند و ديگر كمتر پارچهيي هستند.
عزاداري: عزاداريها جزو آن دسته از مراسمي هستند كه ماهيتشان به كل با گذشته فرق كرده است. حالا براي مراسم درگذشت افراد هم شايد به اندازه يك عروسي تدارك ببينند. دنبال مسجد شيك باشند و غذاخوري منحصر به فرد. بهترين ميوه و خرماي تزيين شده را تهيه ميكنند. دسته گلها تعدادشان زيادتر و اندازه شان بزرگتر شده است. حتي در مواردي ديده شده كه صاحبان مجلس به سالنهاي زيبايي مراجعه ميكنند و خواهان آرايش مناسب عزاداري هستند. مراسم داخل خانه و قرآن خوانيها همه تشكيلات و مراسم دعوتكنان دارند. همه اين دعوتها كارشان با تلفن راه ميافتد. اما دعوت براي مراسم چهلم پيچيدهتر است. مهمانها معمولا گزينش ميشوند. آنكه بيشتر همدردي كرد، آنكه بيشتر كمك كرد، آنكه بيشتر اشك ريخت و... تهيه كارت دعوت هم يكي از ملزومات است. كارتي با زمينه مشكي كه از غم بزرگ دل صاحبان مجلس خبر ميدهد. يكي از جوان ترها هم بايد كارتها را به صاحبانشان برساند تا كمكي باشد بر حال داغديدگان.