• 1404 دوشنبه 17 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3571 -
  • 1395 دوشنبه 21 تير

دو محيط‌بان در گفت‌وگو با «اعتماد» از مشكلات كارشان مي‌گويند

پنجمين محيط‌بان گلوله خورد

غزل حضرتي

بعد از اتفاقات ناگواري كه براي محيط‌بانان مناطق مختلف افتاد، روز گذشته ‌پنجمين محيط‌بان هم مورد اصابت گلوله متخلفان قرار گرفت. محيط‌بان دنا كه از شليك مستقيم شكارچيان جان سالم به در برد، روانه بيمارستان و اتاق عمل شد. به گفته مديركل محيط زيست كهگيلويه و بويراحمد، جواد عمادي، محيط‌بان پارك ملي دنا در ارتفاعات خفر در ضلع شمالي اين پارك از ناحيه بازوي دست چپ مورد اصابت تير كلاشينكف قرار گرفت و زخمي شد. اسدالله هاشمي به مهر گفته است: شكارچيان غيرمجاز چهار نفر بودند كه فعلا يكي از ضاربان شناسايي شده و بقيه متواري هستند. با همكاري دستگاه قضايي و نيروي انتظامي اقدامات لازم براي دستگيري آنها انجام شده است. داستان درگيري محيط‌بانان كه ضابطان قضايي محسوب مي‌شوند با متخلفان، ‌داستاني جديد نيست. مدتي است كه حساسيت خبررساني در خصوص حافظان محيط زيست، ‌باعث شده هرگونه تعرض از سوي شكارچيان و متخلفان به محيط‌بانان گزارش شود و به اطلاع عموم برسد. سراغ هر محيط‌باني با هر سابقه كاري برويم، ‌تجربه درگيري را داشته، ‌حالا برخي مضروب هم شدند و برخي جان سالم به در بردند و شاهد از دست رفتن همكاران‌شان بودند. محيط‌بان منطقه حفاظت شده شادگان در خوزستان، ‌شايد يكي از مصدوم‌ترين محيط‌بانان حاضر كشور محسوب شود. هادي جلالي، محيط‌بان 34 ساله‌اي كه 96 ساچمه در بدن داشت، ‌از تجربه درگيري‌اش با متخلفاني مي‌گويد كه با شليك سه گلوله، ‌او را راهي اتاق جراحي در تهران كردند. جلالي به «اعتماد» گفت: هر محيط‌باني تجربه درگيري دارد، در واقع درگيري براي محيط‌بان‌ها مستمر است، فقط شرايط‌شان با هم فرق مي‌كند. محيط‌باني تالابي با تپه و كوه و جنگل فرق مي‌كند. اما چيزي كه در خوزستان است و نسبت به مكان‌هاي ديگر تشديد شده، اين است كه اينجا اقوام ساكنند و عشايرند و درگيري‌ها بيشتر است. او در خصوص حادثه دو سال پيش كه او را تا اتاق جراحي برد، گفت: 23 تير 93 بود كه با شكارچيان درگير شدم. صبح زود ساعت 5 بود گزارشي به دستم رسيد كه سرنشينان يك خودروي پژو 405‌ وارد منطقه پناهگاه حيات وحش تالاب شادگان شده و در حال شكارند. با يكي از محيط‌بانان هماهنگ به منطقه رفتيم. وقتي شكارچيان متوجه حضور ما شدند سعي كرديم از منطقه دور بشويم كه متوجه نشوند. من پياده شدم و همكارانم جلوتر رفتند. صداي شكارچيان را مي‌شنيدم كه مي‌گفتند ماشين شكارباني است و بايد برويم. در كلبه‌اي كه براي شكار پرنده مي‌نشينند، ‌نشسته بودند. چهار نفر بودند و مسلح. من نشستم پشت تپه‌ها كمين كردم، كه گفتند بياييد فرار كنيم. يك نفر پريد به سمت من كه اسلحه‌اش را گرفتم، در حال صحبت با آنها بودم و از مجوزشان سوال مي‌كردم و اينكه چطور وارد منطقه شده‌اند كه يكي‌شان خواست اسلحه سازمان را بگيرد، با مقاومت من روبه‌رو شد. درگير شديم، يك نفر از آنها به سمت سينه‌ام شليك كرد و بقيه سوار ماشين شدند تا همكارانم به من برسند از داخل ماشين سه گلوله ديگر هم به شكم و پاهايم شليك كردند كه در مجموع 96 ساچمه در بدنم ماند. او در ادامه به جراحي‌هاي انجام شده اشاره كرد و گفت: من را كه به بيمارستان بردند، يك نفر را گرفتند، بقيه هم متواري شدند. 11 تا از ساچمه‌ها را درآوردند، و 85 تا در بدنم ماند. جلالي با 13 سال سابقه محيط‌باني و 85 ساچمه در بدن، هنوز به كار محيط‌باني ادامه مي‌دهد، ‌در حين مصاحبه هم در حال گشت‌زني بود كه با ديدن موردي مشكوك، ‌مجبور به قطع تماس شد.
محيط‌بان ناجي شكارچي
جايي شكارچي و متخلفي اسلحه به سوي محيط‌بان نشانه مي‌گيرد و شليك مي‌كند، جايي ديگر، در منطقه‌اي ديگر و پاي كوهي ديگر، ‌محيط‌باني دارد شكارچي زخمي را به كول مي‌كشد تا نجاتش دهد. رضا نصوحي، ‌محيط‌بان منطقه حفاظت شده سهند است و رييس اداره محيط زيست شهرستان اسكو. از تجربه متفاوتش در دوران كاري مي‌گويد: كارمان حفاظت است، متخلفان به خاطر حرص و طمعي كه دارند مي‌خواهند حيات وحش را نابود كنند. قصدشان تفنن و تفريح است، نه استفاده از گوشت حيوانات. آنها آنقدر حرص دارند كه به انسان هم شليك مي‌كنند. ما به كسي شليك نكرديم و نمي‌كنيم. نه حس نوعدوستي و انساني مي‌گذارد و نه قدرتش را داريم. اما متخلفان به محض مواجهه با ماموران، شروع مي‌كنند به شليك و زخمي كردن ما. يكي از بهترين همكارانم را در همين درگيري‌ها از دست دادم، ‌ما در منطقه سهند يك شهيد داديم و يك جانباز 70 درصد كه به خاطر تيراندازي و حمله غافلگيرانه متخلفان از دو چشم نابينا شده.
نصوحي در ادامه روز حادثه‌اي را كه منجر به نجات شكارچي شد تعريف مي‌كند: در يكي از مناطق، در حال گشت و كنترل بوديم كه يك گروه از متخلفان را دستگير كرديم. بعد از تحويلش به پاسگاه، تصميم گرفتم گشتي در منطقه بزنم. به بالاي منطقه صخره‌اي رسيدم كه صداي ناله‌اي كه با من حدود 3، 4 كيلومتر فاصله داشت، توجهم را جلب كرد. بعد از يكي، دو ساعت كه پيش رفتم، به خاطر صعب‌العبور بودن منطقه، ‌دير مي‌رسيدم و صدا هم ضعيف‌تر مي‌شد. بعد از جست‌وجوي يكي، دو ساعته شكارچي را درازكش ديدم كه خودش را با گلوله زده بود. زمان خواب، ‌اسلحه روي پايش بوده و انگشتش روي ماشه شليك شده. ارتفاع دو هزار پايي بود و من بايد او را روي دوشم مي‌گذاشتم. شكارچي در حال مرگ بود، نفس‌هايش كند شده بود، ‌اول با بند پوتينم دور پايش را محكم بستم تا خونريزي‌اش بند بيايد. بعد او را روي كولم گذاشتم و تا مسافتي آمدم كه نقطه كور برطرف شود و با نيروهاي امدادي تماس گرفتم تا آمبولانس آمد و نگذاشتم بميرد. جالب است كه ما نجات‌شان مي‌دهيم و آنها ما را مي‌كشند. به گفته نصوحي، ‌چند باري در تعقيب و گريز‌ها زخمي شدم اما قدرت شليك نداريم. اگر بزنيم، زندان مي‌افتيم و اعدام مي‌گيريم. اما شكارچيان مي‌زنند، بعدش هم بيرون مي‌آيند. شكارچي‌اي كه همكار ما را زده، از 83 در زندان است، حكمش هم هنوز اجرا نشده است. بيشتر درگيري‌ها از سمت شكارچي‌هاست. وقتي يك مامور به منطقه حوزه استحفاظي خودش مي‌رود، هيچ‌وقت دلش نمي‌خواهد به خاطر يك حيوان، انساني را بزند، چون با اين وضعيت اقتصادي، هم خودش را درگير كرده و هم محكوم به اعدام مي‌شود. اما همكاران ما به خاطر تعصبي كه روي حيات وحش دارند، تمام تلاش خود را براي حفاظت انجام مي‌دهند، در حالي كه شكارچيان به خاطر حرص و طمعي كه دارند با ما درگير مي‌شوند، آن هم در شرايطي كه اكثرا وسايل‌شان مجهزتر و پيشرفته است. متخلفي كه براي شكار مي‌آيد، برخلاف ما بهترين ماشين، بهترين اسلحه و تجهيزات را دارد. ما مي‌جنگيم. چاره‌اي جز حفاظت نداريم، اما نمي‌توانيم مثل آنها برخورد كنيم. از نگاه ما ‌آنها انسانند. محيط‌باني، ‌حرفه‌اي خطرناك كه تنها عشق به طبيعت و محيط زيست، ‌ضابطان و حافظان طبيعت را با حقوق ناچيزشان، ‌همچنان سر پست‌ها نگه مي‌دارد، ‌حرفه‌اي كه جان‌شان كف دست‌شان است و هربار كه براي گشت‌زني مي‌روند، نمي‌دانند كه بازگشتي در كار باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون