• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3608 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۳ شهريور

به بهانه سالگرد تولد شون كانري؛ اولين جيمز باند دوست داشتني

الماس‌ها ابدي‌اند

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

ستاره شدن در سينما تابع شرايط فرهنگي و دوره‌اي در يك جامعه است. مثلا در دهه 30 و 40 توانايي‌هاي يك بازيگر و انعطاف‌پذيري‌اش براي ايفاي نقش‌هاي متفاوت يا تناسبش براي نقش‌هاي خاص ملاك عمل بود و قد و قواره و تيپ و قيافه زيبا زياد اهميت نداشت.
نمونه‌هاي شاخص اين دسته از بازيگران جيمز كاگني، يلي موني، ادوارد جي رابينسون، و اسپنسر تريسي هستند. البته در اين ميان، با مواردي چون گري كوپر و هنري فاندا و كري گرانت سر و كار داريم كه محبوبيت و شمايل سمپاتيك خود را در چارچوب قواعد و استانداردهاي حرفه‌اي سينما تعريف مي‌كنند. برخي بازيگران هم هستند كه با وجود طولاني بودن حيات هنري‌شان، در يك دوره خاص به ستاره تبديل مي‌شوند. فردا سالگرد تولد يكي از همين بازيگران دوره‌اي‌ است. شون كانري بيشتر براي نسل‌هاي دهه 20 و 30 با سري فيلم‌هاي «جيمز باند» به يك ستاره تبديل شد. دوره اول فعاليت اين بازيگر اسكاتلندي تبار (از سال 1956 تا 1961) در چند فيلم مهجور و عمدتا پيش‌پا افتاده خلاصه مي‌شد. اما او در سال 1962 با بازي در «دكتر نو» ترنس يانگ (اولين فيلم از سري فيلم‌هاي جيمز باند) حسابي گل كرد. شون كانري با قد بلند و بدن ورزيده و چهارشانه و چهره باصلابتش، انگار كه خود جنس بود. با اين فيلم مجموعه رمان‌هاي «ايان فلمينگ» كه تركيبي جذاب از قصه، حادثه، فانتزي، جاسوس‌بازي و مواجهه قهرمان با شخصيت‌هاي خبيث پركشش و سينمايي بودند، هواخواهان خودش را پيدا كرد. به دنبال آن، شون كانري پاي ثابت اين سري فيلم‌ها شامل «از روسيه با  عشق» (ترنس يانگ/ 1963)، «گلدفينگر» (گاي‌هاميلتن/ 1964)، «تندربال» (ترنس يانگ/ 1965)، «فقط دو بار زندگي مي‌كنيد» (لوييس گيلبرت/ 1967) و «الماس‌ها ابدي‌اند» (گاي هاميلتن/ 1971) شد. براي تجديد خاطره نسل‌هاي ياد شده بد نيست اشاره كنم كه اين فيلم‌ها اغلب در عيد نوروز در گروه مولن روژها نمايش داده مي‌شد و آنونس شان همراه با موسيقي شنيدني و پرتحرك «جان ‌باري» لذت غريبي داشت و ما را براي ديدن هر چه زودتر فيلم ترغيب مي‌كرد. اين نمونه بارز همان شور و حال و جذبه‌اي بود كه در دل سرگرمي و قصه‌پردازي و حادثه و خيال شكل مي‌گرفت و نوستالژي سال‌هاي بعد ما را رقم مي‌زد. بعدها بازيگران ديگري چون جورج لازنبي، راجرمور، پيترس برازنان، تيموتي دالتون و... در اين سال‌هاي اخير دانيل كريگ (اسكار فال و اسپكتر به كارگرداني سامن مندس 2012 و 2015) ايفاگر نقش جيمزباند بوده‌اند، اما براي من و خيلي از هم‌نسلانم هيچ‌كدام شون كانري نشدند. انگار ستاره و شمايل ماندگارش در دوره‌اي از عمر ما كه عشق و رويا و خيال‌پردازي بيشتر در وجودمان ريشه دارد، شكل پيدا مي‌كند. ستاره محصول دوران بي‌دغدغه‌اي است كه فيلم‌ها روي پرده در يك حضور گرم پرتجمع ديده مي‌شد و حكم مناسكي را پيدا مي‌كرد كه آداب خودش را داشت. بخش پررنگي از جاودانگي سينما را بايد در ستاره‌ها و جاذبه‌هاي فيزيكي و نمايشي و روياپردازانه‌ شان ديد. حيات خودجوش و طبيعي سينما بدون رعايت درست اين قواعد بازي، امكان‌پذير نيست. به همين خاطر، سينما در اين دوران فترت و پراضطرابي كه ما تجربه مي‌كنيم و اكران فيلم خارجي موضوعا منتفي شده و نسل‌ها همدلي و همراهي حسي و  عاطفي و اجتماعي‌شان را از دست داده و به خود بيگانگي و جداافتادگي رسيده‌اند، ديگر براي نسل‌هاي قديمي آن شور و طراوت و جاذبه توصيف‌ناپذير دوران نوجواني و جواني را ندارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون