روسيه نميخواهد
فرصت را از دست بدهد
داود هرميداس باوند
استاد روابط بينالملل دانشگاه
روسيه و امريكا از حدود يك هفته پيش با وجود برخي اختلافات كوچك و بزرگ، با يكديگر براي برقراري آتشبس به توافق رسيدند. اين آتشبس از همان ابتدا هم با برخي اما و اگرها، ابهامها و ترديدها مطرح بود. هنگامي كه اين دو قدرت بزرگ بينالمللي درباره برقراري يك هفتهاي آتشبس به توافق رسيدند، بسياري از تحليلگران و كارشناسان اين سوال برايشان پيش آمد كه چه مسائلي موجب شد تا روسيه و امريكا درباره سوريه به توافق با يكديگر برسند؟ اين آتشبس برقرار خواهد ماند؟ تا چه زمان ميتوان به برقراري آتشبس اميدوار بود؟ و در نهايت آنكه اين آتشبس ميتواند زمينهاي براي همكاريهاي بعدي ميان روسيه و امريكا و همچنين ايجاد اجماع بينالمللي شود؟ شايد پاسخ به اين سوالات در يك واقعيت تلخ نهفته باشد و آن، اين است كه شرايط كنوني سوريه پس از حدود پنج سال جنگ داخلي، كشتار و تخريب به گونهاي رسيده است كه ديگر هيچ بازيگري هم در سطح ملي، هم در سطح منطقهاي و هم در سطح كلان بينالمللي توان و كشش لازم را در استمرار وضعيت كنوني ندارد. دولت سوريه خواستار پايان يافتن جنگ است. بسياري از گروه معارضه – و نه گروههاي تروريست – هم از پايان يافتن بحران سوريه استقبال ميكنند. هر دو طرف يعني دولت و معارضه سوريه ميدانند كه در طول پنج سال گذشته، زيرساختها از بين رفته، حدود چهارصد هزار نفر كشته و حدود چهار ميليون نفر نيز آواره شدهاند. آنها به خوبي ميدانند كه تداوم اين وضعيت منجر به آن خواهد شد تا حداقل چيزهاي باقيمانده از قبل هم از بين برود. از سوي ديگر، سوريه امروز به بار سنگيني بر دوش تركيه تبديل شده و اين بحران موجب بروز بحرانهاي ديگري هم براي تركها مانند بحران كردي شده است. باراك اوباما، در ماههاي پاياني رياستجمهورياش قرار دارد و علاقهمند است تا پيش از پايان رسيدن دوره زمامدارياش، بحران سوريه را حل و فصل كند. روسيه نيز از سوريه بهرههاي استراتژيكش را برد و توانست به بسياري از خواستهاي خود دست يابد. آنها ميدانند كه تداوم وضعيت كنوني ميتواند موجب از بين بردن بهرههاي كنوني شود. همه اين مسائل موجب ميشود تا همه بازيگران و از جمله روسيه و امريكا از سر اضطرار با يكديگر توافق و براي تداوم اين توافق تلاش كنند. با آنكه برخي رسانهها از نقض مكرر آتشبس توسط برخي گروههاي مخالف بشار اسد در سوريه سخن ميگويند و غروب روز شنبه هم جنگندههاي ائتلاف ضدداعش به رهبري امريكا منطقه ديرالزور را - كه در تسلط ارتش سوريه بود - بمباران كردند و موجب كشته شدن بيش از 60 كشته و زخمي شدن حدود 100 نفر شدند اما با همه اين مسائل، همان اضطرار موجب شده و خواهد شد تا بازيگران درگير در بحران سوريه به خصوص روسيه و امريكا با يكديگر همراهي كنند و نگذارند فرصت به دست آمده حاصل از توافق - كه با هزينههاي بسياري نيز همراه بوده است - از بين برود. البته دولت سوريه واكنش نشان داده و ضمن اعتراض شديد نسبت به اين اقدام امريكاييها، از شوراي امنيت سازمان ملل درخواست كرده است تا نسبت به اين اقدام امريكاييها اعتراض كنند ولي آنها هم ميدانند كه در ميدان معادلات روسيه و امريكا نميتوانند نقشآفريني جدي بكنند و نميتواند بدون هماهنگي با مسكو قدمي از پيش بردارد. البته سوريه، روسيه، امريكا و ديگر بازيگران عمده فعال در اين بحران ميدانند كه اگر آتشبس شكست بخورد، آلترناتيو اين آتشبس نصفه نيمه، چيزي جز شعلهورتر شدن جنگ و به عبارتي، وخيمتر شدن بحران نخواهد شد. عمق اين بحران به گونهاي است كه همه بازيگران ميدانند كسي برنده بحران سوريه نيست و همه ميدانند كه در اين بحران شكست خوردهاند. آنها ميدانند اگر اين فرصت هم از بين برود، ديگر نميتوان به راهكار مسالمتآميزانهتري دست يافت. همين توافق نيز نتيجه ساعتها رايزني، مذاكره و گفتوگوهاي طولانيمدت بوده و اگر از بين برود هزينههاي گزافتري را بايد پرداخت كنند. از طرفي، مردم سوريه نيز واقعا از تداوم وضعيت كنوني خسته شدهاند. ارزشها، مطالبات و درخواستها ديگر آن ارزش اوليه را ندارند. من فكر ميكنم ديگر براي مردم سوريه مهم نيست كه نتيجه اين بحران چه ميشود و چه كسي ميرود و چه كسي ميآيد؛ آنها فقط ميخواهند ديگر كشتار، تروريسم، ناامني و بيثباتي تكرار نشود و زندگي در جريان باشد. آنها ميخواهند وقتي كودكانشان از خانهها بيرون ميروند، زنده و سالم به خانه بازگردند. البته اين خواست، تنها خواست مردم سوريه نيست؛ افغانها نيز همين را ميخواهند و ديگر از بحران كنوني در كشورشان كه بيش از چند دهه قدمت دارد به ستوه آمدهاند. كشورهاي پذيراي آوارگان نيز ديگر مانند قبل از توان لازم براي پذيرش مهاجران سوري برخوردار نيستند. با اين حال و با وجود آن همكاريها، هنوز مسكو و واشنگتن بر سر هويت گروههاي تروريستي هم اختلاف دارند. امريكا همچنان از برخي گروههاي معارضه حمايت ميكند. البته بسياري از گروههاي ميانهرو هم در نهايت مانند جبهه النصره عمل ميكنند. دولت سوريه نيز اصلا چيزي به نام معارضه مسلح ميانهرو را قبول ندارد. با اين وجود، من فكر ميكنم همان اضطرار در نهايت موجب شود تا سرانجام طرفين پس از اندكي چانهزني در اين باره به تفاهم برسند. اين مساله نيازمند اندكي انعطاف از سوي طرفين است. در نهايت بايد گفت روسيه نميخواهد فرصت به دست آمده در سوريه را از دست بدهد. روسها به دنبال فضايي براي باز كردن انسداد ناشي از تحريمهاي پس از بحران اوكراين بودند و ميخواستند ميداني را براي تعاملات بينالمللي و انجام دادوستد پيدا كنند. سوريه بهترين ميدان براي روسيه بود و از قضا آنها در اين عرصه با زيركي تمام بازي كردند. همين مساله موجب ميشود مسكو دست رد بر سينه سردرگم واشنگتن نزند و هرچند با دلخوري و البته اقدام متقابل نسبت به امريكاييها، زمينههاي لازم را براي يك همكاري مشترك حتي نظامي فراهم سازند.