گزارش «اعتماد» از اظهارات تازه سرمربي تيمملي درباره تحريم عليه ايران و فدراسيون فوتبال
پروپاگاندا به سبك كيروش
اين «تيمملي دوستداشتني» را نبايد با مباحث انحرافي، به حاشيه كشاند. مردم ايران از تيممليشان موفقيت ميخواهند و تلاش در مستطيل سبز
علي عالي/ تيمملي فوتبال ايران در نخستين ديدار، بحرين را شكست داده و هواداران حاضر در ورزشگاه و مردم ايران خوشحالند. قاعدتا فوتبال در همهجاي دنيا محلي براي جشن ملي و ايجاد هيجان و نشاط است اما يكنفر در «جام ملتهاي آسيا» حرفهايي ديگر ميزند. او سعي ميكند از «سياست» حرف بزند و بخش بزرگي از حرفهايش را به موضوعاتي خارج از مستطيل سبز ربط دهد. او كارلوس كيروش است و بعد از پيروزي تيمش اعلام ميكند: « با چنين شرايطي تيم ملي نميتواند پيشرفت كند و اين اصلا عملي جوانمردانه در قبال ورزشكاران و فوتباليستها نيست. آنها قرباني محدوديتها و تحريمهاي سياسي شدهاند. » حرفهاي او در اين شرايط شائبهبرانگيز است، شايد هم از شائبه گذشته و به حقايق تازهيي نزديك شده است. كيروش از ايران تصويري عجيب ميسازد كه بهخاطر تحريم، شرايط نابرابري با رقبا دارد. همه ما حداقل در يك موضوع همنظر هستيم و آن اينكه كيروش، مربياي حرفهيي است و بهخوبي از تيمش، مجموعهيي قابل اعتماد و باپرنسيب ميسازد. كيروش معتبرترين مربي جام است. سطحي بهمراتب بالاتر از سطح مربيان حاضر در تورنمنت دارد. كنفرانسهاي خبرياش شلوغترين كنفرانس مربيان اين دوره است. اما چرا او بهجاي تاكيد بر مسائل فني و بيان موضوعات تكنيكي و تاكتيكي تيم از موضوعات غيرفني ميگويد و بدتر اينكه چرا بيدرايتيهاي مديريتي فوتبال را به تحريم ربط ميدهد؟! او در كجاي دنيا بوده كه اين گونه بيمحابا از وضعيت دشوار يك كشور ميگويد؟ يعني فابيو كاپلو ميتواند از وضعيت روسيه و كاهش ارزش روبل و كاهش قيمت نفت منطقه و البته بحران اوكراين بگويد؟! قطعا همه به او ميخندند.
سطح حرفهاي كارلوس كيروش، قاعدتا سطح سخنان آقاي رييسجمهور، وزير يا حتي رييس فدراسيون يك كشور است. او با اينكه مسووليت فني تيم ملي فوتبال ايران را برعهده دارد، اما نوك پيكان سخنانش را به مسائل غيرفني ربط ميدهد و گويا قائل به اصل سلسلهمراتب نيست. مگر او به اعضاي هياترييسه فدراسيون يا رييس يا حتي كميته فني اجازه اظهارنظر در مسائل فني تيمش را ميدهد كه حالا از موضوعاتي ميگويد كه خارج از مستطيل سبز است، آن هم مسووليتي كه مربوط به دستگاههاي اقتصادي و ديپلماسي است. قطعا كيروش روز اولش نيست كه در ايران زندگي ميكند، او در بدترين وضعيت وارد كشور شد و در بحبوحه تحريم، قراردادي سنگين با فدراسيون فوتبال امضا كرد؛ رقمي كه حتي كشورهاي عربي هم ديگر حاضر به پرداخت آن نيستند و باوجود دسترسي به منابع مالي فراوان به فروش نفت، از سرمربي بومي استفاده ميكنند. آن هم در كشوري كه نه اقتصادش با كشوري مثل ژاپن قابل مقايسه است و نه مثل عراق و عربستان و قطر قادر به فروش نفت يا گاز است. اما در شرايطي كه دولتي با ظرفيت بالاي سياسي و ديپلماسي و همچنين مشروعيت مردمي و بينالمللي روي كار آمده كه بهوضوح «هماهنگي ملي» را در همه اركانش ميتوان ديد و در بسياري از مسائل خاورميانه تبديل به هژموني منطقهيي شده و از همه مهمتر داراي دستگاه ديپلماسي فعال و اثرگذار است، چرا كارلوس كيروش بايد از «تحريمها» بگويد؟ آيا اين موضوع به حيطه اختيارات او بازميگردد؟ آيا اين اظهارات بيارتباط با تحولات اخير در فدراسيون فوتبال نيست كه حلقه اول مديريت فدراسيون را نشانه گرفته است؟ گويي نوعي جريانسازي قوي اقتصادي قرار است زير چتر تحريم پنهان شود و عجيب اينكه كيروش بينالمللي، كمترين اطلاعات لازم را هم از شرايط كشور ندارد و منابع محدود اطلاعاتي، اطلاعات غلط به او ميدهند. آيا اين سخنان آگاهانه است يا ناآگاهانه؟ هرچه باشد بازي خطرناكي است و جنس حرفها نشاندهنده اطلاع از وضعيت است.
كيروش به چه حقي از تحريمها ميگويد وقتي خودش اجازه ورود احدي را به حوزه تكنيكي نميدهد و حتي مربي ايراني را براي كنار تيمملي بودن، نميپسندد؟ او كه از شرايط تحريم آگاه است، حاضر است يكماه از حقوق خودش بگذرد يا حتي دير آن را دريافت كند؟ روزهايي كه در دوبي ماند تا پولش واريز شود را هنوز بهياد داريم. ماجراي آلاشپورت و دريافت يكصدهزار دلار را هنوز فراموش نكرديم آقاي كيروش دوستداشتني. تريبوني كه در دست شماست، براي وحدت يك جامعه است و چشم «اميد» يك ملت به بارقههاي اميد تيمتان است. جنس اين حرفها براي سياسيهاست و حرفهاي سرمربي تيمملي فوتبال هزينههاي بالا در تغييرات اجتماعي دارد و موجب ريزش سرمايههاي اجتماعي ميشود. ايران در شرايط امروز حتي قادر به فروش نفتش است، گاز هم ميفروشد، اتومبيل و فرش و بسياري از توليداتش را هم صادر ميكند و مراودات بينالمللي فراواني هم دارد، قطعا فدراسيون فوتبال هم در ليست شركتهاي تحريم نيست و بهتر است قدري مطالعه در اين زمينه داشته باشيد. چرا كيروش بر همان طبلي بايد بكوبد كه بهجايماندگان و بازماندگان دولت گذشته بر همان طبل ميكوبيدند؟ همانها كه از كنار تحريمهاي گذشته، خساراتي بهمراتب بيشتر به منافع ملي كشور وارد آوردند و بدعتهايي برجاي ماند كه منافع يك كشور در نظر گرفته نشد. كيروش يا به وظايفش آشنا نيست يا آگاهانه در اين خصوص اظهارنظر ميكند كه هر دو براي فوتبال ايران خطرناك است.
مگر هيچكس از كيروش پرسيد چرا «بايد» اردوهاي تيمملي در آفريقا يا پرتغال برگزار شود؟! اين حق اوست كه درباره مسائل فني تصميم بگيرد. مگر ميتوان پرسيد چرا محمد نوري خط خورد يا چرا سردار آزمون و جهانبخش از ابتدا در تركيب نيست؟! اين حق اوست كه تصميم بگيرد. حالا ماييم و يكجام. ميخواهيم از فوتبال لذت ببريم. بهاندازه كافي هم از مشكلات كشور باخبر هستيم. اين تيم بايد براي قهرماني بجنگد. شايد امسال بشود...