نگاهي اجمالي به وضعيت فرهنگي، سياسي و آموزشي دانشگاه سوره تهران
سوره؛ دانشگاه بيدفاع!
از چهارراه نواب كمي به سمت آزادي كه ميروي به ساختماني برميخوري كه قديمي ترها ميگويند كارخانه «آدامس خروسنشان» بوده و امروز دانشكده هنر و اصطلاحاپرديس مركزي سوره است. شهيدآويني از پايه گذارانش بوده و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي مادرش. دانشگاهي كه بابت سطح بالاي رشتههاي هنري كه درآن تدريس ميشود پرآوازهترين موسسه آموزش عالي غيرانتفاعي و اخيرا «دانشگاه» محسوب ميشد. اما فعلا روزگار خوشي ندارد. اين را ميشود از رخوت دانشجوياني كه زماني فعال محسوب ميشدند دركنار بيتفاوتي اكثريت مطلق وروديهاي جديد فهميد. يكي از دانشجويان رشته روزنامهنگاري اين دانشگاه در اين باره ميگويد: دانشجويان به چهار دسته تقسيم ميشوند: فعالين بسيج و وابستگان به جريان تندروي اصولگرا، فعالين اصلاحطلب، بيتفاوتها و فانها و درنهايت فرصتطلبها و ماجراجوها. باتوجه به گزينش عقيدتي دانشگاه در بدو ثبت نام، اوليها در دانشگاه ما اكثريت متوسط و سوميها اكثريت مطلق، منفعت طلب هادر سطح اقليت متوسط و اصلاحطلبان واقعي اقليت مطلق دانشگاه را تشكيل ميدهند كه بابت مديريت بد دانشگاه باعث بيتعهدي، بيانگيزگي و روزمرّگي نسبت به هرگونه جنبش و جوشش خاصه دوران دانشجويي در سوره شده است.
دوران طلايي سوره را نيمه دوم دهه 70 و سالهاي نخستين دهه 80 عنوان ميكنند؛ زماني كه نسيم اصلاحات در دوره سيدمحمدخاتمي سراسر كشور را درنورديد و هيچ دانشگاهي را بينصيب نگذاشت. روزگاري كه هنرمندان نامي دانشجويان نامي را فارغالتحصيل ميكردند و نواي ساز از رشته موسيقي اين دانشگاه شنيده ميشد، هرچندكه آن زمان سوره هنوز دانشگاه نبود و رشتههايش را وسعت نبخشيده بود اما همچنان نامش برتارك عرصه هنر ميدرخشيد. امروز اما دانشگاه شعباتش را در اصفهان، شيراز، اردبيل و... به دلايل نامعلوم تعطيل كرده است واين سيستم متمركز به جاي آنكه تقويت فضاي آموزشي صنفي وفرهنگي دانشگاه را در تهران به دنبال داشته باشد باعث عقبگرد دانشگاه شده است. يكي از دانشجويان سال آخر رشته تئاتر ميگويد: «دانشگاه سوره با بودجه كلاني كه از سازمان تبليغات دريافت ميكند همچنان فاقد خوابگاه است. محيط آموزشي دانشگاه به درد فضاي هنري نميخورد، امكانات بسيار كم است و اساتيد خوب ما اغلب بابت اختلافات مالي، تحمل نكردن فضاي حاكم بردانشگاه و ساير مسائل از سوره رفتهاند. رياست دانشگاه به مسائل دانشجويان رسيدگي نميكند وگويي افتخار دانشگاه و تنها كارش اين شده كه دانشجويان را به دلايل مختلف به كميته انضباطي احضار و با احكام سنگين روبهرو كند. خب آخر كه چي؟ تاكي به جاي حل مشكل صورت مساله پاك ميشود؟»
از ديگر مشكلات دانشگاه سوره مشخص نبودن چارت سازماني آن بين وزارت علوم و سازمان تبليغات اسلامي و نسبت آنها در نظارت و جهت دهي به دانشگاه غير انتفاعي سوره است. رييس سازمان تبليغات اسلامي توسط رهبري تعيين شده و فرد مورد نظر رييس حوزه هنري را انتخاب ميكند. ازآنجايي كه دانشگاه داراي هيات امناست يك فرد از بين اين اعضا براي رياست دانشگاه انتخاب و به نظر ميرسد كه حكم نهايي توسط وزارت علوم داده ميشود. پرواضح است كه درچنين شرايطي نقش وزارت علوم نسبت به اين دانشگاه اگر نگوييم كمرنگ، نامشخص است و دست براي فساد بيشتر در آن، باز ميشود.
طبق گزارشات رسيده رياست محمد روشن دراين دانشگاه نزديك به 10سال بوده كه البته با عدم تغيير رياست سازمان تبليغات تا پيش از اين مدت، طولاني شدن زمان مديريت وي مساله غيرطبيعي محسوب نميشود. اما عزل و نصبهاي چندسال اخير آنهم به دلايلي نامعلوم به نظر ميرسد روند آموزشي را بدتر كرده باشد به گونهيي كه با افزايش تعداد رشتههايي كه بدون كنكور دانشجو پذيرش ميكنند سوره عملا تبديل به دانشگاهي علمي-كاربردي شده و از سطح استانداردهاي علمي فاصله گرفته است. تمديد پيش از موعد و غيرقانوني حكم رياست دانشكده ارتباطات كه فاقد مدرك دكتراست، هيات علمي اين دانشكده كه صلاحيت علمي براي نظارت برپايان نامههاي كارشناسي ارشد را ندارند، عزل ناگهاني دكترمحمدخاني، رييس دانشكده معماري و فراري شدن اساتيد دانشكده هنر سوره، عدم رعايت سرانه آموزش دانشگاه در محور توسعه فضاهاي فرهنگي، تنها بخش كوچكي از مشكلات اين دانشگاه غيرانتفاعي محسوب ميشود.
رضا، دانشجوي كارشناسي ارشد رشته تبليغات و ارتباطات فرهنگي با اشاره به وضعيت فاجعه بار تحركات دانشجويي درسوره ميگويد: «كاري به انفعال دانشجوياني كه يا قبلا فعال بودند يا خلاصه ادعايي داشته و دارند ندارم كه آنها در حال حاضر فقط ادعا هستند وبس. اما دانشگاه با دانشجوها كاري كرده كه كسي اگر بخواهد حرفي از تغيير عليالخصوص ازمنظر صنفي يا ايجاد تشكل بزند ابتدا با آغوش باز ميپذيرند اما روند دادن مجوز نهايي را آنقدر طولاني ميكنند كه فرد از ادامه پيگيريهاي خود پشيمان بشود.»
وي ميافزايد: «اين مساله وقتي تبديل به بحران ميشود كه آنها يا به صورت مستقيم نظير تماسهاي تهديد آميز، شنود مكالمات و احضار به حراست و كميته انضباطي فرد را محدود و مهجور ميكنند يا از طريق دانشجويان بيتفاوت يا عناصر خود در بسيج دانشجويي يا سمپاتهاي بسيجي، شاكي خصوصي ايجاد ميكنند و فرد دراين صورت دستش براي اعتراض به كميته نظارت مركزي و پيگيري از طريق وزارت علوم ودفاع از حقوق خود بستهتر ميشود.»
اين دانشجوي ارشد به فضاي بسته دانشگاه اشاره ميكند و ميگويد: «من در مقطع كارشناسي در دانشگاه ديگري درس ميخواندم كه فضا حداقل از نظر كانونهاي فرهنگي به نسبت بازتر وفعالتر بود. درست است كه فضاي هشت سال گذشته برهمه دانشگاهها اثر منفي گذاشت و نگاه پليسي و امنيتي به دانشگاه و بر فعاليت تشكلهاي دانشجويي حاكم بود اما اين دليل نميشود كه بعد ازاين شرايط هم ما شاهد بسته بودن فضاها در برخي دانشگاههاي كشور باشيم.»
از آخرين حركت دانشجويي وسيع اين دانشگاه سه سال ميگذرد. اردبيهشت1390 و در امتداد تحصن دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك تهران دانشجويان سوره نيز دست به تجمع اعتراضي ميزنند و دربيانيه خود خواستار حذف نگاه امنيتي، پايان دخالتهاي حراست دانشگاه در امور دانشجويان و تشكيل انجمن صنفي در دانشگاه ميشوند. آن تحصن با وعدههاي مسوولان پايان ميپذيرد ونتيجه: حكم ممنوعالورودي شش تن از فعالين دانشجويي دانشگاه؛ آناهيتا صفرنژاد، راحيل عبدالكريمي، علي رضا رضايي اقدم، علي غريب دوست، عباس جمالي و نويد ايزديار.
از آن روز به بعد دانشگاهي كه هيچگاه طعم تكثرگرايي فكري درقالب تشكلهاي دانشجويي منتقد را نچشيده است در ترسي دروني حيات ميكند، انزوايي كه به نظر ميرسد منتظر است تا از بالا تغييري صورت بگيرد فضاي دانشگاه تغيير يابد دانشكدهها به هم نزديك شوند وعده 3500 متر مربع زمينهاي خريداري شده در منطقه پونك عملي شود، شايد دانشگاه به زير مجموعه حوزه هنري برگردد و با تغيير مديريت و تحول در فضاي آموزشي و صنفي بتواند شاهد كنشهاي فكري-عقيدتي و قانوني دانشجويي باشد. نظر يكي از اساتيد دانشكده هنر را در اين باره جويا شديم: «اين كافياست كه مادريابيم دانشگاه با سوپر ماركت بسيار فرق ميكند، سرنوشت بسياري از دانشجويان توسط همين دانشگاهها به چالش كشيده ميشود. آينده، آيندهيي روشن يا تاريك و سرنوشت نسل جوان، كه قرار است آيندگان را تشكيل دهند. دانشگاه و دانشجو با مدرسه و دانشآموز بسيار متفاوت است، اين مساله را دانشگاه بايد به دانشجو بدهد و بچكاند كه متاسفانه خبري از اين مساله نيست. اين را بايد درنظر گرفت كه هيچ دانهيي، هر چند پر بنيان، نميتواند در لجن زار رشد كند.»
با انتخابات سال92 و روي كارآمدن دولت اعتدال فضاي دانشگاهها از حيث مديريتي دچار تغيير شد و همين امرزمينه بازتاسيس و احياي تشكلات دانشجويي وهمچنين نشاط علمي و فرهنگي را در دانشگاهها فراهم آورد. اما دراين بين دانشگاههاي غيرانتفاعي بزرگ كشور نظير سوره ازاين سير تحولات بينصيب ماندهاند و نتوانستند نظارهگر وزيدن نسيم اعتدال در دانشگاههاي خود باشند. هرچند برخي از اساتيد اين دانشگاه عامل اصلي هر تحولي را خود دانشجو در نظر ميگيرند و وضع به وجود آمده را ناشي از بيتحركي و عدم پويايي فكري دانشجويان در به وجود آمدن ذهن نقاد و تلاش براي تغيير لحاظ ميكنند اما هيچ يك ازاين مسائل دليل بر عدم تغيير در سطوح بالاي اين دانشگاهها توسط دولت نيست و نميتوان به راحتي از كنار نقش وزارت علوم دولت تدبير و اميد در اين باره گذشت. آينده هرچه باشد مشخص نيست كه تكليف عاملين به وجود آمدن اين انزوا در دانشگاههاي فاقد تشكلي نظير سوره و همچنين پسرفتهاي آموزشي و فرهنگي در سطح استانداردهاي توسعه علمي كشور چه خواهد بود وآيا ميتوان بار ديگر نواي موسيقي را در اين دانشگاه شنيد ياخير.