دانشگاه چمران اهواز در آستانه تنفس!
16هزار دانشجو در مقاطع مختلف دانشگاه شهيد چمران ياهمان جندي شاپورسابق در اهواز مشغول تحصيل هستند. دانشگاهي بزرگ و البته پرفراز و نشيب در سبقه فعاليتهاي دانشجويي. فعالان اين دانشگاه در دهه 60 به مانند اغلب دانشجويان محصل وقت، نگاهي چپ و در عين حال انقلابي دارند كه در دهه 70 اين نگرش سمت و سوي ديگري مييابد. فضاي بسته و رخوت آلود دوران رياستجمهوري هاشمي پاي جناح راست را در دانشگاه قويتر ميكند و انجمن اسلامي چمران اهواز به دست راستيها يا همان محافظهكاران ميافتد. اواخر دهه 70 وپس از انتخابات دوم خرداد76 موج اصلاحات كشور را فراگرفته وجريان دانشجويي نهادمند تحكيم وحدت گرايشي اصلاحطلبانه مييابد. همين امر باعث ميشود تا دانشجويان سر به راه و محافظهكار انجمني تصميمي جديد بگيرند: خروج از دفتر تحكيم وحدت. سال77 و با برگزاري چند تحصن صنفي و دانشجويي از يكسو و ورود دانشجوياني نظير روزبه كردوني از سمت تحكيم وحدت، انجمن اسلامي چمران اهواز به خواستگاه خود برگشته و چپ سنتي را پيشه خود ميسازد. اين مساله ديري نميپايد كه با شكاف تحكيم وحدت و تولد طيف علامه وشيراز انجمنيهاي اهوازي يار طيف مدرن علامه ميشوند. تابستان1382 اردوگاه شهيد نامجوي اوشان فشم ميزبان برنامهيي است تحت عنوان سلسله نشستهاي تجربيات ادوار جنبش دانشجويي كه در آن از چهرههاي مختلف سياسي و اقتصادي دعوت ميشود و عمده ميهمانان جريان ملي يا بااندكي تصرف ملي- مذهبياند.
آفتاب مدرنها با روي كار آمدن دولت مهرورز نهم رو به غروب ميگذارد؛ طيف علامه سالهاي پايانياش را طي ميكند و عيش تلخ انجمن چمران اهواز با روي كارآمدن مهرداد پزشك پور تكميل ميشودتا اينكه توافقي دروني گره انجمن اسلامي را باز ميكند. بابرگزاري انتخابات بعد از سه سال دانشجويان اصلاحطلب بارديگر انجمن اسلامي را در دست ميگيرند تا در سال88 چمران بتواند در انتخابات، لجستيك دانشجويي كانديداي مورد حمايت اصلاحطلبان را تقويت كند.
حوادث تلخ سال88 كه تيرهايش را به سوي جنبش دانشجويي ايران نشانه گرفته بود دانشجويان چمران اهواز را مستثني نميكند. سجاد پيرفلك و مهرداد طافي از جمله دانشجويان بازداشت شده بودند. سال89 دفتر اين تشكل دانشجويي پلمب ميشود و در سال91 درحالي درهاي دفتر انجمن به روي دانشجويان باز ميگردد كه با تماميتخواهي جريان افراط گرا در دانشگاه انجمن اسلامي دانشجويان مستقل با برداشتن پسوند خود مدعي اول و آخر اين تشكل اصلاحطلب ميشوند.
شكرالله كلاه كج نماينده هيات موسس انجمن اسلامي دانشگاه در اين باره ميگويد: بعد از سال88 آخرين انجمن اسلامي در سال89 بدون ابلاغيه كتبي و قانوني به صورت محرمانه از طريق حراست پلمب شد و ازآن سال هيچ تشكل منتقد و اصلاحطلبي در دانشگاه فعاليت نميكرد. فقط انجمن اسلامي دانشجويان مستقل بود و بسيج و هردو از يك جريان. اين روال يكطرفه تا آنجا پيش رفت كه در سال 91 در يك حركت غير اخلاقي و غيرقانوني با هماهنگي مديريت و هيات نظارت وقت پسوندشان را برداشتند و تا به امروز هم مدعي انجمن اسلامي دانشگاه هستند كه نه از نظر عقيدتي و سياسي هيچ نسبتي با جريان انجمن اسلامي ندارند وهمچنان به عنوان منتقد جريان اصلاحات و دولت اعتدال مشغول فعاليتند.
وي درمورد مشكلات دانشجويان دانشگاه ميافزايد: فعاليتها منحصر شد به يكي دوتا نشريه اصلاحطلب كه يكي از آنها نشريه «جوانه» بود به مدير مسوولي آقاي هادي كياني كه تنها نشريه سياسي فعال آن زمان محسوب ميشد. كانونها هم كامل در دست بچههاي راست و بسيج و مستقلها افتاده بود. در برههيي هم كانون ادبي دانشگاه فعال بودكه همه اينها باهزار و يك مشكل ازجمله توقيف، كميته انضباطي، توبيخ و درج در پرونده همراه بود كه اين روند تا سال 92 ادامه داشت.
كلاه كج در مورد فضاي بعد از انتخابات 92و روند فعاليتهايي كه براي احياي انجمن انجام شده به پاشيده شدن بذر اميد در كشور و جمع شدن مجدد فعالان دانشجويي چمران اشاره ميكند و ميگويد: ما درخواست خود را تحت عنوان شوراي احياي انجمن اسلامي تسليم هيات نظارت وقت كرديم. متاسفانه در آن شرايط موافقتي صورت نگرفت، صلاحيت برخي بچهها هم رد شد. درادامه درهمان دوران ما عليه رييس وقت، آقاي مروتي جمعآوري امضا داشتيم كه طبعا دانشگاه به تنش كشيده شد و خود من يك ترم تعليق شدم و بچهها به حراست و كميته انضباطي احضار شدند. تا اينكه اواخر سال 92 بود؛ كه حكم سرپرستي دكتر رعايايي توسط دكتر فرجي دانا براي دانشگاه ابلاغ شد. ترم دوم همان سال با مديريت جديد دانشگاه جلسات مختلفي برگزار كرديم وهمبستگي خوبي وجود داشت كه به يك جمعبندي واحدي رسيده بوديم اما جنبه حقوقي پيدا نكرد.
اين نماينده هيات موسس انجمن اسلامي تصريح ميكند: ما دوگروه بوديم كه يكي تحت عنوان دانشجويان پيرو خط امام و ديگري تحت عنوان دانشجويان شوراي احياي انجمن اسلامي كه اولي وابسته به طيف شيراز سابق بودند و هردو درخواست مجوز داده بوديم. اما دكتر رعايايي هنوز تكليف سرپرستيشان مشخص نيست و رسما حكم رياست نخوردهاند كه اين مساله در كنار رد صلاحيتهاي پيدرپي بچهها كار را به ترم تحصيلي امسال رساند. مسلما فضا بهتر شد معاونتها تثبيت شدند هرچندآقاي رعايايي هنور حكم رياستشان صادر نشده است و جمعا دو روز بيشتر در دانشگاه حضور ندارند و اغلب تهران هستند. اوايل آبان سال جاري بود كه با هردو تشكل موافقت كردند. مانيز با وجود تمامي بحثهايي كه در مورد مباحث هويتي، عقيدتي و سياسي، پيشينه و ساير مسائل وتغيير اسم آنها با مسوولان دانشگاه كرديم اما آنها گفتند اكنون شرايطش نيست كه آنها برگردند به حالت قبلي يعني همان انجمن اسلامي «مستقل»، بنابراين تحت عنوان «انجمن اسلامي دانشجويي» مجوز گرفتيم و دركنار ما هم «انجمن اسلامي دانشجويان پيرو خط امام» با موافقت اصولي دانشگاه روبهرو شدند. ناگفته نماند كه خط اماميها پيگيري برنامهها و كارهايشان با همان طيف شيراز سابق است كه سايت مبارزه را دارند و درحال حاضر مدعي اصلاحطلبي هستند.
دانشگاه چمران اهواز اينك با دو انجمن اسلامي روبهرو است كه هردو اساسنامه و سهدرصد امضاها را تحويل دادهاند و منتظر دريافت موافقت نهايي هستند تا فعاليت خود را رسما آغاز كنند. دركنار اين دوتشكل دانشجويي انجمن اسلامي مدرسين دانشگاه نيز در وضعي مشابه قرار دارد.
وضع انجمن صنفي و كانونهاي فرهنگي هم روزگار خوشي نداشته است. كلاه كج در اين باره ميافزايد: در اثر وقايع مختلف هشت سال گذشته انجمن صنفي به محاق رفت و از كاركرد اصلي خودش و اينكه صداي اعتراض صنفي دانشجوها باشد؛ مقر دانشجوياني باشد كه دنبال رفاه بيشتر دانشجوهستند خارج شد و به دست يكسري نهادها و افراد خاص افتاد كه زيرمجموعه مديريت وقت دانشگاه و وابسته بودند. يك انتخابات هم برگزار كردند كه همه ميدانستند كاملا فرماليته است. با اين وجود دانشجوياني كه با بدنه دانشجويي ارتباط خوبي داشتند توانستند بيشتر كرسيهاي انجمن صنفي را بگيرند و در شرف اين بودند كه آن را احيا كنند اما در اواخر دوره رياست مروتي با انحلال روبهرو شدند. امسال هم متاسفانه بعد ازاينكه مديريت جديد آمد كاري انجام نشد يكي به همان دليلي كه گفتم يعني مشخص نبودن وضعيت رييس دانشگاه و اينكه دانشجويان فعال صنفي به معاونت دانشجويي رجوع كردند و خيلي فضارا مناسب نديدند.
فعاليت كانونهاي فرهنگي بابت وجود دكتر نشان كه درحوزه فرهنگي حقيقتا فردي توانمند است رونق پيدا كرده؛ از آرمانها فاصله داريم اما فعاليتهاي خوبي انجام شده است. در بحث دفاع مقدس، 16 آذر، جشنواره سراسري فيلمهاي علمي و... نسبتا دارند خوب كار ميكنند اما نقدي كه وجود دارد اين است كه كاملا خود را از فضاي سياسي جدا كردهاند. مجموعه مديريت و معاونت فرهنگي خودشان را از فعاليتهاي سياسي و تشكلهاي مربوطه جدا كردند و متمركز شدهاند روي دوحوزه اجتماعي و فرهنگي كه درهمان حوزهها هم خوب كاركردهاند.
انتخابات92 وآنچه ازآن به عنوان حماسه24خرداد ياد ميكنند باعث شد تا دولت روحاني با حمايت اصلاحطلبان و جامعه دانشگاهي روي كار بيايد و دراين بين مخالفان تحت عنوان دلواپسان با تمامي ابزارهاي رسانهيي و... انتقادات خود را درحوزههاي مختلف به دولت ابراز داشتند. يكي از اين محورها دانشگاه بود كه سعي شد تا با تغيير وزير آن را تحت كنترل خود درآورند و اين به تنهايي خود مصيبتي بزرگ در راه تثبيت تشكلهاي دانشجويي محسوب ميشد. دانشگاه چمران اما گويي از مصيبتي ديگر نيز رنج ميبرد وآن هم نگاههاي افراطي است.
كلاه كج در اين باره ميگويد: موانع متعددي ميشود نام برد كه يك تشكل احيا شود از جمله ‑مهمترين آنها شرايط كشوراست. اين درست است كه گامهاي مختلفي در زمينههاي مختلف برداشته شده كه قابل مقايسه با فضاي قبلي نيست اما همين سياست كوتاه آمدن در مقابل طيف مقابل تحت فشار نهادهاي خاص باعث ميشود كه دولت نتواند برسر برخي از مطالبات دانشجويي بايستد.
بحث ديگر فشار نهادهاي خاص است كه به عينه ميببنيم درجاهاي مختلف فشار ميآورند و سياست تماميتخواهيشان نميگذارد تا تحمل افكار و عقايد مخالف را داشته باشند.
نكته ديگر فعاليت تشكلهايي است كه منتسب به يك جريان خاصند و باعث ايجاد يك فضاي رعب و وحشت در دانشگاه ميشوندبراي اينكه بسياري از دانشجويان نسبت به فعاليتها ديد مثبتي نداشته باشند. در اين باره زمان ميبرد تا دوباره دانشجويان به فضايي كه از يك دانشجو توقع ميرود برگردند. دانشجويان ما از حالت آرمانخواهي خارج و مبدل به دانشجويان واقعگرا شدهاند ولي به نظرمن اين واقعگرايي دارد به سمت واقعيت گريزي و بيتفاوتي نسبت به جهان پيراموني ميرود كه جريانهاي خاص هم ازاين مساله سوءاستفاده كردهاند. مثلا در جريان گرفتن امضاي اعضاي اوليه تك به تك اتاقها را ميگشتند كه يك گروه ملحد و ماركسيست و برانداز آمدهاند انجمن بگيرند شما حواستان به اينها باشد و اين فضايي كه به وجود آوردهاند باعث شد تامن اتاق به اتاق بروم و با بچهها صحبت كنم كه واقعيت ماجرا چيست.
اين دانشجوي ارشد رشته رياضي دانشگاه چمران به عقبنشينيها منتقد است. وي نظر خود را چنين بيان ميكند: مساله ديگر مديريت دانشگاه است كه ماشرايط دانشگاه، دولت، انتخابات پيش رو را درك ميكنيم اما بسياري از جاها منش كوتاه آمدن و عقبنشيني نميتواند كارساز شود. مورد ديگر كه من از آنها تحت عنوان «به اصطلاح خوديها»ياد ميكنم و درموردشان بايد بگويم ما به همان اندازه كه از جريانات تماميت خواه وافراطي دانشگاه ضربه خورديم و مانع ايجاد كردند، اين به اصطلاح خوديها هم مشكل ايجاد ميكردند كه ما هر روز يك بحران ازطرف افراطيون و بحراني ديگر از سمت به اصطلاح خودي هاداشتيم.
دانشگاه چمران اهواز درانتظار است. به مانند ساير دانشگاههاي منتظر. حدود16 هزار دانشجو ممكن است تا پيش از نوروز94 انجمنهاي اسلامي خود را عيدي بگيرند و اين ميتواند سرآغاز جديدي باشد براي فعاليتهاي دانشجويان اين دانشگاه و پايگاهي ديگر براي جنبش دانشجويي. اما به شرطي كه خواست مسوولان و دانشجويان توانستن را عينيت بخشد.