نماينده طبقه متوسط كجاست؟
تاملي در روند شكلگيري جنبش دانشجويي
عماد گلي*
1- چيستي هويت «جنبش دانشجويي» مسالهيي است كه افكار گوناگون با سلايق مختلف در نگرشها، آن را در ساختار خود تعريف ميكنند. در نتيجه شايد بهتر باشد براي شناخت جنبش دانشجويي، به رويكردهاي تاريخي، سياسي و اجتماعي آن توجه كرد. آغاز حركت دانشجويي ايران در دورهيي از تاريخ قرار دارد كه مساله ملي شدن صنعت نفت، كودتاي 28 مرداد و حوادث بعد از آن به عنوان مهمترين اتفاقات آن دوره مطرح ميشوند. پس طبيعي است جنبش دانشجويي به مثابه يك حركت متناسب با طبقه اجتماعي دانشجويان و بستر تاريخي شكل ميگيرد؛ حركتي كه به سبب درك ضرورت استقلال و آزادي، سعي در گسترش و ترويج اين آرمانها در نهاد خود يعني دانشگاه و سپس در سراسر جامعه دارد.
2- جنبش دانشجويي بيش از آنكه يك رويداد مقطعي باشد، حركتي جريانساز است: نخستين فرصت و ظرفيت براي شكوفايي استعدادهاي سياسي و اجتماعي نوظهور و مكاني بدون وابستگي به مناسبات قدرت و مصلحتانديشيهاي موجود كه ميتواند مسير تحقق آرمانها را هموار كند. جنبش دانشجويي هرچند با حفظ استقلال در طول عمر خود ارتباط تنگاتنگي با احزاب و تشكلها داشت، با اين حال براي دستيابي به آرمانهاي مشترك تلاش كرد و اين نشان از عدم تقيد به حصارهاي ايدئولوژيك براي اين جنبش دارد. در واقع جنبش دانشجويي تا جايي ارتباط خود را با ايدئولوژيها حفظ ميكند كه براي تحقق مطلوبيت جامعه لازم باشد و اگر چيزي جز اين باشد، جنبش دانشجويي به نحوي از رسالت خود خارج شده است. ارتباط تنگاتنگ دانشجويان با بدنه جامعه، از اين مجموعه جنبشي واقعگرا ساخت كه حتي آرمان شهرهاي آن به مولفههاي ملموس و عيني اشاره ميكند: رفاه، آزادي و رفع فقر، حفظ منافع ملي، كرامت انسان و جامعه گوشهيي از دغدغههاي طبقه متوسط است كه در جنبش دانشجويي متبلور شد.
3- از سوي ديگر بحران هويت در اين حركت بستگي به شرايطي دارد كه جنبش دانشجويي در آن قرار دارد: حركت به سمت خود سانسوري، تغيير ذايقه دانشجويان، ارزشها و آرمانها همگي باعث شده است جنبش دانشجويي ديگر آن طور كه بايد و شايد نتواند نمايندگي طبقه متوسط جامعه را به دوش بكشد. جنبش دانشجويي پس از زوال استقلال نسبي خود، با بحران هويتي روبهرو شده است كه فعالان سياسي خارج دانشگاه با حضور در دانشگاه، هر كدام بخشي از جنبش را به صورتي مجزا هدايت ميكنند و اين تكثر بيش از حد و فاصله گرفتن نسبت به جنبش دانشجويي اصيل كه صاحب روح مستقلي بود، هشداري نسبت به خروج جنبش دانشجويي از عرصه تصميمسازي است.
4- آنچه امروز بيش از هر چيز مورد نياز به نظر ميرسد، باز تعريف جدي براي جنبش دانشجويي است كه طي آن شكاف به وجود آمده در هويت جنبش پوشش داده شود و با ارايه يك نقشه راه خود بنياد به بازسازي اين حركت پويا پرداخته شود. مشخص شدن جايگاه اين حركت در مختصات سياسي، اجتماعي و آموزشي همه اعضاي جنبش براي دستيابي به اهداف مشترك ميتواند اين بحران هويت را درمان كند و در حقيقت غم بيدردي در بين طلايهداران طبقه متوسط اجتماعي را بهبود بخشد.
* دبير كانون دانشجويي «دايره» دانشگاه مفيد قم