چرا آموزش و پرورش نياز به گفتوگو دارد؟
چند وقت پيش بود كه يكي از دوستان قديمي را پس از مدتها بيخبري و كمخبري به مناسبتي ملاقات كردم. ايشان كه فرد سياسي قابلي هم بود با توجه به سابقه اجرايي و نوشتاري من در حوزه آموزش و پرورش مصرانه پيشنهاد داد كه در خصوص آموزش و پرورش، مديريت آموزشي در ايران و نيز مباحث روز مرتبط با زندگي معلمان بنويسم. استدلال اصلي اين بود كه هم اين حوزه به واسطه نپرداختن مطبوعات و رسانهها به آن بسيار ضعيف شده و هم متاسفانه معلمان صدايي در ميان انفجار صدا و اطلاعاتي كه در مطبوعات و رسانههاي گروهي در حال اتفاق افتادن است ندارند و هم شوربختانه مديريت آموزشي در كشور دچار انفعال و ترديد در انتخاب گزينههاي پيش روي خود است.
در جواب آن دوست عزيز گفتم بخش بزرگي از گفتنيهاي بنيادين را در كتاب «آموزش و پرورش انسانگرا» در سال 81 منتشر كردهام. هر چند همگي با دنياي جديدتر و شرايط نوتري روبهرو شدهايم اما ايستايي آموزش و پرورش كشور مسائل پيچيده و جديدي را توليد نكرده است.
اما ميدانستم كه حق با اوست. آموزش و پرورش در ايران صداي مستقل ندارد و همين باعث شده تا بيش از پيش دچار روزمرّگي، انجماد شود. همين روزمرگي به تضييع حق و حقوق معلمان زحمتكش كشور بيش از پيش دامن زده است. هرچند معلمي با نوشتن مترادف است اما شايد به جرات بتوان گفت كه كوچكترين صنفهاي تجاري و توليدي صداي رساتر و موثرتري از معلمان دارند. بايد اعتراف كنم بيش از هرچيز ديگر، نگراني از سياسي شدن يا سياسي ديده شدن يادداشتها و نوشتههايم بود كه باعث ميشد براي سكوت بهانهيي از آن دست كه گفته شد بياورم. اين بود كه بالاخره تسليم شدم و تصميم گرفتم دوباره پيرامون آموزش و پرورش و مسائل مرتبط با آن به صورت هفتگي بنويسم.
اين رويه شايد براي انتقال ديدگاهها و ايجاد نوعي تعامل سازنده با مخاطبين كه جاي آن خالي است؛ مفيد باشد. اما در عين حال بازگشت به كار روزنامهيي از اين نوع، براي من خالي از جاذبه هم نبوده و نيست. اولا، اطلاعات و دانش خودم را همگام با نيازها به روز خواهم كرد؛ ثانيا، راه ارتباطي من با مخاطبين شريف آموزش و پرورشي اعم از معلمين، مسوولان و دانشآموزان گشودهتر خواهد شد و در اين تعامل چند سويه، چيزهايي ياد ميگيرم كه برايم بسيار مغتنم خواهد بود. اميد دارم اين ستون بتواند از بين اولياي مدارس، معلمين و كليه علاقهمندان به حوزه فرهنگ و ادب مخاطبين شريف و خوانندگان فرهيخته خود را بيابد و آنان نيز اين ستون خودماني را، با اشارات و الهامات خودشان پر بار سازند.
همچنين در همينجا از سردبير و مديريت محترم روزنامه اعتماد كه صفحهيي را به آموزش اختصاص دادهاند و زحمت انتشار اين ستون يادداشت را نيز ميكشند، تشكر ويژه ميكنم.