احمدرضا درويش منتظر تدبير دولت تدبير و اميد است
زخمي ملي به نام «رستاخيز»
الهام نداف
فيلم سينمايي «رستاخيز» به تعبير احمدرضا درويش حالا به يك زخم ملي تبديل شده است. زخمي كه در هر برنامهاي با حضور اين كارگردان سر باز ميكند و به يكي از حل نشدنيترين معضل اين روزهاي سينماي ايران تبديل شده است.
از همين رو درويش در حاشيه جشنواره فيلم كوتاه در نشست « از ابتدا تا رستاخيز» از تبعات اجتماعي و زخمي كه بر ارواح اجتماعي و هنري وارد شده، گفت. او همچنان منتظر تدبير دولت تدبير و اميد براي اكران «رستاخيز» است: «خيلي متاسفم كه كار يك مساله هنري به محاكم حقوقي رسيد و آن محكمه براي حل غايله اقدام كرد، اما با اين حال ما همه به اميد زندگي ميكنيم و من هم اميدوارم با تدبير مديران و كساني كه مسووليت دارند و جايگاهشان ايجاب ميكند، تدبير لازم براي اين مساله را ببينم و منتظر خدمترساني آنها هستم.»
درويش در بيشتر اظهارات خود درباره «رستاخيز»، از ماندگاري آثاري گفته كه زمان خودشان ديده نميشوند. او بارها عنوان كرده كه مسووليت خود را درباره ساخت «رستاخيز» انجام داده و باقي ماجرا را به مسوولان فرهنگي و سينمايي سپرده است، مسووليتي كه تا اينجا به خوبي از عهده آن برنيامدهاند: «ما ديوانهاي شعر زيادي داريم كه پس از سرودهشدن مخفي شدند، اما بعد به آثاري ماندگار تبديل شدند و در دنياي جديد ارتباطات و با وجود اطلاعاتي كه به راحتي در دسترس همه است نميتوان جلوي جريان فكري را گرفت. من فيلمسازم و رستاخيز ساخته شده است. پس مسووليتم بابت اين فيلم را انجام داده و خدا را شكر ميكنم، اما مهم اين است كه اين فيلم مثل يك موجود زنده حق دارد در خيابانها برود، تنفس كند، بر ديگران اثر بگذارد و از آنها اثر بگيرد.» درويش بار ديگر تاكيد كرد، فيلم اكران نشده «رستاخيز» را با اعتقاد دروني فيلمساز و عدهاي ديگر كه با ظرفيت و انگيزه خاص شكل گرفته است: «تاكيد ميكنم من در حال فيلم ساختن هستم، اما شما نميبينيد ولي با وجود اينكه در سينما تنفس ميكنم، قطعا تا وقتي «رستاخيز» اكران نشود، نميتوانم فيلمي نشان دهم.» او با كنايه به تغيير و تحولات اخير در وزارت ارشاد، سينما را نحيف ميداند، اما همين سينماي نحيف اگر رونق داشته باشد، براي همه فرصت برابر ايجاد ميكند: «متاسفانه در حال حاضر معلوم نيست در حوزه فرهنگ چه كسي ميآيد، چه كسي ميرود، استعفا چطور است، انتصاب چطور است، هيچچيزي مشخص نيست.اي كاش خانه سينمايي داشتيم كه طبق تعريف اساسنامه خود بود و سينماي جوان هم در چتر سينماي ايران اداره ميشد، آن وقت ميتوانست بسيار موفق باشد؛ چراكه دولت از خانه سينما حمايت مالي و دست خود را كوتاه ميكرد. با اين حال اميدوارم خانه سينما آنقدر بالنده شود كه به اين سمت حركت كند و دولت هم به جايي برسد كه تصديگري در بخشهاي مختلف مثل مدرسه ملي سينما را كنار بگذارد و واگذار كند.»
اما «رستاخيز» با وجود همه مشكلاتي كه در مرحله ساخت داشت، همچنان از اكران روي پرده سينماها محروم است. درويش در ادامه حرفهايش توصيههايي هم كرد: «توصيه من به جوانها اين است كه يك كار را به درستي انجام دهند البته يك فيلمساز ميتواند شاعر هم باشد اما خوب است كه احساس شاعرانهاش را بيرون بدهد مگر اينكه نبوغي مثل چاپلين وجود داشته باشد كه خودش هم متن بنويسد، هم بازيگر باشد، هم موسيقي بسازد و هم فيلمبرداري كند.»
كارگردان «كيميا» در بخشي از اين نشست خود را كارگردان با طمانينهاي توصيف كرد، كارگرداني كه هر روز فيلم ميسازد و گفت: «درباره اينكه چرا هر چند سال يك بار فيلم ميسازم، ابتدا بايد ببينيم آيا وجبي به ماجرا نگاه ميكنيم يا خير، چون به نظر من مهم اين است كه در نهايت چه نتيجهاي گرفته ميشود؛ البته عرف اين است كه يك فيلمساز هر دو سه سال فيلم بسازد، اما من هر روز فيلم ميسازم و شما هرچند سال يكبار آن را ميبينيد.» او البته در زمينه كيفيت ادعايي ندارد: «درواقع فيلمهايي كه هر روز ميسازم را در نهايت به هم ميچسبانم و البته ادعا ندارم آنچه پس از چند سال از طرف من نشان داده ميشود كيفي است، اما معتقدم كيفيت بر كميت ارجح است.»
درويش با وجود گلايههاي اكران نشدن «رستاخيز» همچنان طرحهايي براي ساخت فيلم در سر دارد. البته خوشبين نيست كه بتواند اين طرحها را به سرانجام برساند و ممكن است اين طرحها نيز به سرنوشت «رستاخيز» دچار شوند: «اين نساختن فقط به خاطر سانسور و مميزي نيست، مثلا ايدهاي دارم كه سراسر فيلم خارجي، همراه با بارش باران، بدون ديالوگ و در زمان جنگ است. من 6-5 صفحه از اين ايده را نوشتهام، اما فكر ميكنم نميشود آن را ساخت. لااقل الان نميشود و اتفاقا همين ايده بيش از 13 سال از آن ميگذرد و هروقت به يادش ميافتم، با خودم ميگويم اي كاش شرايطي براي ساخت آن فراهم ميشد.»