• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3161 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱ بهمن

كارهايي كه احزاب نكردند

محمد ذاكري

چندسال پيش رسانه ملي در يكي از گزارش‌هاي خبري ميداني خود در سطح شهر به سراغ گروهي از هموطنان رفته بود و نظرشان را درباره فعاليت احزاب در ايران پرسيده بود. نظرات گوناگوني در پاسخ به اين سوال مطرح شد كه عموما ماهيت كارشناسي هم نداشت اما يكي از آنها از بقيه پرتكرارتر و اساسي‌تر بود تا جايي كه هنوز هم بعد از چندسال حتي چهره و لحن افرادي كه اين پاسخ را عنوان كردند در ذهنم حك شده است: «مگر احزاب براي ما چه كرده‌اند؟». به گمانم اگر كسي بخواهد به اين پرسش پاسخ دهد بايد به اين بپردازد كه در واقع احزاب طي اين 100-150 ساله اخير براي اين كشور و شهروندانش «چه نكرده‌اند» و به بياني بهتر چه وظايف و كاركردهايي بر عهده آنان بوده كه به دلايل گوناگون نخواسته يا نتوانسته‌اند آنها را به مرحله عمل درآورند.
1-احزاب در كنار سمن‌ها و ديگر نهادهاي جامعه مدني اصلي‌ترين بستر گردهمايي و تشكل نخبگان فكري را فراهم مي‌كنند. يكي از علل اصلي ناكارآمدي و ضعف اثرگذاري نخبگان فكري و روشنفكران در جامعه عدم وجود احزاب واقعي و فراگيري است كه بتوانند در چارچوب قانون سلايق و ديدگاه‌هاي گوناكون نخبگان و روشنفكران را فراگرفته و زمينه مشاركت جدي آنان را در عرصه تصميم‌سازي و جلب مشاركت توده‌ها فراهم كنند. عدم وجود چنين احزابي منجر به افزايش فاصله نخبگان از يكديگر و از بطن جامعه و توده‌ها شده و فرصت نقش‌آفريني موثر ايشان را در توسعه متوازن و پايدار كشور خنثي كند.
2- در ادامه مورد اول توجه به نقش احزاب در توسعه سياسي نيز ضروري مي‌نمايد. بنا به تعبير صاحبنظران توسعه سياسي از جمله هليوجگورايب، توسعه سياسي برآيند سه عامل نهادينه‌سازي سياسي، مشاركت سياسي و جابه‌جايي سياسي است. احزاب جدي و شناسنامه‌دار بهترين ظرفيت را در جوامع دموكراتيك براي تحقق اين عوامل فراهم مي‌سازد. در قالب فعاليت‌هاي حزبي اقشار مختلف جامعه مي‌توانند سهمي از مشاركت در تعيين سرنوشت خود و اخذ تصميمات مهم و سرنوشت‌ساز را تجربه كنند. اگرچه در كشور ما و در قالب نظام سياسي كنوني مردم از طريق شركت در انتخابات‌هاي متعدد سراسري كه به طور متوسط سالي يك‌بار برگزار مي‌شود در امر اداره كشور موثرند اما اين نقش‌آفريني در نظام حزبي جدي‌تر و موثرتر خواهد بود چنان كه در بسياري ديگر از كشورهاي دموكراتيك چنين است. در بعد جابه‌جايي سياسي نيزحضور و مشاركت چهره‌هاي سياسي با تابلوهاي حزبي ارزيابي دقيق‌تري ازعملكرد ايشان در طول دوره تصدي سياسي به دست مردم مي‌دهد. به اين ‌ترتيب تغيير نيروهاي حاكم در نظام سياسي معني‌دار شده و اعلام وابستگي و برائت از افراد و گروه‌ها و تشكل‌ها به سهولت مقدور نخواهد بود.
3-احزاب مهم‌ترين بازوهاي فكري و مشورتي دولت‌ها هستند. اين امر هم شامل احزاب حاكم و هم احزاب خارج از قدرت است. در واقع نخبگان و صاحبنظران مجتمع در احزاب مي‌توانند با تشكيل حلقه‌هاي فكري و كميته‌هاي تخصصي و انجام مطالعات بنيادي و توسعه‌يي نمايندگان خود را در دولت و پارلمان در مسير خط مشي‌گذاري هرچه بهتر ياري داده و نتايج اين مطالعات را در صورت امكان در قالب كتاب و مقاله و روزنامه منتشر كرده و به عنوان توليدات علمي در اختيار ديگر متخصصان قرار دهند. احزاب خارج از قدرت نيز مي‌توانند از اين طريق سهم خود را در تصميم‌سازي و اثرگذاري غيرمستقيم بر خط مشي‌ها ايفا كنند. از اين منظر، احزاب بيش از آنكه صرفا فضايي براي رقابت قدرت باشند مي‌توانند نقش كانون‌هاي علمي و تخصصي را در جامعه ايفا كنند.
4- علاوه بر مورد قبل، احزاب مي‌توانند و بايد بازوي نظارتي دولت‌ها و نظام حاكم نيز تلقي شوند. اين كاركرد نيز همزمان در مورد احزاب داخل و خارج از قدرت صادق است. احزاب حاكم براي حفظ قدرت خود و رضايت شهروندان و پايگاه راي‌شان از همه ظرفيت‌هاي خود براي نظارت بر عملكرد مديران و كارگزاران خود بهره برده و احزاب خارج از قدرت نيز تلاش خود را براي تغيير موضع و راي شهروندان و جلب آن به سمت خود به كار خواهند بست. نتيجه اين فرآيندها نظارت مستمر و تلاش براي بهبود عملكرد دستگاه‌هاي اجرايي و كارگزاران حكومت است. در واقع از آنجا كه حزب خود را در قبال شهروندان مسوول دانسته و نگران كسب آرا وحمايت ايشان در ادوار بعدي انتخابات است در فرآيندهاي دروني تلاش خود را براي تامين رضايت ايشان و برخورد با كارگزاران متخلف و فاسد به كار خواهد بست.
5- در مقام جمع‌بندي موارد فوق مي‌توان گفت مهم‌ترين كاركرد احزاب در نظام‌هاي سياسي مردم‌سالار ايجاد حلقه بازخورد دروني و افزايش قابليت سيستم سياسي براي پاسخگويي به مطالبات مردم و محيط خود است. همه سيستم‌هاي سياسي با اشكالي از بازخوردها و انرژي ورودي كه موجب افزايش انتروپي سيستم و سوق يافتن آن به سمت بي‌نظمي و زوال مي‌شوند مواجهند. هانتينگتون از تحركات اجتماعي به عنوان اصلي‌ترين عامل ايجاد شكاف سياسي در حكومت‌ها خصوصا در كشورهاي در حال توسعه ياد مي‌كند و احزاب را مهم‌ترين عامل كاهش اين شكاف مي‌دانند. با استناد به كاركردهايي كه در بندهاي پيشين براي احزاب اشاره شد اصل‌ترين كاركرد آنها تضمين بقاي سيستم سياسي در فضاي پرتلاطم و پرالتهاب كنوني است.
حال پاسخ به اين پرسش كه چرا احزاب در كشور ما نتوانسته‌اند اين كاركردها يا بخشي از آنها را به خوبي اجرا كنند داراي علل تاريخي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و قانوني است كه در گفتار ديگري بدان خواهم پرداخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون