• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3173 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۵ بهمن

يادداشت فيلمبردار فيلم «عصر يخبندان»

نگاهي روشن به سمت تاريك سالن سينما

مهدي جعفري

 

طيفي از جوانان جوياي نام سينما از همان روزهاي آغازين، سوداي سيمرغ و نشان وجوايز فستيوال‌هاي داخلي و جهاني را در سر مي‌پرورانند. شماري به اين نشان‌ها دست مي‌يابند و بعد از آن هم ديگر فيلم خوبي نمي‌سازند، چرا كه سينما را نه براي خودِ سينما و نه براي تماشاگرانش مي‌خواسته‌اند. تنها آن عده كه آثارشان از اصالتي ويژه برخوردار باشد يا توان بالايي در ساختن فيلم‌هاي تاثيرگذار كسب كرده باشند، همواره مورد اقبالند. برخي از سينماگران ما نيزهمواره نالان از نبود يا كمبود كمك‌هاي دولتي و سازمان يافته براي ادامه و پيشرفت‌شان هميشه به شرايط معترضند. در اين ميان شمار اندكي به سعي خود مي‌كوشند تا با توش و تواني بيشتر و گوشي بسته‌تر بر مشكلات وكمبودها و چشمي بسته‌تر بر تنديس‌ها، رو به سمت تاريك سالن سينما بگردانند و با ديدي روشن و هوشيار پاسخگوي نگاه منتظر و تشنه تماشاگران نشسته در دل اين تاريكي باشند. تماشاگران محترمي كه از تمام اقشار و طبقات اين سرزمين، به زعم من، همين كه حاضر شده‌اند در بيشتر سالن‌هاي ناقص اين سينما فيلم ببينند جزو فرهيختگان و سرورانند و بر سر ما جا دارند.
مصطفي كيايي از جمله همين سينماگران است. فيلمسازجواني كه خودش و فيلمش را هميشه در محكمه سالن سينما به داوري مي‌نشيند. نه اينكه حضور در جشنواره يا بردن تنديس برايش مهم نباشد – كه براي همه هنرمندان دانستن قدراثر مويد تلاش است وممد حيات – بلكه جزو آن دسته فيلمسازاني است كه ميزان و معيارهاي ساختار و محتواي اثرش، راي و نظر مردم است. در حيطه فيلمسازي براي دست به قلم بردن، نوشتن، پرداختن، انتخاب جاي دوربين، نوع زاويه و لنز آن، نورپردازي و قاب‌بندي و... كارگردان، فيلمبردار، طراح صحنه و همه عوامل خلاقه يك سنگ محك و متر و معيار لازم دارند. بدون داشتن اين معيار و بدون رفرنس يا يك ميزان و مرجعِ تعيين‌كننده اساسا هيچ خلق يكپارچه‌اي صورت نمي‌گيرد. گاهي وقت‌ها در مسير فيلمسازي، تفكيك اين الگوهاي مرجع سخت و طاقت‌فرساست چرا كه آميختگي ذاتي امر آفرينش هنري با «سليقه» و «ذايقه» يا طبع هر هنرمندي يك مقوله پيچيده و تعريف و تعين‌ناپذير است. مرزها در خيلي جاها درهم تنيده و باريك است. وقتي يك پلان را مي‌چينيم، نور مي‌دهيم، بازي مي‌كنيم و... از كجا مي‌دانيم كه چرا اين گونه چيديم و چرا جور ديگري نه ؟ چه كسي مسووليت نهايي اين چيدمان را به عهده مي‌گيرد و با چه متر و معياري ؟... اين چيدمان بايد به مذاق چه كسي خوش بيايد؟ كارگردان ؟ فيلمبردار يا بازيگر؟... اگر سليقه و ذايقه آنكه در راس آفرينش فيلم است با عوامل و دست‌اندركاران خلاق آن هماهنگ و هم جهت نباشد چه پيش مي‌آيد؟... سهم همه عوامل همكار از درك متقابل ميان اثر و خالق اصلي اثر به چه ميزان است ؟... همه اينها تاكيدي است بر نقش خطير كارگردان يك فيلم، آنچه باعث مي‌شود نقش او را حتي از يك رهبر اركستر هم فراتر بدانيم، چرا كه در اجراي موسيقي همه نوازندگان گوش به فرمان وتابع هستند اما در كار ساخت فيلم، با وجود نقش موثر و تمام‌كننده كارگردان، او نيز به دلايل ذاتي و ساختاري هنر پيچيده فيلم، الزاما شنونده و پذيرنده نظرات عوامل خلاقه و فني فيلم خود است، به شرط آنكه آن نظرات و پيشنهادات همنوا و همسو با ديدگاه و معيارهاي نظري خود كارگردان باشد و از ايده ناظر حاكم بر متن و ساختار اثر بيرون نزند. در واقع هر يك از ما به عنوان يك همكار موثر پيش از هر چيز، با حفظ تجربيات و داشته‌هايمان بايد آنها را همسو با جهان كارگردان اثر فيلتر كرده و به زبان فيلمش ترجمه كنيم. بي‌ترديد رسيدن به چنين سطحي از همدلي و يكسويي در خلق فيلم، به شرط در ميان بودن يك فيلمنامه خوب منتهي به اثري قابل دفاع خواهد بود. با وجود تعلق خاطرديرين خود به سينماي موسوم به سينماي هنري در سال‌هاي دور و نزديك، چند سالي است كه تكليفم با سينما روشن‌تر شده است (چه به عنوان كارگردان و چه در سمت فيلمبردار) . حضورمن در دوفيلم اخير مصطفي كيايي برآمده از اين باور است كه حرف اول و آخر را در سينما داستان مي‌زند.  در طول اين سفر دو ساله با او و به دليل همان همسويي موثر، لذت كشف و خلق لحظه‌هاي تاثيرگذار و فيلم مخاطب‌پسند را چشيده‌ام واز اين بابت و هم به دليل بودن در كنار يك گروه كاملا همراه، كار بلد و خوش‌اخلاق خدا را شاكرم. در اين فيلم و بنا به قراري كه با كارگردان گذاشتيم، كوشيديم تا علاوه بر حفظ جنبه‌هاي واقع‌گرايي در ساختار و لحن اثر، توجه بيشتري به كيفيت بصري و فضاسازي سينمايي‌تر صحنه‌هاي فيلم داشته باشيم و البته باز هم با پرهيز از خودنمايي بي‌دليل دوربين و اغراق متظاهرانه‌اي در كارگرداني يا فيلمبرداري. به لحاظ فني، ساختار فيلم از تنوع زيادي درروش‌هاي فيلمبرداري و نورپردازي برخوردار است (از نماهاي متحرك روي ريل گرفته تا كرين و هلي شات و دوربين روي دست، نورپردازي‌هاي سنگين در شب يا استفاده از نورهاي موجود طبيعي و...) اما هر كدام به تناسب متن واجرايي كه در ذهن كارگردان بوده به كار بسته شده است، به نحوي كه اين همنشيني متنوع تكنيك‌ها در كنار هم از فيلم بيرون نزند و يكپارچگي لحن تصوير را نيز حفظ كند. عصر يخبندان در ادامه تلاش مصطفي كيايي براي اداي احترام واقعي به تماشاگراني است كه به دعوت او به تماشاي فيلمش مي‌نشينند. بي‌ترديد اين فيلم نيز براي مخاطبانش لحظاتي همراه با همدلي و لذت و براي كارگردانش گام ديگري به سوي موفقيت و پختگي است چراكه توجه به جذب مخاطب باعث نشده تا كارگردان از جنبه‌هاي هنري و كيفي ساختار و محتواي اثرش غافل بماند. فيلمي كه بي‌ادعا و بي‌ريا براي مخاطب ساخته شده است و درست به دليلِ همين مرجع مهم و تعيين‌كننده‌اش - يعني تماشاگران سينما دوست - مطمئنا به عنوان يكي از آثار مهم و مورد قبول امسال سينماي ايران ثبت خواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون