• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3862 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۳ مرداد

مرتضي بختياري، جانشين لاجوردي در سازمان زندان‌ها در سال 67 :

7 هزار منافق تواب را آزاد كرديم

گـروه سياسـي| سيدمرتضي بختياري از دانش‌آموختگان مدرسه حقاني و از چهره‌هايي كه از همان جواني به دعوت شهيد قدوسي وارد مسووليت‌هاي قضايي شد، در ميان مسووليت‌هاي مختلفي كه داشته است جانشيني شهيد لاجوردي در سازمان زندان‌ها را هم در كارنامه دارد و اين روزها قائم مقام ابراهيم رييسي در آستان قدس رضوي است. درست در اوج روزهاي مبارزه با منافقين، او در سازمان زندان‌ها و در مواجهه نزديك با آنها بوده است. حالا در گفت‌وگوي مبسوطي كه با تسنيم داشته است به روايت آن روزها پرداخته و از اعدام‌هاي سال 67 و اختلافات آيت‌الله منتظري و شهيد لاجوردي گفته است. بختياري كه در سخنانش اشاره مي‌كند با برخي از چهره‌هاي سازمان در آن زمان ارتباط داشته است از تبارشناسي آنها از پيش از انقلاب شروع مي‌كند و به اقدامات مسلحانه آنها بعد از انقلاب و نحوه مبارزه و مقابله نظام با آنها مي‌پردازد. بختياري در بخشي از سخنانش گفته است: نمي‌خواهم بگويم حنيف‌نژاد با رجوي يكي است يا احمد رضايي و بديع زادگان با رجوي يكي هستند، آنها با عقيده در راه اسلام بودند اما وقتي ايدئولوژي، ايدئولوژي اسلام ناب نباشد ادامه آن به اينجا مي‌رسد. شايد يكي از دلايل انحراف نفاق كه با صراحت مشخص شد، رسيدن به اين نظريه بود كه هدف، وسيله را توجيه مي‌كند و مي‌گفتند ما به هدف برسيم ولو اينكه يك بچه شيرخوار كشته شود. او به ديدار تعدادي از اعضاي سازمان پيش از انقلاب با امام اشاره كرده و گفته است: تعدادي از آنها به نجف خدمت حضرت امام رفتند و نشست‌هايي با امام داشتند اما موضع حضرت امام و مخالفت‌شان با اين گروه، تكليف را براي همه روشن مي‌كند. شهيد هاشمي‌نژاد، آيت‌الله‌ واعظ طبسي و مرحوم عسگراولادي و تعدادي از مبارزين در زندان بودند، مرحوم عسگراولادي و شهيد لاجوردي آن زمان خط‌شان را از مجاهدين جدا كردند. و در جايي ديگر از سخنانش براي توصيف اقدامات آنها گفته: ‌آقاي لاهوتي مخالف اپورتونيست‌هاي چپ نما بودند. ايشان را يك روز در كوچه مي‌خواستند خفه كنند و عمامه‌شان را دور گردنش پيچيدند كه موفق نشدند.
چه شد كه منافقان اعدام شدند؟
بختياري در بخشي ديگر از سخنانش از اين پيچيدگي‌هاي تشكيلاتي منافقين و اينكه آنها در دفتر امام هم نفوذي داشتند، گفته است: واقعا عجيب بود زماني كه من خودم دادستان بودم، خيلي پيچيده عمل مي‌كردند و واقعا اطلاعاتي در داخل اينها به وجود مي‌آمد كه از بيرون زندان به داخل زندان مي‌رفت. آنقدر پيچيده بود كه به زحمت مي‌توانستيم بفهميم اينها كجا عامل دارند و وقتي كه اتفاق حزب جمهوري اسلامي افتاد چند نفر دستگير شدند. زماني كه شهيد لاجوردي از اينها بازجويي كرده بود، گفته بودند كه حتي در مجلس و دفتر امام ما عامل نفوذي داشتيم يعني در اين حد اينها پيچيده عمل مي‌كردند و وقتي عمليات مرصاد به آن نقطه‌ رسيد، برخي در داخل زندان پوتين پاي‌شان كرده بودند كه به ياري رجوي بروند. اينكه عرض مي‌كنم مستند است. او درباره اعدام‌هاي سال 67 اين روايت را دارد: آن زمان جمعي از آنها وارد ايران شدند و مردم را به خاك و خون كشيدند. با حمايت از شخص صدام وارد كرمانشاه شدند و مي‌خواستند به همدان بيايند و از همدان به تهران و بعد هم حكومت را سرنگون كنند. بعد هم اينها به هم ملحق بشوند. حكم اينها از نظر شرعي چيست؟ نظام هر كاري كرد اينها از موضع‌شان پايين نيامدند و صريح اعلام كردند مي‌خواهند به افرادي كه از مرز رد شدند، بپيوندند. به گفته بختياري اگر آنها از موضع‌شان كوتاه مي‌آمدند عفو مي‌خوردند. او توضيح داده كه همان زمان 7 هزار نفر از انها آزاد شدند: وقتي جريان عمليات مرصاد پيش آمد، آيت‌الله ري‌شهري وزير اطلاعات بود و از امام تقاضا كرد و هزاران نفر از منافقين تواب در زندان آزاد شدند. اينها سندش هم هست. در همان شرايطي كه حكم امام رسيد تا منافقيني كه بر سر موضع پافشاري دارند، اعدام شوند؛ حدود 7 هزار نفر را در كنار آن داريم كه آزاد شدند.
لاجوردي مهربان اما قاطع بود
بختياري درباره شخصيت شهيد لاجوردي هم گفته است: واقعا با ترحم بود. با وجود اينكه يك چهره خشني عليه ايشان ساخته‌اند ولي من قاطع عرض مي‌كنم آنهايي كه بر اين باور هستند بروند و توبه كنند ايشان بسيار آدم مهربان و با عطوفت اما قاطع بود و در برابر جريانات انحرافي قاطع مي‌ايستاد. او از توبه‌هاي تاكتيكي منافقين هم سخن گفته است: چقدر از همين‌هايي كه توبه تاكتيكي كردند و عفو خوردند، وقتي آمدند بيرون عوض شدند و چقدر هم داشتيم كه رفتند در جبهه شهيد شدند يعني هر دو صورت را داشتيم. شهيد لاجوردي آمد در مشهد -آن موقع كه من در بيرجند دادستان بودم- آمدند در زندان در بند منافقين و بعد هم به قوچان رفتند و وقتي دو سه ساعتي در زندان صحبت كردند چند نفر از آنها گريه كردند. شهيد لاجوردي براي اينكه اينها به دامن اسلام برگردند خيلي وقت مي‌گذاشت و همين اواخر محافظين او از كساني بودند كه تايب بودند و برگشته بودند و حتي در خانه‌اش شب‌ها از ايشان محافظت مي‌كردند. بختياري درباره بركناري شهيدلاجوردي از دادستاني انقلاب و اختلافاتش با مرحوم منتظري گفت: اين مساله به ساده‌لوحي مرحوم منتظري برمي‌گردد. منافقين در زندان خودشان را مي‌زدند، عكسبرداري مي‌كردند، بعد اين عكس‌ها را براي آيت‌الله منتظري فرستادند كه در زندان با ما اين‌گونه رفتار مي‌كنند. وقتي اينها را نشناسيم قطعا فريب مي‌خوريم و تحت‌تاثير قرار مي‌گيريم. برخي براي آقاي منتظري گزارش غلط مي‌بردند و مي‌گفتند مثلا مرحوم لاجوردي عليه زندانيان بدرفتاري كرده است آن هم انسان معتقدي مانند آقاي لاجوردي كه قبل از انقلاب زندان رفته و آن همه شكنجه ديده، يك بينايي و استخوان فقراتش را از دست داده بود حال بيايد اين كارها را بكند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون