سرانه سالنهاي سينما در كشور رقمي براي فراموشي است
سهم استانها از فجر، فقط يكبار
سحر فكردار
در كش و قوسهاي بين مديران استاني و مسوولان كشوري و اختلاف نظرهاي هميشگي اين دو قطب، انگار مردم جايگاه چنداني نداشته و علايق و سلايقشان هم بازخورد چنداني ندارد.
مردم ولي چندان در قيد و بند اين روابط دو سويه نيستند و انگار همه دنبال مجالي براي بيرون آمدن از اين انزواي ناخواسته استاني ميگردند؛ انزوايي كه در برخي استانها هميشه پر رنگتر بوده و موجب شده تا كوچكترين اتفاقي، مثل تلنگري بزرگ سر و صدا كند.
ماجراي برپايي سي و دومين جشنواره فيلم فجر براي نخستينبار در تبريز هم حكم همين تلنگر را داشت كه مخاطب تبريزي را بعد از سالها سر ذوق آورد تا احساس شهروند برابر بودن را تجربه كند؛ مردمي كه در سرماي چند درجه زير صفر بهمن ماه تبريز هر روز به سينما آمدند تا در كنار هم اين نخستين ِ دير به دست آمده را تجربه كنند.
ولي انگار عمر اين بهانههاي ساده خيلي كوتاه بود كه تبريز تنها توانست يك سال در اين رويداد بزرگ فرهنگي كشور مشاركت داشته باشد و حالا با سياستگذاريهاي همان دو قطب ذكر شده، باز هم ذائقه مخاطب تنها چيزي بوده كه بيتوجه از آن عبور شده است.
حسين عبداللهي، كارگردان تئاتر و سينما دلايل مطرح شده براي عدم برگزاري جشنواره فيلم فجر امسال در شهرستانها را قابل قبول ندانسته و ميگويد: سال گذشته فرصتي پيش آمد تا علاقهمندان و اهالي سينما بدون هزينههاي جانبي سفر به تهران، بتوانند فيلمهاي جشنواره را در شهر خود تماشا كنند و از طرفي هم در واقع جشنواره بهترين فرصتي است كه مردم ميتوانند فيلمهايي كه شايد تا چند سال فرصت اكران پيدا نكنند را تماشا كنند. عبداللهي ادامه ميدهد: با توجه به كيفيت ضعيف سالن سينماهاي تبريز باز هم شاهد بوديم كه مردم استقبال خوبي داشتند و با سينما آشتي كردند، در حالي كه مدتها بود هيچ اكراني نتوانسته بود اين طور پاي مخاطب تبريزي را به سينما باز كند؛ هر چند در اين ميان فضاي كلي جشنواره هم تاثيرگذار بود.
او همچنين به تاثير حضور مردم و كنجكاوي و علاقهمندي ديگر شهروندان هم در اين پروسه اشاره كرده و ميگويد: وقتي مقابل يك سينما شلوغ است و در ساعاتي خاص مدام بر اين حجم جمعيت اضافه ميشود، حتي كساني هم كه به دنبال اخبار برپايي جشنواره فيلم نيستندكنجكاو ميشوند و حتي ممكن است در اين شرايط يك بنر كوچك هم در اين ازدحام، ترغيبكننده باشد. اين فعال سينمايي يادآوري ميكند: ولي وقتي امروز اين جشنواره در استان تعطيل ميشود و ديروز يك سينما تعطيل ميشود، بديهي است كه ما شاهد قطع شدن اين پروسه آشتي مردم با سينما باشيم. در حالي كه وقتي يك موضوع مدام در حال تكرار باشد، تبديل به اپيدمي ميشود و هر سال هم رونق پيدا ميكند.
در اين بين مهرداد احمدي يكي ديگر از مخاطباني كه سال گذشته جشنواره فيلم فجر در تبريز را دنبال ميكرد، نخستين ميزباني اين شهر از جشنواره فيلم فجر را مصداقي از عدالتمداري خوانده و ميگويد: عدالت تنها در شعار خلاصه نميشود و پخش فيلمها در شهرستانها هر چند دست و پا شكسته مصداق حركت جامعه به سمت عدالت است ولي با اين حال بوي سهلانگاري از جشنواره فيلم فجر در شهرستانها احساس ميشود.
ولي روي ديگر ماجرا هم مخاطباني هستند كه بيشتر از آمدن جشنواره به شهرستان، به وضعيت سينماها اشاره ميكنند و اين سالنها را براي برپايي جشنواره مناسب نميدانند.
طبق آخرين آمار حدود 200 سينما در كشور وجود دارد كه شامل بيش از 300 سالن در 60 شهر است. بيش از 1050 شهر كشور فاقد سالن سينما هستند و توزيع 300 سالن در 60 شهر به هيچ عنوان معرف توزيع عادلانه امكانات فرهنگي در كشور نيست.
استانداردهاي جهاني ميگويند به ازاي هر 10 هزار نفر يك سالن سينما بايد وجود داشته باشد در حالي كه در ايران به ازاي هر 300 هزار نفر يك سالن سينما وجود دارد و توزيع همين 300 سالن موجود در 60 شهر چيزي جز شكاف فرهنگي و تبعيض در پي ندارد. اين بدان معناست كه ما تا رسيدن به سرانه واقعي به بيش از 7700 سالن سينما نياز داريم. علياكبر افتخار يكي ديگر از فعالان سينمايي تبريز هم ميگويد: مهم نيست ما جشنواره را به تبريز بياوريم. مهمتر اين است كه آيا ما از نظر تجهيزات سينمايي آمادگي پذيرش اين اتفاق را داريم؟ سينماهاي ما از لحاظ امكانات كيفي فرسوده هستند و به لحاظ تجهيزات فني، سيستم صوتي، نور و آپاراتها كاملا ضعف داريم.
وي تلاش براي ميزباني تبريز از جشنواره فجر را دستاورد درخشاني در شرايط فعلي نخوانده و ميگويد: حتي اگر تمام تلاش خود را براي آوردن فيلمهاي جشنواره فجر به استان بهكار ببريم باز هم در نهايت اتفاق خوشايندي نميافتد چون مسوولان ما در حال حاضر با امكانات موجود توانايي برگزاري چنين جشنوارهاي را ندارند. تبريز قبل از اينكه شهري صنعتي باشد، شهري فرهنگي است ولي با اين حال ما به لحاظ سالنهاي سينمايي كمبود داريم و يك سالن براي برپايي جشنواره كافي نيست. بايد سالن آماده و مجهز باشد. من به شخصه رغبتي ندارم با كيفيت فعلي پا در اين سينماها بگذارم.
افتخار، ميزباني تبريز براي نخستين بار از جشنواره را دليل بر تحولات در چارت تصميماتي اداره فرهنگ و ارشاد تبريز ندانسته و معتقد است: بهطور كلي ميزباني جشنواره فيلم فجر يك روند اداري دارد؛ بهطوري كه دبيرخانه جشنواره و معاونت سينمايي با استانها مكاتبه ميكند. بعد از اين مرحله به خود مسوولان استاني بستگي دارد كه چقدر براي اين ميزباني احساس نياز كنند. حالا امسال از چند روز قبل از آغاز سي و سومين جشنواره فيلم فجر، در جمعهاي دوستانه كه ميرسي همه از يكديگر تاريخ شروع اكران در تبريز را ميپرسند و جواب آنقدر تلخ و آزاردهنده است كه جز سكوت چيزي در پي ندارد. تبريزيها و شايد مردم خيلي از استانهاي ديگر همزمان با پايتخت منتظر آغاز اين رويداد فرهنگي بودند ولي انگار قرار است براي مخاطب شهرستاني تنها حق تجربهاي يكساله از برپايي جشنواره فيلم در ياد بماند. نگاه كوچكي به آمار فروش فيلمها و حتي تب فيلمبيني بين مردم كه انگار استارت آن از بهمن سال گذشته زده شده نشان ميدهد نخستين تجربه برپايي جشنواره فيلم فجر در تبريز آنقدري موفق بوده كه بتواند بار ديگر مخاطب را حداقل چند هفته يكبار راهي سينما كند و استقبال مردم از سينما طي اين يك سال هم گواه همين ادعاست. ولي وقتي پروسهاي از نيمههاي كار كات ميخورد، خيلي دور از انتظار هم نيست كه شاهد عقبگردي مجدد به سالهاي آرام سينماي شهرستان باشيم.