محمد ابراهيم ترقي نژاد/ بيش از يكسال پيش مذاكرات ايران با 1+5 بار ديگر آغاز شد اما با مرداني جديد. حالا محمدجواد ظريف و يارانش تيمي جديد در مذاكرات را تشكيل ميدادند تا در دولت تدبير و اميد مهمترين وعده روحاني را جامعه عمل بپوشند، گفتمان تعامل سازنده را اجرايي كنند و بازي برد – برد را علمي سازند. تلاشي كه بعد از چندين دور مذاكرات فشرده به توافق ژنو انجاميد. از آن روز تاكنون 10 دور مذاكرات فشرده، پيچيده و دشوار براي دستيابي به توافق جامع نهايي صورت گرفته است و از امروز، وين پايتخت موسيقي، مجسمه و اپرا صحنه رويارويي و نبرد شش قدرت جهاني با مرداني از ديار پارس خواهد بود. مردان مذاكرهكننده ايران حال آمدهاند تا پروندهيي را پايان بخشند كه بيش از يك دهه موجب تنش بحران شده بود. حال نتيجه مذاكرات چه خواهد بود؟ توافق، تمديد يا شكست؟ اينها گزينههاي روي ميز هستند و مذاكرهكنندگان در پايان اين دور از مذاكرات به آنها دست خواهند يافت. حسن بهشتيپور اما معتقد است آنقدر طرفين مذاكره به توافق نياز دارند كه توافقي صورت گيرد. مدير پيشين شبكه العالم همچنين ميگويد كه تمديد معنايي خوبي نخواهد داشت و مذاكرهكنندگان چارهيي جز توافق ندارند. مشروح مصاحبه «اعتماد با حسن بهشتيپور» تحليلگر سياست خارجي در پي ميآيد:
ارزيابيتان از مذاكرات پيشرو چيست؟
فكر ميكنم اگر خدا بخواهد اين دور، آخرين دور مذاكرات باشد چون مذاكرات را نميشود تا ابد تمديد كرد و ادامه داد و طرفين بايد به نتيجهيي برسند. ممكن است اين نتيجه، يك نتيجه موقت باشد يعني يك توافق موقت ديگري مانند توافق سال گذشته با امكانات گستردهتري مورد توافق قرار گيرد و يا ممكن است در صورت امكان حتي توافق نهايي نيز صورت گيرد. به هر حال از اين دو حالت يكي از آنها امكانپذير خواهد بود و به نظرم تمديد مذاكرات نه به نفع ايران است و نه 1+5 چراكه هر دو طرف اراده كافي دارند تا مانع از تمديد مذاكرات شوند. تمديد مذاكرات كمتر از شكست مذاكرات نيست.
به نظرتان اراده كافي در طرفين وجود دارد كه توافق جامع نهايي امضا شود؟
چراكه نباشد، فقط امريكاييها بايد دست از زيادهخواهيشان بردارند تا به توافق جامع نهايي دست يافت.
مذاكرات سهجانبهيي ميان ايران، امريكا و نماينده اتحاديه اروپا هفته گذشته در مسقط برگزار شد. فكر ميكنيد اين مذاكرات چقدر در رسيدن به توافق و كاهش اختلافات موثر بوده است؟
تا آنجايي كه بنده اطلاع دارم امريكاييها در روند اول مذاكرات يك بازگشت به عقب داشتند و متاسفانه يكسري نكاتي را مطرح كردند كه يادآور حرفهاي گذشته بود ولي در روز دوم مواضعشان را تعديل كردند و مقداري فضا عوض شد.
چه چيزي موجب اين عوض شدن فضا شد؟
شايد شكست دموكراتها در انتخابات مجلس در اين امر بيتاثير نبوده است، البته مجلس امريكا كارش را ِژانويه شروع ميكند ولي به هر حال شايد لابي صهيونيستي فشار بيشتري آورده است. يكي از مخالفان جدي مذاكرات، لابي صهيونيسم است كه از همه امكانات رسانهيي، سياسي استفاده ميكند تا جلوي توافق را بگيرد.
نظرتان درباره آمدن يوسف بن علوي به ايران چيست؟ به هر حال هفته پيش مذاكرات در مسقط برگزار شد و سفر ايشان ميتواند معناي خاصي داشته باشد؟
سفر آقاي بن علوي نشان ميدهد كه شايد امريكاييها طرح جديدي را دادهاند و آقاي بن علوي نقش واسطه را ايفا ميكند.
پس سفر اخير وزير خارجه عمان همراه با پيامهايي از امريكا بوده است.
به احتمال زياد همينطور است. مطمئن هستم كه بالاي 90 درصد اين سفر در رابطه با مذاكرات هستهيي ايران است و ايشان حامل پيامي از سوي امريكاييها بوده و ميتوان اين پيام را هم مثبت دانست.
چرا؟
چون قاعدتا ايشان براي پيام منفي اين همه راه را به سمت تهران نميآيد.
با اين تفاصيل، به چه ميزان به توافق نزديك شدهايم؟
الان تمام خطوط اختلاف بسيار روشن و مشخص و راههاي برطرف شدن اين اختلاف نيز معلوم است.
ميتوان اين راههاي حل اختلاف را تشريح كنيد.
اختلاف ما هم در نحوه لغو تحريمهاست كه امريكاييها به دنبال تعليق تحريمها هستند و ايران به دنبال لغو تحريمهاست. خود تحريمها نيز به سه دسته تقسيم ميشوند؛ يك دسته تحريمهاي اقتصادي هستند، دسته ديگر تحريمهاي تسليحاتي و نوع ديگر تحريم تجهيزات هستهيي است. ما بيشتر بر رفع تحريمهاي اقتصادي تاكيد داريم كه امريكا فقط ميخواهد لغو شود. نكته ديگر بحث تجهيزات هستهيي ايران است كه اختلاف نظر وجود دارد. ايران به دنبال اين است تجهيزاتي كه دارد در سطح 9 هزار و خردهيي باقي بماند ولي امريكا به دنبال حجم كمتري است و اين مساله، تا 4500 سانتريفيوژ در رسانههايشان مطرح ميشود. در مجموع اين اختلافات راهحل هم دارد ولي اين راهحلها، مورد توافق دو طرف نيست. ايران راهحلهايي دارد كه طرف امريكايي قبول ندارد و راهحلهايي هم وجود دارد كه امريكاييها به دنبالش هستند كه ايران قبول ندارد؛ مثلا يكي از راهحلهايي كه مطرح شده، اين است كه نياز ايران به اورانيوم ميتواند پلكاني باشد و متناسب با افزايش نياز ايران ميزان سانتريفيوژها نيز افزايش يابد ولي من نميدانم كه اين راهحل مورد توافق ايران است يا خير.
آقاي صالحي هفته گذشته سفري به روسيه داشت. شايعاتي نيز درباره انتقال سوخت ايران به يكي از كشورهاي خارجي و مشخصا روسيه مطرح است. اين سفر و شايعه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
اين مساله هم يكي از موضوعاتي است كه بايد جزييات آن منتشر شود. امريكاييها يك موضوعي را مطرح ميكنند كه اسمش را گريز هستهيي گذاشتهاند. گريز هستهيي يعني از آن زماني كه ايران به دنبال ساخت بمب هستهيي رفت حداقل يك سال وقت داشته باشد و نتواند زودتر از يك سال به اين هدف دست يابد. براي تحقق اين هدف، يكي از راههايش اين است كه ذخاير اورانيوم به خارج از كشور منتقل شود كه ايران با اين مساله مخالف است. مساله روسيه چيز ديگري است. روسيه طبق قراردادي كه براي ساخت نيروگاه بوشهر با ايران دارد تا سال 2021 قرار است سوخت بوشهر را تامين كند كه اين مساله الان نيز صورت ميگيرد. از سال 2021 به بعد قرار است ايران خود سوخت بوشهر را تامين كند. توافقي كه با آقاي صالحي شده، تفاهمنامهاش امضا شده و هنوز قراردادش امضا نشده است. بايد در اين توافق ديد كه روسها براي اين دو رآكتور جديدي كه ميخواهند بسازند آيا قصد دارند سوختش را تامين كنند يا ايران خود ميخواهد سوختش را تامين كند. اگر ايران ميخواهد سوختش را تامين كند يكي از راههايش اين است كه سوختش را به روسيه بدهد تا در ميله سوخت قرار بگيرد و به شكل ميله سوخت در راكتور قرار گيرد كه اين مساله با حرفي كه دولت امريكا ميزند بسيار فرق ميكند. امريكا مثلا ميگويد بايد دو سوم ذخيرهيي كه دارد به خارج از كشور برود بنابراين نبايد اين دو مساله را با هم يكي گرفت. سفر آقاي صالحي يك همكاري دوجانبه بين ايران و روسيه است.
پس ربطي به مذاكرات ندارد؟
بله، ندارد ولي روسها قبلا طرحي داده بودند كه ايران اورانيومش را به شكل اماني به روسيه بفرستد تا آنها را تبديل به سوخت كند و آنها را به ايران براي نيروگاههايش بدهد ولي اين مساله مطرح نبوده و ايران هم موافقت نكرده است.
فكر ميكنيد سرنوشت مذاكرات به كجا خواهد انجاميد؟
من جزو آدمهاي خوشبين هستم و فكر ميكنم دو طرف به توافق نياز دارند و به دنبال توافق هم هستند منتهي به دنبال چانهزني سياسياند و به دنبال به دست آوردن سهم بيشتري هستند.
در اين چانهزنيها عملكرد تيم مذاكرهكننده را چطور ميبينيد؟
به نظرم تيم مذاكرهكننده نهايت فداكاري را و كار درخشاني انجام داده است و بايد همه 75 ميليون جمعيت ايران از آنها پشتيباني كنند. آنها كار فوقالعاده طاقتفرسايي را انجام ميدهند البته نقدي نيز وارد است و آن را به خودشان نيز بيان كردهام و آن، اين است كه در عرصه رسانهيي متاسفانه خوب عمل نميكنيم همانطور كه ديپلماسي رسمي ما به نحو خوبي عمل ميكند، لازم است كه ديپلماسي رسانهييمان نيز در اين باره فعال شود. مثلا اكونوميست ديروز گزارشي نوشته كه ميگويد رييسجمهور آينده اسراييل درباره مذاكرات تصميمگيري ميكند در حالي كه آقاي اوباما تا دو سال ديگر رييسجمهور امريكاست و جوسازي ميكنند. رويترز، BBC، CNN، فرانسپرس و ساير رسانهها بهشدت فعاليت ميكنند و ما بايد منتظر فكت شيت جديد هم باشيم اما در اين بخش هنوز به شكل قابل قبولي فعاليت نكردهايم.
حال به فرض رسيدن به توافق فكر ميكنيد كشوري باشد كه قصد سنگاندازي داشته باشد همانند كاري كه فرانسه در سال گذشته در رسيدن به توافق داشت؟
هر كسي ميتواند اين كار را انجام دهد. اگر فرانسه سال گذشته آن كار را انجام داد براي اين بود تا منافع خود را تامين كند و صنايع اتومبيلسازي را از تحريم جدا كند و ديديم كه اين مساله هم صورت گرفت. فرانسه بيدليل و فقط براي صهيونيستها آن كار را نكرد هر چند با آنها هماهنگيهايي كرده بودند. ما بايد هوشمندانه برخورد كنيم كه ضمن تامين منافع آنها منافع خود را نيز تامين كنيم و فقط تعارض تعريف كنيم. متاسفانه در ايران ما فقط در حال تعريف تعارض هستيم در حالي كه ميتوان منافع مشترك را هم ديد و آن را در يك توافق نوشت، حتما اين توافق هم تركمنچاي نيست. عدهيي كه تركمنچاي را مطرح ميكنند معلوم است تركمنچاي را اصلا نميدانند.
همايشي هم از سوي دلواپسان با عنوان «منهاي عزت، بهعلاوه تحريم» برگزار شد. فكر نميكنيد اين همايشها در مسير مذاكرات اخلال ايجاد كند؟
اگر اين همايش و مخالفتها از آن جهت است كه تقويتكننده مذاكرات باشد، مفيد هم است يعني طرف غربي بداند كه در ايران طوري نيست كه همه موافق هستند و برخي نيز مخالف هستند و فكر نكنند همهچيز طبق ميل آنهاست بنابراين اگر اين مخالفت، حساب شده باشد و سيبلشان 1+5 باشد و نه خودمان، مفيد است ولي اگر سيبل تيم مذاكرات بچههاي خودمان است اين اصلا صلاح نيست و افرادي كه اين كار را ميكنند اصلا به منافع ملي توجه نميكنند.