روايت آقاي نويسنده از پژوهشهايش درباره خليج فارس
خليج فارس از آن ايران است
با استاد ايرج افشار 65 سال شبانهروز و در سفر و حضر با هم بوديم. يك روح بوديم در دو بدن. ايرج افشار انسان كمنظيري در تاريخ فرهنگ ايران بود كه شايد سالها بگذرد و مردي چون او زاده نشود. امروز هم ميبينيم بنياد موقوفات افشار به نام او در راستاي تحكيم وحدت ملي تلاش و كتابها را با كيفيت مطلوب منتشر ميكند. تاكنون نيز دو كتابم «سفرنامه سديدالسلطنه» و « دولت عشق» را چاپ كرده است. به دليل همين نوع ارايه اثر است كه من چاپ 15 جلد كتاب منتشر نشدهام را به بنياد موقوفات سپردهام. در سوم شهريور 1320 وقتي كه مملكت ما توسط سه دولت روسيه، انگليس و امريكا اشغال شد به فكر افتادم كه چه انگيزهاي اين سه رقيب را با هم متحد كرده است؟ در آن زمان رييس فرهنگ لارستان و بنادر خليج فارس بودم. وقتي براي سركشي به آنجا سر ميزدم فقر و فلاكت مردم را به چشم ميديدم و نيز رشوهخواري و فساد ماموران دولت را كه مردم بسيار از آنها هراسان بودند. در نتيجه اين عوامل سواحل دور و دراز خليج فارس از سكنه خالي شده بود. نامهاي به دكتر محمدعلي سياسي، وزير فرهنگ وقت نوشتم كه در كتاب «كاروان عمر» من چاپ شده است و خواستم كه فكري به حال اين اوضاع نابسامان بكنند. در آن زمان كشورهاي قدرتمند درصدد بودند از ايران به عنوان پايگاهي براي زيرنظر داشتن منطقه استفاده كنند من نيز انديشيدم كه بايد فكري بكنم و به كشورهاي عرب همسايه و نيز دولتهاي مقتدر جهاني بگويم كه ايراني خليج فارس و جزاير آن را متعلق به خود ميداند و محال است بگذارند، بخشي از آن از ايران جدا شود. لازمه بيان چنين ديدگاهي مقابله كتبي و علمي با آنهاست و با اين انگيزه شروع به نوشتن كردم. اول كتاب «خليج فارس» و بعد «فرهنگ لارستاني و لارستان كهن» را نوشتم. بعد به فكر افتادم چيزي را كه يك بندرعباسي يا يك مينابي نوشته باشد، بيابم كه دلايل ادعاي مالكيت ايران بر اين جزاير را در دوره قاجار بيان كند. در آن زمان سيدحسن تقيزاده در برلين مجله كاوه را منتشر ميكرد و سديدالسلطنه برايش نامهاي نوشته بود كه منتشر شد. اين اتفاق مرا به فكر انداخت كه چيزي از سديد پيدا كنم. از قضا با داماد سديد آشنا شدم. از او خواستم نوشتههاي سديد را به من نشان دهد ولي او به دليل مسائل سياسي آن زمان كه پيشتر منجر به حبس سديد هم شده بود از اين كار اكراه داشت. روزي كيكاوس جهانداري، نايبرييس كتابخانه مجلس سنا به من گفت: كتاب خطياي در كتابخانه پيدا كردهام كه شخصي به نام سديد آن را نوشته است بخوان و نظرت را بگو. به همت او كپياي از كتاب به دستم رسيد. مطالعه كردم و ديدم كه دريايي از معرفت خليج فارس است! سرشار از وطنپرستي مردي كه در بغداد به دنيا آمده و سالها در مسقط زندگي كرده و هيچوقت هم به دانشگاه نرفته است. اين كتاب را با نام «بندرعباس و خليج فارس» چاپ كردم. شايد اين اثر مهمترين كتاب درباره خليج فارس نباشد ولي كتاب مفصلي است، پس از چاپ شهرت پيدا كرد و من تشويق شدم كتاب «خليج فارس» را نوشتم و سيو اندي سال پيش چاپ شد.
اين متن، بخشي از اظهارات احمد اقتداري، پژوهشگر و ايرانشناس در ديدار و گفتوگو با بزرگان فرهنگ و ادب ايران در كتابفروشي آينده است كه به همت علي دهباشي برگزار ميشود.