• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3190 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند

شناسايي قاتل پس از 15 ماه

قتل راننده تاكسي براي رسيدن به عشق قديمي

اعتماد| «قاتل پشت ديواري كمين كرده بود و ميله گردي سنگين در دست داشت. اگر راننده تاكسي را مي‌كشت مي‌توانست با همسر او ازدواج كند. هوا گرگ و ميش بود و راننده خود را براي رفتن به سر كار آماده مي‌كرد. لحظاتي بعد، مرد ميانسال، بي‌خبر از همه جا، خود را به پاركينگ رساند تا از خانه خارج شود. اما ناگهان ضربات مهلك ميلگرد او را به زمين انداخت و جانش را گرفت.»
اوايل آذرماه سال گذشته ساكنان خيابان ابوذر تهران با ماموران آتش‌نشاني تماس گرفتند و آنها را در جريان وقوع آتش‌سوزي يك دستگاه خودرو در خيابان تاجيك قرار دادند. آتش كه از يك دستگاه تاكسي زبانه مي‌كشيد به سرعت خاموش شد و عمليات بازرسي آن در دستور كار ماموران قرار گرفت.
همزمان يكي از گشت‌هاي كلانتري 140 باغ فيض خود را به محل حادثه رساند. در جريان بازرسي از خودرو جسد مرد ميانسالي در صندوق عقب كشف شد كه به دليل اطفاي سريع حريق، دچار سوختگي نشده بود. همزمان با انتقال جسد به پزشكي قانوني پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. گزارش پزشكي قانوني نشان مي‌داد كه مقتول به دليل اصابت ضربه مرگبار جسم سخت به گردن و سر جان خود را از دست داده است. همزمان پليس كه در بررسي خودرو موفق به شناسايي هويت مقتول شده بود به سرعت تحقيقات از خانواده و آشنايان او را به جريان انداخت.
همسر مقتول كه همراه سه دختر ديگرش به اداره آگاهي احضار شده بود درباره همسرش به كارآگاهان گفت: صبح چهارم آذرماه بود كه همسرم مثل هميشه براي رفتن سر كار از خانه خارج شد اما آن‌روز به خانه برنگشت و تماس‌هاي ما هم با او نتيجه نداشت. روز بعد من همراه سه دخترم به پليس آگاهي مراجعه كرديم و ناپديد شدن همسرم را به ماموران اطلاع دادم.
بررسي اظهارات خانواده مقتول فرضيه قتل به دليل اختلافات خانوادگي را مردود كرده بود و به نظر مي‌رسيد تحقيقات پليس با بن بست روبه‌رو شده باشد. اما سرانجام با گذشت چند ماه از تحقيقات، ماموران متوجه شدند كه همسر مقتول پيش از اين‌بارها با او درگيري لفظي داشته و حتي چند بار براي دادن درخواست طلاق به دادگاه نيز مراجعه كرده اما با مخالفت مقتول روبه‌رو شده است.
اين در حالي بود كه همسر مقتول وجود هرگونه اختلاف با همسرش را انكار كرده بود و به ماموران گفته بود كه هرگز قصد جداشدن از او را نداشته است.
اما ماموران كه از درستي اطلاعات به دست آمده مطمئن بودند تحقيقات خود را در اين زمينه ادامه داده و بررسي فرضيه «ارتكاب به قتل با انگيزه ازدواج با فرد دوم» را در دستور كار خود قرار دادند كه در جريان آن مشخص شد مريم، همسر مقتول چند ماه پيش با پسر دايي خود به نام عباس ديدار داشته است. به اين ترتيب مريم و حسين تحت تعقيب ماموران قرار گرفتند تا سرانجام، يك سال پس از وقوع حادثه در حالي كه با يكديگر قرار گذاشته بودند، دستگير و براي انجام بازجويي‌ها به پليس آگاهي منتقل شدند.
متهمان قصد اعتراف نداشتند و ارتكاب به قتل را انكار مي‌كردند. موضوعي كه باعث شد تا تحقيقات از هر دو متهم به شكل جداگانه آغاز شود. شيوه‌اي كه باعث شد تا حسين، دو روز بعد از دستگيري به قتل اعتراف كند. او درباره روز حادثه به ماموران گفت:
من و مريم از زمان مجردي به يكديگر علاقه‌مند بوديم و حتي قرار بود با هم ازدواج كنيم اما به علت مخالفت‌هاي خانواده‌هاي‌مان موفق به اين كار نشديم. پس از مدتي هر كدام از ما ازدواج كرديم. من سال‌ها بود كه از مريم خبري نداشتم. تا اينكه يك روز در مراسم ترحيم يكي از بستگان‌مان او را ديدم و به اين ترتيب ارتباط ما با هم شروع شد. من از همسرم جدا شده بودم و مريم هم به من گفته بود كه از زندگي‌اش راضي نيست و مي‌خواهد از شوهرش جدا شود اما او به اين كار راضي نيست. مدت‌ها در مورد اين موضوع با هم حرف زديم تا سرانجام من تصميم خود را گرفتم و نقشه قتل مقتول را كشيدم.
حسين در مورد روز حادثه گفت: مريم گفته بود همسرش راننده تاكسي است و هر روز طرف‌هاي ساعت 5 صبح براي رفتن به سر كار از خانه خارج مي‌شود. چهارم آذرماه بود كه ساعت چهار صبح خود را به آپارتمان آنها رساندم. مريم در را باز كرد و من وارد مجتمع شدم. طرف‌هاي ساعت پنج بود كه مقتول آمد و من كه پشت ديواري در پاركينگ پنهان شده بودم با ميلگردي كه از قبل با خود آورده بودم، از پشت چند ضربه به سرش زدم و او به زمين افتاد. چند دقيقه بعد مريم به پاركينگ آمد و با كمك هم جسد را داخل صندوق عقب ماشين گذاشتيم. مريم به خانه برگشت و من ماشين مقتول را به خارج از مجتمع بردم. تاكسي را تا شهريار بردم اما هوا روشن شد به همين خاطر آن را در كنار خيابان پارك كردم و دوباره پس از تاريك شدن هوا، ماشين را به خيابان ابوذر بردم و در تاريكي شب آن را آتش زدم و پا به فرار گذاشتم.
ماموران پس از ثبت اعترافات حسين، مريم را در جريان بازجويي از او قرار دادند كه به اين ترتيب او نيز به همكاري در قتل اعتراف كرد و به اين ترتيب راز قتل راننده تاكسي پس از 15 ماه از كشف جسدش در صندوق عقب خودرو فاش شد.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت: «با توجه به اعتراف صريح هر دو متهم، قرار بازداشت موقت از سوي مقام محترم قضايي صادر شد و هر دو متهم براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته‌اند.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون