الگوي درآمدزايي مساجد
پيش روي مدارس
علي سرزعيم اقتصاد دان
آموزش و پرورش در سالهاي گذشته مشكلات مالي فراواني را متحمل شده است و همواره مسوولان تلاش كردهاند با پناه بردن به تعابير خستهكنندهاي چون منزلت اجتماعي معلمان و تشبيه آن به بزرگان بشري از اين نگاه واقع بينانه به مشكلات اقتصادي فرار كنند در حالي كه حل مساله اقتصادي اين حوزه نياز به بررسيهاي دقيق دارد. به طور مثال، اعتراضات مختلفي در طي سالها به سيستم اقتصادي آموزش و پرورش شده است، يكي از اين اعتراضات به دستمزد معلمين دولتي در مقايسه با ديگر بخشهاي دولتي كمتر است. در حالي كه به دليل رايگان تلقي شدن آموزش و پرورش مجالي براي درآمد زايي مدارس فراهم نشده است. در همين حال براي حل مسائل مالي هر بنگاه اقتصادي از جمله مدارس دو راه بيشتر وجود ندارد: راه درونزا يا راه برونزا. مقصود از درونزا اين است كه منابع مالي اين بنگاه از خلال فعاليت خود آن بنگاه تامين شود و مقصود از راهحل برونزا اين است كه منابع مالي از بيرون به آن مجموعه تزريق شود. در سالهاي قبل طرحهاي مختلفي براي درآمدزايي آموزش و پرورش مطرح شد كه يكي از آنها اعطاي زمين توسط وزارت مسكن و ديگري، پرداخت به معلمين از حساب ذخيره ارزي بود. در واقع همواره تلاش شده است كه از منابع بيروني پولهايي را به بخش آموزش و پرورش تزريق كنند و در دورههاي گذشته نيز وزراي آموزش و پرورش تلاش كردند تا از دولت بودجههاي بيشتري به بهانههاي مختلف دريافت كنند. درحالي كه مسوولان آموزش و پرورش بايد به دنبال راهحلهاي واقعي و ماندگار براي حل مشكل بگردند. به اعتقاد نگارنده راهحل اساسي تامين مالي در بنگاههاي اقتصادي را عموما بايد از درون بنگاهها جستوجو كرد چرا كه تنها با اين روش ميتوان به صورت پايدار و ماندگار مسائل را حل و فصل كرد. بنگاههاي اقتصادي معمولا از طريق قيمت فروش خدمات خود منابعي را به دست ميآورند اما اين راهحل فعلا با تفكر رايگان بودن آموزش به كلي منتفي است. از اين مساله نبايد نتيجه گرفت كه راهحل درونزاي آموزش و پرورش به كلي منتفي است. همه ما شاهد آن هستيم كه مساجد بابت خدمات اصلي خود يعني فراهم كردن مكاني براي عبادت پولي دريافت نميكنند اما در عين حال به لحاظ مادي وابستگي زيادي به دولت ندارند. راهكاري كه مساجد انتخاب كردهاند شايسته توجه بيشتري است. مساجد از يك سو خدمات مذهبي جانبي ارايه ميكنند نظير برگزاري مراسم ختم و بابت آن مبالغ بالايي را دريافت ميكنند. همچنين در جنب مساجد، مغازههايي ساخته ميشود تا از محل كرايه آنها مخارج مساجد تامين شود. سوال اين است كه چرا نميتوان از همين الگو براي حل مساله آموزش و پرورش استفاده كرد. امكانات مدارس نظير كلاسها، زمين بازي، سالنهاي مطالعه، سالنهاي برگزاري مراسم جمعي و همچنين سايت كامپيوتري ميتواند در ساعتهاي خارج از ساعت كاري، براي مقاصد تجاري استفاده شود و مدرسه از محل آنها درآمدي را كسب كند و اين درآمد را صرف پرداخت به كاركنان خود كنند. به عنوان مثال، در شرايط فعلي كشور كه بخش بزرگي از جامعه ما جوان است و كشور با مشكل كمبود فضاي بازي روبهروست، چرا نتوان با مبالغي اندك فضاهاي بازي مدارس را به دانشآموزان وجوانان اجاره داد؟ در حالي كه اكثر موسسات آموزشي غيردولتي كه كلاسهاي كنكور برگزار ميكنند، فاقد فضاهاي آموزشي مناسب و استاندارد هستند و هزينههاي بالايي را براي اجاره مكان متحمل ميشوند، چرا نتوان از فضاي كلاسهاي در ساعتهاي تعطيل مدارس براي اجاره به آنها استفاده كرد در حالي كه كلاسهاي كنكور عموما در ساعتهاي تعطيل مدارس برگزار ميشود. همچنين ميتوان با هماهنگي با شهرداري، از فضاي مدارس در صورت امكان استفاده كرد تا مغازههايي ايجاد كرده و آنها را اجاره داد. همه اين راهكارها، امكان حل مساله مالي مدارس را به شكل درونزا فراهم ميكنند اما متاسفانه تاكنون اين راهحلها مورد توجه قرار نگرفته است. اين احتمال وجود دارد كه قوانين موجود مانعي براي اجراي اين طرحها باشد. در اين صورت اولويت مسوولان فعلي اين وزارتخانه اصلاح و تغيير اين قوانين خواهد بود. حسن اين روش در آن است كه زمينه استقلال مالي مدارس را از بودجه دولت فراهم ميكند مضاف بر اينكه با استفاده بيشتر از امكانات عمومي بر بهره وري سرمايه ميافزايد.