اصيل كيست؟ اصالت چيست؟
محسن آزموده
در يادداشتي درباره كوئنتين تارانتينو، سينماگر سرشناس، او را «هنرمند اصيل» خواندم و در نتيجه در برابر اين پرسش درست و دقيق دوستم علي قرار گرفتم كه منظورت از «اصيل» چيست؟ آنجا به سرعت گفتم اشتباه كردم، چون همانطور كه در ادامه خواهم نوشت، اين تعبير به خصوص در روزگار ما بسيار سوءتفاهمانگيز است. اما حالا ميكوشم توضيح بيشتري دهم. عموم ما در گفتوشنودهاي روزمره از تعبير اصيل براي توصيف برخي آدمها يا چيزهاي ديگر استفاده ميكنيم، مثلا ميگوييم فلاني از خانواده اصيلي است، يا فلان كالا اصل است و... كلمه «اصيل» به معناي «صاحب اصل يا ريشه» يعني ريشهدار، به معناهاي گوناگوني به كار ميرود. در مورد كالاها، اصيل (original) در برابر تقلبي (fake) معناي مشخصي دارد و به كالايي گفته ميشود كه در همان كارخانه يا كارگاهي توليد شده كه روي آن درج شده است. اما اين واژه در مورد انسانها نيز به كار ميرود. يك معناي آن كه تا حدودي مشابه معناي كالايي فوق است و در مورد و حيوانات و گياهان نيز به كار ميرود، تعبير ژنتيك است. اين همان تعبير نژادپرستانه از اصالت است كه امروزه دانشمندان (بهخصوص عالمان علوم انساني) در مورد انسان از آن استفاده نميكنند، اگرچه متاسفانه، در بسياري از كاربردهاي روزمره تعبير اصيل، همين برداشت نژادي مدنظر است و بسياري تصور ميكنند كه واقعا انسانها با هم تفاوت نژادي دارند و گاه بر اين اساس آنها را قضاوت نيز ميكنند. در حالي كه همه تحقيقات و يافتهها، خطا بودن اين كاربرد را نشان داده است، به خصوص زماني كه اين تفاوتها براي ارزشگذاري ميان انسانها به كار ميرود. اما يك معناي ديگر از واژه اصيل كه در ميان درسخواندهها و فرهيختگان رواج بيشتري دارد، تعبير نخبهگرايانه پرورشي و آموزشي آن است. در اين معنا، اصيل، به معناي شريف و نجيب و شرافتمند، انساني است كه مطابق با معيارهاي هر جامعهاي، بر اساس فرهنگ فرادستان آن جامعه تربيت شده است. روشن است كه بنا به اين تعريف، طبعا كساني كه به واسطه خانواده از سرمايه اقتصادي، سياسي، اجتماعي و نمادين بيشتري بهرهمندتر هستند، امكان بيشتري براي اصيل بودن دارند و حتي اگر خودشان هم آدمهاي فرهيختهاي (به اين معناي خاص) نباشند، قطعا خانواده اصيلي دارند و به همين دليل اصيل و در نتيجه ارزشمند تلقي ميشوند. آشكار است كه اين معنا از اصيل كه از سوي برخورداران و فرادستان بسيار به كار ميرود، گذشته از آنكه ارزشگذارانه است، برتري يك فرهنگ (در واقع خردهفرهنگ)- در اينجا فرهنگ فرادستان- به ديگر فرهنگها (خردهفرهنگها) را مفروض گرفته و نگاهي غيردموكراتيك و نابرابر به انسانها دارد. اما يك معناي ديگر تعبير اصيل هست كه برخي فلاسفه مثل مارتين هايدگر از آن سخن ميگويند كه با معاني نژادي و غيردموكراتيك فوق متفاوت است. در اين معنا، اصيل كسي است كه به معناي ساده، خودش باشد، ادا در نياورد، به امكاناتي كه هستي به او داده پايبند باشد و بكوشد اين ظرفيتها را تا سر حد امكان شكوفا كند. انسان اصيل در اين تعبير، فرقي نميكند سياه باشد يا سفيد، فقير باشد يا غني، تحصيلكرده باشد يا بيسواد، فردي است كه در هياهوي همگان گم نميشود و تلاش ميكند بار مسووليت زندگي خودش را خودش به عهده بگيرد. اصالت در اينجا گونهاي خودآييني (اتونومي) معنا ميشود. اين تعبير اخير از اصيل و اصالت، در بدو امر بسيار جذاب و فريبنده به نظر ميآيد و ممكن است به اين معنا همه دوست داشته باشند، اصيل باشند. اما اين تعبير هم دستكم سه اشكال دارد، اول اينكه شائبه (دقت كنيم كه مينويسم شائبه) ذاتگرايي را به همراه دارد، دوم اينكه تعريف «خود» با مشكلات فراواني همراه است، يعني چگونه ميتوان معياري مشخص كرد و گفت، يك نفر واقعا خودش است يا نقش بازي ميكند يا ... و سوم اينكه متفكري كه بيش از همه از اين تعبير از اصالت سخن گفته، يعني هايدگر، در عمل گرايشهاي نخبهگرا و نژادي نيز داشت. البته نگارنده آگاه است كه بحث درباره معناي اصالت به معناي اخير پيچيدهتر از آن است كه در يك يادداشت كوتاه بتوان سر و ته آن را روشن كرد. اما عليالحساب معتقدم بهتر است در حيطه امور انساني، به دليل پيچيدگيها و ابهامات مذكور از به كار بردن تعبير اصيل و اصالت اجتناب كرد. دستكم كساني كه اين تعبير و مشتقات آن را در هر سياقي به كار ميبرند، بلافاصله بايد روشن كنند كه آن را به چه معنايي به كار ميبرند تا مخاطب دريابد منظور او از اصالت چيست. در متني كه راجع به تارانتينو نوشتم، منظورم از «هنرمند اصيل»، هنرمند مولف به معناي «اتونوم» و «اورجينال» بود، يعني هنرمندي كه اولا انديشه و ايده مختص به خودش را دارد و ثانيا به معناي كالايي، محصولي برآمده از كارخانه ذهن و ضمير خودش دارد و اصطلاحا كپيكاري نميكند. البته اين هر دو معنا (به تفصيلي كه در اين مجال نميگنجد) مناقشهبرانگيز هستند، بنابراين آن كاربرد غلط يا دستكم مبهم و خطابرانگيز است و بدين وسيله آن را تصحيح ميكنم.