ماليخولياي تكنولوژي
محمد زينالي اُناري
مصرفكننده تكنيكيم. هرچه داريم، از انتقال فناوري داريم، اما همين انتقال هم به صورت فكسني و با هزار جنجال صورت ميگيرد.
اساسا هر علمي در ايران با بحران شروع شدهاست، بهداشت اعتياد را با حذف آمرانه عطاران و زيرزميني شدن كاسبي اصليشان خلق كرد، ساختمانسازي، با خلق تعرفههاي سنگين بدون توجه به ويژگيهاي اقتصادي مردم شهرها را به دو گروه مسجل مركز و حاشيه تقسيم كرد، بحران علم رياضي و هندسه، بحراني ديرين است كه باز مردم را به دو انديشه كيهاني متفاوت تقسيم ميكند، يك گروه در فهم ساعت و نقشه قويتر و با كيهاني كه مدرنيسم توصيف ميكند، مأنوسترند و گروه ديگر، هنوز آسمان را هفت طبقه و آينده را غيرقابل معني
ميدانند.
تمام اين علوم، وارداتي هستند و ما ميزبان ناگهاني اين علوم و در واقع مهمان ناخوانده تمدن جديد هستيم. حتي دموكراسي و بروكراسي هم براي بسياري از ما عجيب به نظر ميرسد، عجيب و جادويي. هنوز بسياري از موسسهها، از سيستم خودكار و پرونده دستي به امكانات ديجيتال وارد نشدهاند. بسياري با وجود اينكه در كامپيوتر فيلم تماشا ميكنند- سادهترين نوع استفاده- هنوز دارند از چرتكه استفاده ميكنند. ما از تكنولوژي تعجب ميكنيم و بسيار دير فرمولهاي آن را فرا ميگيريم.
وقتي هزاران ليتر آب به خاطر سيستمهاي دوگانه بايگاني ما استفاده شد، آن هم با دلهره و ترس و لرز، ميتوانيم حساب و كتابها را از پوشه و چرتكه به سيستمهاي ديجيتالي انتقال دهيم. ما نساختهايم، فقط يادگرفتهايم برايمان بسازند. نفت، ما را مثل دارنده و برازندهها پيش مياندازد ولي چون نساختهايم، تعجب ميكنيم كه خدايا ببين اين بشر
چه ساخته!
ماليخوليا حالت بيمعنايي از امر وارد شده بر حواس است. «اين چيست؟» و اصلا «از من چه ميخواهد؟» پرسشهاي اين نوع حالت است. ما در محيطي زندگي ميكنيم كه پر از كالاهايي است كه بسياري از كاربريهاي آن را نميدانيم. يكي ميگفت «اين گوشي رو سه ميليون خريدم ولي فقط باهاش تلفن ميزنم و هنوز وقت نكردهام يادش بگيرم». دارندگيبرازندگي! سفارش ميدهيم وارد كنند، اما حوصلهاش را نداريم. گاهي نسبت به چيزهايي كه خود خواستهايم هم حوصله نداريم. در واقع احتمالا نسبت به خودمان هم احساس تعجب داشته باشيم؛ «عجب دوره زمانهاي شده»!