گردشگري در غرب ايران
كيومرث فلاحي
صنعت توريسم به طور كلي زيرساخت لازم را در كشور ندارد. زماني ميتوانيم بگوييم صنعت گردشگري به جايگاه واقعياش رسيده كه اين صنعت بتواند همپا با صنعت نفت حركت كند.
با وجود پتانسيلهاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي بسيار زياد اكنون چنين نگاهي در كشور حاكم نيست. اما در كشورهاي همسايه ما مانند امارات متحده عربي و تركيه به خوبي اهميت صنعت توريسم درك شده و چرخه مالي اين صنعت در اين كشورها قابل توجه است. براي نمونه امارات از چند جزيره شرجي تشكيل شده كه در نگاه اول ممكن است جذابيت خاصي نداشته باشند اما برنامهريزي دقيق براي توسعه زيرساختها و سرمايهگذاري در صنعت توريسم باعث شده اين كشور به يكي از مقاصد گردشگري تبديل شود. در سطح كلان ظرف يك دهه اخير اقداماتي مانند احداث مراكز پذيرايي بين راهي و احداث هتل و مراكز بومگردي در شهرهاي مختلف صورت گرفته كه وضعيت را نسبت به پيش از آن بهبود داده اما هنوز اين اقدامات براي اينكه بخش صنعت توريسم را به سرمنزل مقصود برساند كافي نيست. يعني با اينكه ايران جز كشورهاي ارزان قيمت گردشگري است اما سياستگذران هنوز به اين باور نرسيدهاند كه ميتوان از محل اين صنعت كشور را توسعه داد. بروكراسي دستوپاگير دولتي و وجود كارتلهاي اقتصادي كه امكان رقابت را سلب ميكنند از جمله موانع توسعه صنعت توريسم به شمار ميروند كه بايد در سطح كلان رفع شوند. اگر بخواهيم در سطح خرد درباره توسعه گردشگري در استانهاي غربي كشور حرف بزنيم بايد قبل از هر چيز بدانيم كه از كجا حرف ميزنيم. واقعيت اين است كه مناطق غرب ايران هم از نظر طبيعي و هم از نظر فرهنگي و تاريخي داراي استعداد ارزشمندي براي صنعت توريسم هستند. «اورامان تخت» يكي از اين پتانسيلهاست كه ميتواند به يكي از مقاصد مهم گردشگري غرب ايران تبديل شود. اما در عين حال نميتوانيم اين را هم ناديده بگيريم كه استانهايي مانند كرمانشاه، كردستان و ايلام از نظر زيرساختهاي مورد نياز اين صنعت جزو مناطق كمتر برخوردار به حساب ميآيند به جز فقر زيرساختها، تبليغات ضعيف و آشنا نبودن گردشگران با ويژگيهاي فرهنگي و طبيعي اين استانها هم باعث شده تقاضاي چنداني براي سفر به اين مناطق شكل نگيرد. بايد بر اساس تجربيات شخصيام يادآوري كنم كه براي توسعه صنعت توريسم نميتوان به دولت دل بست. زيرا دولت متولي خوبي در اين حوزهها نيست. براي توسعه صنعت توريسم در استانهاي غربي كشور بايد بخش خصوصي فعال شود. البته برخي ملاحظات سياسي و اجتماعي درباره توسعه استانهاي مرزي كشور بايد كنار گذاشته شود و نگاه به توسعه همهجانبهتر باشد. در اين صورت است كه ميتوان پيشنهاد كرد مجموعهاي از اقدامات گام به گام در اين استانها اجرايي شود. ايجاد ساز وكاري براي معرفي اين مناطق به مردم، برگزاري دورههاي ارزانقيمت راهنمايي گردشگري در اين استانها، ايجاد خانههاي بومگردي و آمادهسازي زيرساختهاي حمل و نقل به طور توامان ميتواند رفته رفته به شكل رونق توريسم و بهبود اقتصاد مردم منطقه منجر شود. خلاصه اينكه هر يك از اين موارد حلقه يك زنجيره هستند و نبايد صرفا به يكي از اين حلقهها توجه كرد.