راز جذابيت جام جهاني چيست؟
جنگ جهاني در مستطيل سبز
علي ولياللهي
دقت كردهايد كه مخاطبان از مجموعه يا اصطلاحا «كالكشن» خوششان ميآيد؟ از اينكه چيزهايي كه دوست دارند يك جا جمع شوند. مثلا مجموعه فيلمهاي اسكورسيزي يا مجموعه رمانهاي پليسي. فروشندهها از شيوه فروش دستهجمعي بهره زيادي ميبرند. وقتي چيزهاي جذاب يكجا جمع ميشوند، وسوسهانگيزتر بهنظر ميرسند. فستيوالها، گالريها، جشنوارهها همه در راستاي همين افزايش جذابيت برگزار ميشوند. مثلا در تمام طول سال فيلمها روي پرده سينما اكران ميشوند، كتابها در كتابفروشي هستند، اما وقتي جشنواره فيلم فجر، كن، يا اسكار برگزار ميشود، هنگامي كه نمايشگاه كتاب داير ميشود، تبش آدم را ميگيرد. حالا با توجه به ميزان بزرگ بودن فستيوال و جذابيت خود موضوع، ميزان توجه مخاطب هم تغيير ميكند.
فوتبال به عنوان يكي از بزرگترين سرگرميها (اگر نگوييم بزرگترين صنعت سرگرمي) هميشه بخشي از وقت مخاطبين را در روز به خودش اختصاص ميدهد. حتي در روزهايي كه هيچ بازياي برگزار نميشود و قرار نيست در روزهاي آينده برگزار شود. قصههاي فوتبال و اخبار و حواشي آن باعث ميشود هيچوقت تب فوتبال كامل فروكش نكند. صنعتي كه انقدر جذابيت دارد كه ميتواند در روزهاي نبودش هم مخاطب را دنبال خودش بكشاند، وقتي در قالب فستيوال قرار ميگيرد، ميشود مهمترين اتفاق روز. رخدادي كه همهچيز را تحتالشعاع قرار ميدهد. هيچكس، چه فوتبالي و چه غيرفوتبالي نميتواند خودش را خارج از دايره فوتبال تصور كند و نسبت به آن بياعتنا باشد. فوتبال هم البته فستيوالهاي خودش را دارد. از يك بازي دوستانه ساده بگيريد تا ليگ هر كشور، جام باشگاهها، جام ملتهاي هر قاره و در نهايت جام جهاني. هرچقدر فستيوالها به سمت فراگير شدن همه كشورها پيش ميرود، قدرتمندتر ميشود. وقتي بحث فقط در مورد اروپاست، وقتي بحث در مورد فينال چمپيونزليگ يا سر دربي مهم ليگ يك كشور است، داستان كاملا متفاوت ميشود با زماني كه تمام دنيا درگير يك رويداد ميشود.
بحث است سر اينكه بزرگترين فستيوال ورزشي دنيا المپيك است يا جام جهاني. اجازه بدهيد وارد اين بحث نشويم. بحثي كه مثل بيشتر دوقطبيها ناتمام به نظر ميرسد. رونالدو بهتر است يا مسي؟ هاليوود بهتر است يا سينماي اروپا؟ سامسونگ بهتر است يا اپل؟ عجالتا بدون در نظر گرفتن المپيك، جام جهاني را بزرگترين فستيوال ورزشي دنيا در نظر ميگيريم. تجمعي بينظير با محوريت فوتبال كه به مدت يك ماه همهچيز غير از خودش را تعطيل ميكند. فوتبال به مدت يك ماه ميشود فكر و ذكر مردم. اگر مردم يك كشور صاحب نماينده باشند در مسابقات كه چه بهتر. نداشته باشند هم باعث نميشود از تاثير فوتبال بر زندگيشان مصون بمانند. موارد متعددي را ميشود در نظر گرفت كه چرا جام جهاني تا اين حد ميتواند چشمان دنيا را به خود خيره كند. قبلا بارها گفته شده و همه شنيدهايم. ولي ميتوان از يك زوايه جديد به مساله وارد شد و جام جهاني را با مسابقاتي همچون جام ملتها مقايسه كرد. چرا برد تيم ملي ايران در جام جهاني اينقدر مهمتر از جام ملتهاست؟ چرا وقتي جام ملتهاي آسيا برگزار ميشود، غير از فوتبالدوستان كه به صورت طبيعي مسابقات را دنبال ميكنند، از ساير اقشار جامعه افراد كمي به آنان ملحق ميشوند؟ چرا اينقدر فراگير نيست مثل جام جهاني؟ حتي از حيث جذابيت و كيفيت، قطعا جام ملتهاي اروپا در سطح بالاتري برگزار ميشود. جام جهاني چه مهره ماري دارد كه ساير مسابقات ندارند؟
مناسبات دنيا و روابط بين كشورها در سطوح مختلفي بررسي ميشود. مثلا تجاوز عربستان به يمن با اينكه واكنش بسياري از كشورها را در پي داشته، اما مسالهاي است در سطح منطقه خاورميانه. جنگ بين سودان و سودان جنوبي بيشتر كشورهاي آفريقايي را درگير خود ميكند اما از آن طرف ما رويدادهايي مثل جنگ جهاني را داريم كه همه دنيا را تحت تاثير قرار ميدهد. جام جهاني فوتبال يك جنگ جهاني است كه در مستطيل سبز رخ ميدهد. كشورها براي پيروزي خودشان در جنگ دست به دعا ميشوند. مردم از هيچ حمايتي براي جنگجويانشان دريغ نميكنند. حتي كساني كه در گذشته نسبت به چنين اتفاقاتي در ساير جاهاي دنيا اهميتي قائل نميشدند.
كشورهاي درگير در جام جهاني بلافاصله متحدان و مخالفان خود را در ساير نقاط دنيا پيدا ميكنند. فلسطين كه در جام جهاني نيست اعلام ميكند از فلان كشورها در مسابقات حمايت ميكند. برخي اعلام بيطرفي ميكنند. علاوه بر اينكه براي مردم مهم است كه كشور خودشان چگونه اين جنگ فوتبالي را به اتمام ميرساند، اينكه ساير كشورهايي كه قبلا به نوعي با آنها رابطه خصمانه يا دوستانه داشتهاند، چه نتيجهاي ميگيرند هم مهم ميشود. همين است كه نتايج تيم عربستان براي مردم ما مهم ميشود و نسبت به آن واكنش نشان ميدهند؛ با اينكه عربستان اصلا در گروه ما نيست. چپها از برد تيمهاي كشورهاي در حال توسعه و ضدامپرياليستي خوشحال ميشوند، آدمهاي عدالتخواه از اينكه ببينند كشورهاي استعمارشده ميتوانند در مقابل كشورهاي استعمارگر پيروز شوند احساس خوبي پيدا ميكنند و اين تصور را دارند كه انتقام آن همه ظلم گرفته شده.هر كس، هر آدمي، هر منطقه و كشوري با يك سري خصوصيات اخلاقي و استانداردهاي ذهني، ميتواند در جام جهاني متحدان و دشمنان خود را پيدا كند و به طرفداري يا دشمني با اين تيم و آن تيم بپردازد. اين اتفاق فقط در جنگ جهاني و جام جهاني رخ ميدهد!
حالا اگر فوتبال را خيلي به مسائل ديگر ربط ندهيم و بخواهيم كمي هم درون فوتبالي به جام جهاني نگاه كنيم، ميتوان گفت كه كولونيهاي فوتبال تلاش ميكنند كه در رقابت با ساير كولونيها اعتبار بيشتري را جذب و مخاطبان پرتعدادتري را براي خود پيدا كنند. اين يعني دريافت پول بيشتر و پول بيشتر يعني توسعه اقتصادي.
به همين خاطر است كه مثلا يوفا در مقابل طرح جديد فيفا براي جام باشگاههاي جهان مقاومت ميكند، چون اين رقابتها را رقيبي براي ليگ قهرمانان اروپا ميداند. طبيعي است كه تيمهاي بزرگ و صاحب فوتبال دنيا نميخواهند جايگاه خود را از دست بدهند. اروپا براي اينكه نشان دهد با ساير قارهها متفاوت است و مسابقاتش در سطح متفاوتي برگزار ميشود، مسابقه ردهبندي را از جام حذف ميكند. مسلما يوفا هيچوقت اجازه نميدهد كه تيمهاي سطح بالاي اتحاديهاش، بخواهند هماورد كشورهاي ضعيف آسيايي يا امريكايي شوند؛ جز در مسابقات دوستانه. در واقع سيستم به گونهاي است كه تيمهاي قدرتمند، قدرتمند و كنفدراسيونهاي معتبر، معتبر بمانند. اما تنها جايي كه تيمهاي ضعيفتر ميتوانند عرض اندام كنند، خودشان را نشان بدهند و در مقابل تيمهاي قوي محك بخورند، جام جهاني است.در جام جهاني است كه ايران ميتواند با اسپانيا و پرتغال بازي كند. كيروش قبل از بازي با اسپانيا اعلام كرد هر نتيجهاي پيش بيايد ما برنده بازي هستيم. چون ما اين فرصت را داريم كه جلوي غولهاي فوتبال جهان بازي كنيم و از آنها ياد بگيريم. آن هم در يك بازي كاملا جدي. ساير تيمها همين وضعيت را دارند.
جام جهاني يك فرصت است براي ملتها. براي نشان دادن خودشان. براي اينكه ابراز وجود كند. اين سفرهاي است كه پهن شده تا هر كشور و هر تيمي به اندازه سهم خودش از اين سفره بردارد. در جام جهاني است كه برد مكزيك برابر آلمان به چشم ميآيد. در جام جهاني است كه شكست سنگين عربستان وصل ميشود به سياستهاي اين كشور و وليعهد جوانش.
در جام جهاني است كه يك برد در دقيقه 95 با گل به خودي ميشود جزو بردهاي تاريخي يك كشور. فوتبال در تمام طول سال هست. مسابقات گوناگون در كشورهاي مختلف در سطوح متفاوت. اما فقط جام جهاني است كه اينطور چشم همه را به خود خيره ميكند. اتفاقي كه هر چهار سال يك بار رخ ميدهد تا باعث شود بيشتر قدرش را بدانيم. مثل عبور شهابسنگي بر فراز آسمان كه اگر كسي نتواند آن را ببيند از دستش ميدهد تا دفعه بعد.