رقيب نيز چنين محترم...
سيد علي ميرفتاح
به نظر ميرسد گروهي مقتدر بسيج شدهاند تا عادل فردوسيپور را بزنند و به تعبير رايجي كه اين سالها كم نشنيدهايم، رويش را كم كنند. از شواهد و قرائن پيداست، نوبت به عادل رسيده تا نوكش را بچينند و جلوي عرض اندام سياسي- ورزشياش را بگيرند. حقيقت اينكه تا همين الان هم معلوم نبود چرا نوبت عادل به تعويق افتاده و عجيب مينمود كه چرا تلويزيون براي او حساب ويژه باز كرده و بنا به چه مصالحي، بالاتر از تلويزيون كاري به كار او نداشته. بيترديد عادل در تلويزيون يك استثنا است و اقبالي كه مردم به نود دارند محض گل روي اين كرماني باصدق و صفاست و تلويزيون دخالتي در آن ندارد. حتي مقبوليت عادل ربط چنداني به فوتبال هم ندارد. نه اينكه فوتبال جذاب نباشد؛ هست. در همه جاي دنيا هم هست اما خيليها خواستند تا سوار بر موج فوتبال شوند و براي خود نامي در كنند اما نتوانستند. فوتبال اسب رام و راهواري نيست كه به هر مجري و كارشناسي سواري بدهد. اسم نميبرم اما شما بهتر از من ميدانيد كه خيليها آمدند تا در مقبوليت عادل سهيم شوند يا در پرتو فوتبال بدرخشند كه نهتنها نتوانستند بلكه از چشم افتادند و رفتند دنبال كار اصليشان. عادل بخت يارش بوده يا توانايي فوقالعاده داشته يا مهره مار همراه داشته نميدانيم، همين قدر ميدانيم كه در كوير تلويزيون واحه مصفايي را ميماند كه ميليون ميليون در سايهسار برنامهاش مينشينند و خستگي در ميكنند و نفس ميكشند و... براي همين است كه با او احساس صميميت ميكنند.
همين چند شب پيش فقط نزديك 9 ميليون اساماس به 2018 فرستادند كه با چهارتا ضرب و جمع ساده ميتوان احتمال داد بيست، سي ميليون پاي تلويزيون نشستهاند و گوش به صداي عادل دارند. گفت آفت طاووس آمد پرّ او. احتمالا همين مقبوليت بيبديل، مخالفان عادل را عصباني، بلكه عصبانيتر كرده و به اين صرافت انداخته تا يك بار براي هميشه تكليفش را يكسره كنند و اين آينه دق را از جلوي چشم بردارند. همهجاي دنيا تلويزيونها زور ميزنند تا از مجريهاي ساده خود ستاره بسازند و ستارهها را تبديل به سوپراستار كنند، در اينجا رسانه همينكه بفهمد يكي دارد از همقطارانش سبقت ميگيرد، برجكش را نشانه ميگيرد تا از هستي ساقطش كند. اشتباه نشود؛ من جزو طرفداران عادل نيستم و در زمره تماشاچيهاي ميليوني او هم به حساب نميآيم. اتفاقا به او و به اجراي او نقد جدي دارم و معتقدم اگر تماشاچيهاي ايراني سختگيرتر از اين ميبودند، به عبارت ديگر اگر وضعيت تلويزيون ايني نبود كه هست، او نيز به چنين موقعيت ممتازي دست نمييافت. حتي به طرفداران سينهچاك او هم نقد دارم. با اين همه اما اظهر منالشمس است كه اگر تلويزيون همين يك عادل را هم از دست بدهد، الفاتحه معالصلوات. عادل يكشبه كه عادل نشده. چند سال پيش يكي از مديران تلويزيون در تعريف و تمجيد از عادل گفته بود او جزو سرمايههاي ملي است. به نظرم او مبالغه نكرده و بيربط حرف نزده. الحق والانصاف او سرمايه ملي است. دارايي تلويزيون كه فقط ساختمان و تجهيزات نيست، همين آدمهايي كه پرورش مييابند، كار ياد ميگيرند و مورد استقبال عمومي واقع ميشوند مهمترين سرمايه رسانه است... اما كيست كه قدر بداند؟ نهتنها كسي قدر نميداند بلكه ارادهاي وجود دارد تا اينها را نسبت به كار و كشورشان دلسرد كند و به اين طرف آن طرفشان بفرستد. از اين بدتر به نظر ميآيد ارادهاي جدي و محكم وجود دارد تا سرمايههاي ملي را انگ خيانت بزند، در عرصه رسانه ضايعشان كند و حالشان را بگيرد و اگر بتوانند مفتضحشان كند. رسمي و غيررسمي گروههايي دست به كار شدهاند تا نگذارند هيچكس نزد مردم محترم بماند. مجريهاي تلويزيون كه سهلند اينها حتي به استادان دانشگاه و چهرههاي موجه مردمي هم رحم نميكنند و هرچه از دهانشان دربيايد به آنها ميگويند. دقت كرده باشيد ميبينيد حتي به استاد ساكت و متواضعي چون شفيعيكدكني هم رحم نميكنند بخواهم فهرست كنم كل روزنامه را بايد سياه كنم از وجيهالملههايي كه تخريبشان كردهاند و انواع و اقسام تهمتها را به آنها روا داشتهاند... اما اين كارها را ميكنند كه چه شود؟ آيا ميخواهند چهرههاي خود را جايگزين اين بزرگان كنند؟ آيا ميخواهند عادل نباشد تا يكي از خودشان را جاي او بنشانند؟ آيا ميخواهند ظريف نباشد تا رفيق خودشان سكان ديپلماسي را به دست بگيرد؟ آيا ميخواهند استادان دانشگاه را با خاك يكسان كنند تا رفقاي خودشان را جايگزين كنند؟ كدام رفقا؟ كدام جايگزين؟ كدام مجري؟ كدام وزير؟ گفت من ار چه در نظر يار خاكسار شدم/ رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند. خوبي مملكت ما همين است كه آسيا- به نوبت _ اگر امروز نوبت عادل است، شك نكنيد كه فردا نوبت شما است.