صداي مخالف
فعاليت مداوم توپخانه كيهان عليه نامه درخواست مذاكره با امريكا
روزنامه كيهان همچنان از نگارش نامه درخواست مذاكره با امريكا عصباني است تا جايي كه روز گذشته مطلبي با عنوان «بيانيه 15 هزار نخبه اصولگرا و اصلاحطلب در محكوميت نامه مذاكره با امريكا» را با تيتري درشت در صفحه نخست خود قرار داد. بيش از 10 روز از رسانهاي شدن اين نامه گذشته و روزي نبوده است كه اين روزنامه عليه اين نامه تيتر نزند يا مطلب نداشته باشد. در اين گزارش كيهان بيانيه 15 هزار نخبه در واكنش به اين نامه را منتشر كرده است. در بخشي از اين بيانيه آمده است: «نامه سخيف و خفت بار 100 نفر از مدعيان اصلاحات و منحرفين از مسير انقلاب و اپوزيسيون خارج نشين براي مذاكره مستقيم و بدون قيد و شرط با امريكا، اين روزها انزجار عمومي را برانگيخته است. چرا كه بدعهدي و نقض تعهدات بينالمللي توسط امريكاييها تبديل به رويهاي معمول شده و نه فقط ملت ايران بلكه ساير ملتهاي دنيا نيز طعم تلخ اين پيمانشكني را تجربه كردهاند.» اين بيانيه در پايان تاكيد ميكند: «دشمنان بدانند ملت بصير ايران در راستاي تحقق اهداف و آرمانهاي انقلاب، هرگز در برابر توطئهها و دسيسههاي آنان تسليم نشده و پشتيباني خود را از امام خامنهاي و مسوولان دلسوز نظام اعلام ميدارد.»
باور كنيم حرف ظريف درست است، زيرا او جهان را ميشناسد
عبدالله گنجي، مدير مسوول روزنامه جوان در سرمقاله روز گذشته اين روزنامه مطلبي را نگارش كرده است كه شايد با خط سياسي اين روزنامه در تضاد باشد. گنجي در اين سرمقاله به رمز گشايي از سخنان محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه در اتاق بازرگاني پرداخته و عنوان كرده است كه چرا هدف دشمنان بالاتر از نظام و روحاني است. يادداشت گنجي را در زير ميخوانيم:
سخنان وزير امور خارجه در اتاق بازرگاني را بايد جدي گرفت كه: «هدف، نابودي ايران است نه نظام و روحاني.» معني سخن ظريف اين است كه نظام حكم نود را دارد و ايران حكم صد را. ظريف همان كسي است كه در كتابش مينويسد: «من هيچ موقع لفظ دشمن را استفاده نكرده و نميكنم.»، اما حال سخن از نابودي ايران به ميان ميآورد كه طبيعتا واژه دشمن در اظهارنظر وي مستتر است. باور كنيم حرف ظريف درست است، زيرا او جهان را ميشناسد و جنگ تمدنها را در متن ديپلماسي پنهان ديده است. شايد برخي سخن ظريف را باور نكنند و چنين بينديشند كه مگر ايران قابل نابودي است؟ مگر سرزمين و تاريخ نابودشدني است؟ قطعا بله، اما آنچه سخن ظريف را باورپذير ميكند را چگونه بفهميم؟ البته چرايي نابودي ايران يك مقوله و چگونگي آن مقوله ديگري است.
1- چرايي آن به عواملي مانند «تمدن» و «تمايز» ايران برميگردد. ايران با دشمن قلدري روبهرو است كه قدمت مدنيت آن هنوز به ۳۵۰ سال نرسيده است. اين در حالي است كه ايران صاحب يك تمدن بيتاريخ است و حداقل ۵۰۰ سال است ملت- كشور است. احساس حقارت بيريشهها نسبت به ايران كهن را ناديده نگيريم. آنان اين پيشينه و تمدن را موجب توليد غرور و عزت و ايستادگي براي ايرانيان ميدانند. ملتهاي بيريشه يا بيقدمت هيچگاه به خود اجازه نميدهند مقابل قدرتها بايستند. كشورهاي حوزه خليج فارس نمونههاي عيني و قابل مشاهده آن هستند.
2- تمايز ايران در عصر حاضر شاخص ديگري است. اسلام سياسي و خصوصا اسلام تشيع- به تعبير شهيد آويني- محكي براي «سرّ استقامت» ما است و آنان به خوبي فهميدهاند كه «نهضت عاشورا» و «نهضت انتظار» دو شاخص انرژيبخش و «مقاومساز» ملت ايران هستند و نابودي آن دو باور انرژيساز، بدون نابودي هويت ايران امكانپذير نيست. آنان به دنبال نابودي آن جوهرهاي هستند كه ۴۰ سال است بدون برتري عوامل قدرت ظاهري (ثروت، وسعت و جمعيت) جلوي دنياي كفر و بربريت ايستاده است. به همين دليل چند سال پيش گفتند «بايد ريشه ملت ايران را خشكانيد» و ترامپ گفت: «ملت تروريسم». آنان واقعا ملت ما را تروريست ميدانند و فهم ايدئولوژيك از عملكرد آن دارند. همين كه ملت ما به مثابه سيرابشدگان كوثر عاشورا تن به سازش نميدهد و مشكلات را تحمل ميكند، آنان زجر ميكشند و انگيزه نابودي ايران در همينجا رقم ميخورد.
اما چگونگي آن نيز قابل فهم است. تجزيه ايران مهمترين رهيافت نابودي آن است كه اكنون با همه وجود به دنبال فعال كردن گسلهاي آن هستند. پول و سلاح سعودي- امريكايي از مرزهاي شرقي و جنوب غربي و كردستان قابل رويت است و كمتر روزي است كه در كاروان شهيدان مسافري نداشته باشيم. آنان به تجزيه-حتي تجزيه خونين- ايران ميانديشند. آن هم ايراني كه از سال ۹۰۷ قمري تاكنون يكپارچه و يكصدا بوده است و هيچ ملتي به اين قدمت در جهان وجود ندارد. روش دوم نابودي ايران، نابودي «فرهنگ عاشورا» است. آنان درصدد آلترناتيوي هستند كه اين درخت ريشهدار را براي هميشه خشك كند و ايران پرچمدار ليبراليسم و بخشي از تمدن غرب شود. آنان درصدد حاكميت كساني هستند كه ريشه متمايز تشيع را بخشكانند و ديگر آن روز را نبينند كه همه ايرانيان يك حزب سياهپوش و سياسي در عاشورا و تاسوعا ميشوند. آنان ميدانند ايران و نظام اسلامي هر سال در محرم تجديد حيات ميكند، انرژي ميگيرد، درس دشمنشناسي را مرور ميكند، تيزبينتر ميشود و...
آنان به دنبال نابودي ايراني هستند كه زمان هميشه برايش كل يوم عاشورا است و سرزمين برايش هميشه كل ارض كربلاست و اتفاقا پول وهابيت براي نابودي اين باور بهكار گرفته ميشود و نتانياهو و بنسعود شمر و تفالههاي ابنمرجانه و يزيد در كربلاي امروز هستند. نابودي ايران يعني گرفتن حسين(ع) از اين ملت. اين هم امري است محال اندر محال.
پيوند ايران با پاكستان، افغانستان، عراق، سوريه، لبنان، بحرين و... زماني قطع ميشود كه اين باور عاشورايي از ايران رخت بر بندد و اگر براي قطع اين ارتباطات ملت ما را نابود شده ميخواهند، قابل درك است، زيرا ملت ما و باور ما يك عنصر واحد را تشكيل ميدهند و اگر باور جدا نشود ناگزير نابودي هر دو را ميخواهند.