كاغذ ديواري خوشگلي كه زود كنده شد
علي ولياللهي
نتايج خوب تيم ملي در روسيه براي چند روز همه توجهات را به خودش جلب كرد. ما مراكش را شكست داديم، پرتغال را متوقف كرديم و به اسپانياي مدعي با حداقل اختلاف باختيم. براي چند روز فضاي فوتبال سرشار از اميد به آينده شد. ما در زورآزمايي با ابرقدرتهاي فوتبال جهان پاياپاي ظاهر شديم. براي چند روز صداي انتقادات از فدراسيون فوتبال كه تا قبل از جام جهاني به اوج خودش رسيده بود فروكش كرد و اگر تك و توك صداي نقدي از اطراف به گوش ميرسيد به سرعت در هياهوي جام جهاني روسيه ساكت ميشد.
بناي نيمهمخروبه فوتبال ايران كه بعضي اوقات آدم را به اين فكر ميانداخت كه چطور سرپا مانده و فرو نميريزد، براي چند روز لااقل از نظر ظاهري نونوار به نظر ميرسيد. انگار كه برداشته باشند يك كاغذ ديواري نو روي ديوارها و سقف ساختمان كشيده باشند. روي تركهاي ديوار، روي قسمتي از سقف كه گچش فرو ريخته. روي لكههاي بزرگ. يك كاغذ ديواري شيك. ما براي چند روز گمان كرديم كه فوتبال در مسير درستي افتاده و يادمان رفت آن همه ضعفهاي مديريتي در فوتبال را. يادمان رفت رانتها و پولهايي كه معلوم نيست چطور خرج ميشوند. يادمان رفت شرايط اسفناك باشگاههايمان را. يادمان رفت مساله لباسهاي تيم ملي را. وضعيت بازيهاي تداركاتي تيم را. يادمان رفت وضعيت شكننده پرطرفدارترين ورزش كشور را. به كاغذ ديواري نويي كه روي ديوار كشيده بودند لبخند ميزديم و فكر ميكرديم كه چقدر خوبيم ما! شايد چند روزي فكر كرديم حالا كه فقط با يك گل از اسپانيا شكست خوردهايم، معنياش اين است كه فوتبال ما از اسپانيا اندازه يك قدم عقب است يا كه فوتبال ما از لحاظ ساختاري به پرتغال رسيده.
اين شرايط ديري نپاييد. مصاحبه كيروش در مورد برانكو فارغ از جدال اين دو مربي خارجي كه در صحن علني فوتبال ما درگرفت، خيلي زود پنجه كشيد بر تزيينات موقتي ساختمان نيمه مخروبه فوتبال. كاغذ ديواري كشيده شده روي در و ديوار خيلي زود ورآمد. مثل اينكه زيرش نم زده باشد يا به خاطر كثيفي و ناهموار بودن، كاغذ نتوانسته باشد درست به ديوار بچسبد. دوباره همهچيز مثل روز اولش شد. دوباره فهميديم كه ما اگر در زمين بازي فقط يك گل از اسپانيا خورديم، از لحاظ ساختار فوتبال و مديريت آن هزار هيچ عقبيم. فهميديم كه آن گل كريم انصاريفرد كه از روي نقطه پنالتي در دقايق پاياني وارد دروازه پاتريسيو شد، هيچ معناي خاصي ندارد جز اينكه ما در يك بازي موفق شديم پرتغال را متوقف كنيم و اين تساوي به هيچ عنوان قابل تعميم به هيچ چيزي نيست. نه به قدرت فوتبال ما در نگاه كلي، نه به برنامهريزي فدراسيون، نه به كارايي مديران.
البته كه ما هميشه دنبال حماسهسازي و اغراق هستيم. هم در بردها و هم در شكستهايمان. نميخواهم خداي نكرده كار بزرگ بر و بچههاي تيم ملي را زير سوال ببرم. اما آن فقط يك وجه فوتبال ما است. يك نمود؛ نمودي كه با توجه به گستردگياش در نظر ما تسري پيدا كرد به تمام فوتبال. اما فوتبال فقط يك تيم ملي و يك جام جهاني نيست. مطمئنا نتايج خوب جام باعث نشده كه چيزي در فوتبال ما تغيير كند. نشانهاش هم انفعال فدراسيون فوتبال در ماجراي كيروش- برانكو است. ماجرايي كه جدا از درست بودن يا غلط بودن صحبتها و موضعگيريهاي دو مربي نسبت به هم نشان داد مديريت فوتبال ما طبق آن چيزي كه قبلا فكر ميكرديم و چند وقتي به خاطر نتايج خوب تيم ملي پشت پرده پنهان شده بود، ضعفهاي شديدي دارد.
برگريدم به يك روز قبل از شروع مسابقات. لوپتگي سرمربي تيم مدعي اسپانيا اعلام ميكند كه با رئال مادريد، يك باشگاه اسپانيايي قرارداد بسته. كاري معمول در دنياي فوتبال. اما بلافاصله رييس فدراسيون فوتبال اسپانيا به روسيه سفر ميكند و با وجود كدخدامنشي بازيكنان بزرگ لاروخا مثل راموس و اينيستا در يك كنفرانس خبري از زحمات سرمربي تشكر و او را از كار بركنار ميكند. چرا كه او اصول حرفهاي را زير پا گذاشته بوده. يكي از اصليترين مدعيان قهرماني دست به بزرگترين تغيير ممكن ميزند. بدون هراس. بدون مصلحت انديشي. يك چيزي وجود دارد به اسم اصول كه تحت هر شرايطي نبايد از آن عدول كرد و چه كسي مسوول رسيدگي و به اصطلاح پاسداري از اصول است؟ فدراسيون فوتبال. حالا تصور كنيد همين اتفاق براي كيروش رخ ميداد و او قبل جام اعلام ميكرد كه با يك تيم ديگر به توافق رسيده و بعد مسابقات ايران را ترك ميكند. بدون اينكه به فدراسيون اطلاع داده باشد. قطعا در چند روز اول روساي فدراسيون به تكذيب ماجرا مشغول ميشدند و بعد از قطعي شدن ماجرا با آن كنار ميآمدند. نميگويم كه كار فدراسيون اسپانيا درستترين كار ممكن بوده. ميخواهم بگويم كه بالاخره يك چارچوبي وجود دارد كه همه تصميمات را در دل خودش جاي داده؛ چارچوبي كه براي مديران فوتبالي اسپانيا مشخص است و كسي نميتواند خارج از اين چارچوب تصميمي بگيرد. اين خط مشي است. سياستگذاري كلي است. چشمانداز و دورنماست.
خوشبختانه كيروش قبل از جام جهاني با هيچ تيمي قرارداد نبست كه فدراسيون ما مورد آزمون قرار بگيرد. اما بعد جام جهاني سرمربي تيم ملي مصاحبهاي انجام داد كه به طور مشخص خارج از حدود وظايف و اختياراتش بود؛ كاري كه قبلا بارها و بارها انجام داده بود و مديران فدراسيون در مقابلش سكوت كرده بودند. همان طور كه با خيلي از بيانضباطيها و ولنگاري باشگاهها و سرمربيان كنار آمده بودند؛ مديراني كه به نظر از اراده كافي براي برخورد با نامها برخوردار نيستند و نميتوانند به زيردستانشان بگويند در حوزه اختيارات و وظايف خودتان حرف بزنيد و عمل كنيد. تاج و همكارانش در مورد جنگ كيروش- برانكو صرفا طرفين را به مدارا دعوت كردند و هيچ واكنش ديگري از خودشان نشان ندادند. مثلا رييس فدراسيون در مورد ادعاي ثقيل پول از جيب گذاشتن كيروش براي خريد تجهيزات هيچ چيزي نگفت. در مورد ادعاي دخالت برانكو در امور آمادهسازي تيم هيچ چيزي نگفت. من نميخواهم بگويم كه كيروش راست ميگويد يا نه. بحث سر اين است كه فدراسيون بايد پاسخگوي اين مسائل باشد؛ كه متاسفانه نيست.
كاغذ ديواري خوشگلي كه چند روز بيشتر نتوانست ساختمان نيمهمخروبه فوتبال ما را مزين كند، كنده شده و دوباره ما را با وضعيت نابسامان مديريتي فوتبال كشورمان مواجه كرده. حال بايد ديد ما كي تصميم ميگيريم كه مشكلاتمان را به صورت زيربنايي حل بكنيم و دست از تغييرات روبنايي بكشيم.