• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4128 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۶ تير

حذف تيم‌هاي تك ستاره در جام جهاني 2018

فوتبال به سياق آيزنشتاين

علي ولي‌اللهي

 

 

بيشتر تيم‌هايي كه متكي به يك ستاره بودند از جام كنار رفتند. مفهوم ستاره در اين جمله كمي گسترده‌تر از يك شخص است. منظور از ستاره هر تيم، ويژگي منحصر به‌فردي است كه آن تيم دارد و باقي نه. حالا اين ستاره مي‌تواند يك بازيكن باشد، مي‌تواند مربي يا يك سبك بازي باشد. آرژانتين متكي به مسي به سختي از گروهش صعود كرد و بعد به دست فرانسه حذف شد. پرتغال نشسته بر شانه‌هاي كريس رونالدو در مقابل اروگوئه شكست خورد. آلمان يواخيم لو در مرحله گروهي با جام خداحافظي كرد. اسپانياي از بد روزگار گره خورده به هيرو و تيكي تاكا، توسط ميزبان كنار زده شد. لهستان با لواندوفكسي، كلمبياي بدون خامس رودريگز و سنگال چشم دوخته به ساق‌هاي ساديو مانه از ديگر تيم‌هاي ستاره‌محور جام بودند كه كاري از پيش نبردند. از آن طرف تيم‌هايي كه بار مسووليت را به عهده تمام افراد گذاشته بودند و همه اعضاي تيم به يك اندازه براي موفقيت زحمت كشيدند، خودشان را در مراحل پاياني مي‌بينند. تيم‌هايي كه حتي با وجود داشتن تك ستاره بزرگ‌تر از سايرين، نخواستند همه‌چيز را به او محول كنند. برزيل زماني كه نيمار داشت وسط زمين غلت مي‌زد توسط كوتينيو مقابل سوييس به گل رسيد و از تساوي هراس‌آور مقابل كاستاريكا گريخت. در بلژيك اين فرتونگن بود كه روياهاي شياطين سرخ را مقابل ژاپن زنده نگه داشت. در انگليس پيكفورد جوان و در كرواسي سوباشيچ تيم را نجات دادند. شايد بتوان گفت كه اين جام جهاني نمود موفقيت‌هاي تيمي در مقابل موفقيت‌هاي فردي بود. گرچه ما هميشه در فوتبال حرف از بازي تيمي و ورزش يازده نفره مي‌زنيم، اما شايد باطنا پذيرفته باشيم كه تك‌ستاره‌ها مي‌توانند سرنوشت بازي‌ها را تغيير دهند. حالا جام جهاني 2018 با هر اتفاقي كه در ادامه اين برجام رخ بدهد، اين اولويت را ثابت كرده كه بهتر است به جاي زوم كردن روي ساق‌هاي يك شخص، به انديشه‌هاي يك نفر يا دستورالعمل يك روش خاص، چشم‌ها را بيشتر باز كنيم و كمي گسترده‌تر نگاه كنيم؛ همان كاري كه تقريبا صد سال پيش سرگئي آيزنشتاين انجام داد و از بقيه خواست كه انجامش بدهند.

بيشتر مردم سرگئي آيزنشتاين را با نظريه مونتاژش مي‌شناسند؛ نظريه‌اي كه انقلابي در صنعت سينما به وجود آورد. زماني كه در خود روسيه تزاري انقلاب اكتبر 1917 رخ داده بود و همه‌چيز به سمت اشتراكي شدن پيش مي‌رفت. اما علاوه بر نظريه مونتاژ، آيزنشتاين يك ويژگي منحصر به‌فرد ديگر را در تمام آثارش به نمايش گذاشت. مخصوصا در فيلم رزمناو پوتمكين؛ تكنيكي به نام غلبه جمعيت بر فرديت. البته اين اسمي است كه من خودم انتخاب كرده‌ام و شايد در منابع سينمايي به شكل ديگري با اين ويژگي فيلم‌هاي آيزنشتاين را با عناوين ديگري توصيف كرده باشند. مطابق اين تكنيك در واقع فيلمساز دلش نمي‌خواهد فرديت را از بين ببرد اما از نظر او فرديت بايد در ساختار جمعيت حل شود: جمله معروف «يكي براي همه، همه براي يكي». در فيلم رزمناو پوتمكين شما با هيچ قهرمان دراماتيكي مواجه نمي‌شويد. شما نمي‌توانيد يك نفر را انتخاب كنيد و بگوييد اين شخصيت اول فيلم است. در هر چند پلان از فيلم يك نفر قهرمان است و بلافاصله جاي خودش را به ديگري مي‌دهد. تصاوير بسته بلافاصله به تصاوير مرجع و نماهاي باز كات مي‌خورند. آيزنشتاين اصرار دارد كه ما بپذيريم اگر وقوع در حال است، اگر انقلابي شكل گرفته و روسيه تزاري را دچار دگرگوني كرده، اگر ملوانان عليه افسران رزمناو قيام كرده‌اند، اگر مردم به خاطر آزادي روي پله‌هاي اودسا در حال جان دادن هستند، اين كار نه توسط يك شخص، بلكه توسط توده در حال وقوع است توده‌اي كه تك‌تك افرادش قهرمان هستند. اگر يك نفر بميرد همه مرده‌اند و اگر پيروزي‌اي باشد براي همه است. برعكس آن اتفاقي كه در تيم‌هاي تك‌ستاره‌محور مشاهده مي‌شود؛ وضعي كه در فيلم‌هاي هاليوودي به چشم مي‌خورد. دوربين هميشه زوم روي ستاره را به خاطر بياوريد. مثلا زماني كه آرژانتين گل مي‌خورد، كارگردان تصوير مسي را نشان مي‌دهد. تيم گل مي‌زند تصوير مسي. تيم حذف مي‌شود، تصوير مسي! يكي بايد به آن دوربين خنگ مي‌گفت كه كمي نما را عوض كن؛ باقي بازيكنان را هم نشان بده. از اول تا آخر زوم كرده‌اي روي يك نفر كه چه بشود؟

جام جهاني روسيه انگار اداي ديني است به انديشه‌هاي نابغه اهل شوروي سينما. البته اداي دين به آيزنشتاين در تاريخ سينما بي‌نهايت است. هركس كه از تكنيك مونتاژ براي تاثيرگذاري روي احساسات مخاطب سود مي‌برد، به آيزنشتاين اداي دين مي‌كند. گاهي اين اداي دين توسط كارگردان اعلام مي‌شود، مثل فيلم تسخيرناپذيران اثر دي‌پالما و آن سكانس معروف پله‌ها و كالسكه در ايستگاه قطار، گاهي هم اعلام نمي‌شود. اما هميشه كه نبايد سينما به سينما اداي دين كند. تيم‌هاي حاضر در جام جهاني روسيه به خوبي به يكي از اسطوره‌هاي فرهنگ و هنر كشور ميزبان‌ اداي دين كردند؛ با حذف تيم‌هاي فردمحور. با كنار زدن تيم‌هايي كه با اتكا به يك ستاره مي‌خواستند جام را به خانه ببرند. تصوير بسته ساق‌هاي لئو مسي، ريش بزي رونالدو و موهاي لخت يواخيم لو كه در ابتداي جام نماد قدرت و برتري به شمار مي‌رفت، بعد از حذف زودهنگام آرژانتين و پرتغال و آلمان، كاركرد عينك پنسي دكتر اسمرينوف را پيدا كرد. شخصي كه به عنوان نماد بورژوازي در فيلم رزمناو پوتمكين به تصوير كشيده مي‌شود در سكانس پاياني آويزان بودن عينك شكسته‌اش در يك قاب بسته، مي‌شود نماد شكست سرمايه‌داري. حالا وقتي مسي را در نماي بسته نشان مي‌دهند، همه به ياد شكست و حذف آرژانتين مي‌افتند؛ حذفي كه در سايه اقتدار مسي رخ داد. همه جا براي نمايش به خانه برگشتن تيم ملي پرتغال از تصوير رونالدو استفاده مي‌كنند. تصاويري كه به شكل نمادين شكست سيستم متكي به تك ستاره بودن را نشان مي‌دهند.

حالا تيم‌هاي باقي مانده در روسيه به خوبي فهميده‌اند كه بايد پخش بكنند قدرت را ميان عناصر تيم. در تيم ملي كرواسي گاهي مودريچ قهرمان است و گاهي راكيتيچ. گاهي استارت‌هاي پرشيچ راهگشا است و گاهي جنگندگي مانژوكيچ. وقتي هم كه همه آنها از حركت باز مي‌مانند، پنجه‌هاي طلايي سوباشيچ تيم را جلو مي‌برد. همه تيم‌ها به همين شكل به اين مرحله رسيده‌اند. با كات خوردن بين قهرمان‌ها در لحظات مختلف. با زوم نكردن بيش از حد روي يك نفر. و تيم خود روسيه از همه جالب‌تر است. تيمي كه علاوه بر مسووليت خطير تك تك بازيكنانش، يك جمعيت قهرمان ديگر هم در كنارش دارد. جمعيت چند ده هزار نفري كه استاديوم‌ها را پر مي‌كنند و تك‌تك‌شان با تمام وجود و با تمام حس مسووليت‌پذيري تلاش مي‌كنند تا تيم موفق شود. حتي اگر به آنها القا شود كه شما صرفا قطره‌اي از دريا هستيد. اما آنها مي‌دانند براي موفقيت همه بايد در هر جايي كه هستند بهترين عملكردشان را به نمايش بگذارند. آنها اين را از كارگردان بزرگ تاريخ كشورشان ياد گرفته‌اند. پس زنده باد آيزنشتاين. زنده باد سينما. زنده باد جام جهاني فوتبال.

 


تصوير بسته ساق‌هاي لئو مسي، ريش بزي رونالدو و موهاي لخت يواخيم لو كه در ابتداي جام نماد قدرت و برتري به شمار مي‌رفت، بعد از حذف زودهنگام آرژانتين و پرتغال و آلمان، كاركرد عينك پنسي دكتر اسمرينوف را پيدا كرد. شخصي كه به عنوان نماد بورژوازي در فيلم رزمناو پوتمكين به تصوير كشيده مي‌شود در سكانس پاياني آويزان بودن عينك شكسته‌اش در يك قاب بسته، مي‌شود نماد شكست سرمايه‌داري.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون