• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4128 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۶ تير

چه مي‌كنه اين ناسيوناليسم!

كاوه رهنما

 

 

جام جهاني فوتبال همچنان بزرگ‌ترين و پرمخاطب‌ترين تورنمنت فوتبالي در سراسر دنيا است. تيم‌هاي فوتبال از «ملت- دولت» (nation-state)‌هاي مختلف سراسر جهان هر يك نماينده يك كشور، با پرچم و هويت ملي متفاوت روياروي يكديگر قرار مي‌گيرند و با چنگ و دندان از دروازه‌ خود (بخوانيد مرزهاي ملي خود) دفاع مي‌كنند و مي‌كوشند، دروازه حريف را بگشايند و ميخ اقتدار و برتري خود را بر پهنه‌اي بين‌المللي بكوبند. حول و حوش مستطيل سبزرنگ نيز انبوه توده‌ها، با هيجاني وصف‌نشدني، به دفاع از تيم كشورشان مي‌پردازند، برد بازيكنان‌شان را پيروزي يك ملت تلقي مي‌كنند و با باخت آنها، احساس تلخ يك شكست در ذهن‌شان نقش مي‌بندد. بهترين فرصت براي سياست‌ورزاني كه از آب كره مي‌گيرند و مي‌كوشند به لطايف‎الحيلي خودشان را به پيروزي‌هاي تيم ملي بچسبانند و هر گونه تاثيرشان در شكست آن را منكر شوند.

در آستانه دهه 1990 ميلادي، به‌خصوص بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و همزمان با فراگير شدن ايده‌هاي سرمايه‌داري جهاني، يعني گذر سرمايه از مرزهاي ملي و شكل‌گيري و بسط بازارهاي فراملي، اين توهم در ذهن بسياري از نظريه‌پردازان علوم سياسي و اجتماعي پديد آمد كه عصر ناسيوناليسم و ملي‌گرايي به سر آمده و مرزهاي ملي ديگر آن جذابيت و اقبالي را ندارند كه در طول چندين سده، بعد از امضاي پيمان وستفالي (1648 م.) در اذهان و قلوب توده‌ها داشتند. عده‌اي ديگر از به اصطلاح «پست‎مدرن»ها از مرگ كلان‌روايت‌ها سخن گفتند و تا آنجا پيش رفتند كه گفتند ديگر عصر ايدئولوژي‌ها (بخوانيد كلان‌روايت‌ها) سرآمده و هيچ آرمان بزرگي نيست كه دل آدميان را به لرزه در آورد و آنها را به اقدامات هيجاني تا سر حد جان‌فشاني سوق دهد. آنها مي‌گفتند روايت‌هاي بزرگ مثل كمونيسم در سده بيستم، آزمون‌شان را پس داده‌اند و براي مردم مسجل ساخته‌اند كه نبايد به اموري «انتزاعي» دل ببندند.

واقعيت‌هاي سال‌هاي آغازين سده بيست و يكم و سر برآوردن انواع و اقسام بنيادگرايي و افراط‌گرايي اما نشان داد كه اين دل گسستن توده‌ها از ايدئولوژي‌ها خيال خامي بيش نبوده و بني‌بشر كماكان حاضر است به آرمان‌هايي اميدبخش و تسلي‌دهنده دل ببندد. در اين ميان تب و تاب انكارناپذير مسابقات جام جهاني فوتبال، شاهد زنده‌اي بر آن است كه در ميان اين ايدئولوژي‌هاي هويت‌بخش و معنادهنده، «ناسيوناليسم» همچنان پر‌طرفدارترين و پر‌مخاطب‌ترين آنهاست. آدم‌هاي متعلق به يك چارچوب ملي (ناسيوناليستي) با هر سن و سال و قد و رنگ و جنسيت و دين و مذهب، حتي اگر در مرزهاي ملي‌شان به سر نبرند، هنگام بازي تيم ملي‌شان كنار هم مي‌نشينند و با ذوق و شوق بازي بازيكنان‌شان را دنبال مي‌كنند.

ضمن آنكه حالا براي بسياري از كساني كه فكر مي‌كردند، تاكيد بر ناسيوناليسم و ملي‌گرايي به دليل مرزگذاري ميان آدم‌ها خطرناك است و به انشقاق و جدايي بني‌بشر مي‌انجامد، آشكار شده كه ناسيوناليسم يكسره هم بد نيست. بر عكس از آنجا كه آدميان در هر صورت به دنبال تمايزگذاري و ايجاد فرقه و گروه هستند و دل‌شان مي‌خواهد سرنوشت خودشان را به يك هويت جمعي گره بزنند، بهتر است اين هويت‌جمعي، همان حس تعلق به يك ملت يا دولت ملي باشد. به ديگر سخن در اين آشفته‌بازار رهاشدن آدميان در قالب موجوداتي بي‌سرزمين، دست كم از منظر ملت-دولت‎‏هاي مدرن كه به دنبال حفظ تماميت ارضي و دفاع از منافع جمعي گروه‌هاي وسيعي از مردم هستند، ناسيوناليسم مي‌تواند مفيد و مثبت تلقي شود به شرط آنكه اين ناسيوناليسم به جاي نژادگرايي و قوم‌ستيزي، بر پايه عقلانيت و منافع جمعي و رشد و گسترش نهادهاي مدني استوار باشد. در چنين وضعيتي فوتبال و مسابقات جام جهاني نيز مي‌توانند به شيوه‌اي مسالمت‌آميز اين حس تعلق و همبستگي را تقويت كنند و اميد اجتماعي و شادكامي جمعي را دامن بزنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون