• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4136 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۶ تير

صداي خون در آواز تذرو است

كاوه فولادي‌نسب

جمعه عصر رفتم ديدن جمال ميرصادقي. ديدنش هميشه برايم طراوت روح است. حالا ديگر چند سالي مي‌شود كه پيرتر شدن جسمش زيادي به چشم مي‌آيد، اما هنوز با دلي جوان و روحي پويا و روحيه‌اي خستگي‌ناپذير كار مي‌كند. با وجود همه نامرادي‌ها و موانع، نه‌تنها به كنج عافيت نخزيده و خودش را بازنشسته نكرده، نه‌تنها به برج عاج نرفته و جلاي وطن نكرده، كه هنوز هم هر روز با نظمي دقيق و مثال‌زدني و- براي جوان‌ترهايي مثل من- آموزنده، كارش را مي‌كند؛ كاري كه چيزي جز خدمت به فرهنگ و ادبيات نيست؛ چه نوشتن داستاني باشد، چه انجام پژوهشي و چه تربيت شاگردي. او حالا در ميانه‌هاي هشتاد‌وپنج‌سالگي است و هر بار كه مي‌بينمش بيشتر با خودم فكر مي‌كنم كه ما چقدر قدر او و امثال او را دانسته‌ايم و چقدر سعي كرده‌ايم ديني را كه به گردن ما و فرهنگ و هنر اين سرزمين دارند، ادا كنيم. دروغ چرا... هر بار بيشتر از پيش از خودم شرمنده مي‌شوم. پيرمرد، كه دستي به كمر و دست به زانو، به‌سختي، نشست روبه‌رويم روي مبل، منتظر بود بگويم چه خبر، كه سفره دلش را باز كند؛ از ناشري بگويد كه به بهانه اوضاع بد اقتصادي و شرايط كم‌وبيش ورشكسته‌اش، گفته «عوض طلب سنگيني كه از من داري، بيا از كتاب‌هايت بردار» و خجالت هم نكشيد. از ناشر ديگري بگويد كه گفته «كتاب‌تون را فرستاد‌م ارشاد، حضرت استاد» و بعد گندش درآمده دروغ گفته يا- در بهترين حالت- بي‌نظم بوده و كتاب ارزشمند كسي مثل جمال ميرصادقي يك سال توي كشوي ميزش خاك خورده. حرف خاك خوردن توي كشو كه شد، داغ دل پيرمرد هم تازه شد و از «ده» كتابش گفت كه دارند توي كشوهاي ارشاد خاك مي‌خورند و اين تازه غير از كتاب‌هايش است كه مهر «غيرقابل‌چاپ» خورده‌اند يا آنقدر اصلاحيه بهشان داده‌اند كه خودش ترجيح داده فعلا توي كشو نگه‌شان دارد؛ تا شايد
وقتي ديگر. نمي‌دانم، خيلي از آنهايي كه در قبال بزرگاني مثل ميرصادقي دست‌شان به راحتي روي عبارت «غيرقابل‌چاپ» مي‌رود يا دستور حذف اين كلمه و آن پاراگراف و اين فصل و آن داستان را مي‌دهند، انگار حواس‌شان نيست كه خيلي قبل‌تر از آنكه حتي نطفه آنها شكل گرفته باشد، ميرصادقي و ميرصادقي‌ها خادمان تمدن و فرهنگ و هنر و ادبيات اين مملكت بوده‌اند. خوب است وزير محترم و رييس اداره كتاب، فكري به حال اين موضوع بكنند؛ تكريم بزرگان صرفا به دادن كارت كرامت نيست، گوش كسي ديگر بدهكار اين نمايش‌ها نيست. راه تكريم بزرگاني مثل ميرصادقي مشخص است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون