• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4162 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ مرداد

نگاهي به كتاب«يكي بيايد مرا له كند» سروده فاضل تركمن

طنز يا اندوه؟

محمد پروين

 

 

عاصي بودن از جهان و شرايطي كه در هر مكان و زماني به آدمي تحميل مي‌شود به دو كنش خود را نشان مي‌دهد. يكي از منظر نقد بُرا و ديگري طنز است.

فاضل تركمن در كتاب «يكي بيايد مرا له كند» دغدغه شخصي خود و نگاه خود به اتفاقات پيرامون را نه به شكل عمران صلاحي و اكبر اكسير بلكه با تاكيد بر بسامد كلماتي ازجمله تنهايي و غمگين بسامدي درست كرده است كه شعرش شخصيت داشته باشد. اين شخصيت راه برود. حرف بزند. كنش از خودش نشان بدهد و تاجايي خود را در جايگاه نماد هم ببيند. در پاره‌اي از شعرهاي اين كتاب نگاه عاصي تركمن به جهان اطراف و آدم‌هايي كه در روزمره غرق شده‌اند يا براي رسيدن به هدف راه و رسم ماكياولي را پيشه كردند از فقدان مي‌آيد. اين فقدان را تركمن در شعر آورده است. ضمير غايبي كه سايه‌اش گاهي تا گسترده عالمي مي‌رود و گاهي تا سطح روابط دو نفر باز مي‌ايستد. در شعر «نيستي» صفحه 68 اين نگاه را مي‌توان دنبال كرد. «تو نيستي/ بهانه‌هاي كوچك خوشبختي نيستند/ تو نيستي/ من نيستم.» به قول لاكان تنها راه ارتباط با جهان از طريق زبان صورت مي‌گيرد و از آنجايي كه زبان نارسا است، هميشه خلأ و فقدان در اين نارسايي به وجود مي‌آيد. اين نارسايي در زبان به فقدان كشيده مي‌شود و شاعرِ عاصي در رفتار روايي شعر خشم خودش را به اشيا و جهان اطرافش نشان مي‌دهد. مانند شعر «به هم ريخته» صفحه 68 «تو كه نيستي/ همان بهتر كه گلدان پشت پنجره خالي بماند/ حوض بي‌آب حياط/ تشنه ماه و ماهي باشد/ در و ديوار خاك بخورند.» جهان‌واره شاعر در رفت و آمد گاهي به مرزهايي مي‌رسد كه نقد خودش را با طنز آميخته از نوستالژي و اعتراضي به پيرامون خود بيان مي‌كند. شعر «روياي من كجاي جهان است؟!» صفحه 77 «اگر به من بود/ در فرانسه به‌دنيا مي‌آمدم/ هر روز با يك ژست تازه/ دست مي‌انداختم/ دور گردن برج ايفل/ و با او عكس يادگاري مي‌گرفتم.» اما روايت شناور اين شعر به همين جا ختم نمي‌شود. تركمن باز به سراغ همان فقدان مي‌رود و اين را نه تنها با سرزمينش، بلكه با منطقه جغرافيايي و اتفاقاتش هم شريك مي‌شود. از همان شعر، صفحه 78 «اگر به من بود/ جايي به دنيا مي‌آمدم/ دور از خاورميانه غمگين/ دور از نفت‌هاي عزادار/ دور از قصه تمام‌نشدني جنگ/ و دور از تمام خطوط قرمز اخمو...» كنش ديگر شعرهاي تركمن به گذر زمان مربوط مي‌شود. اين زمان در پاره‌اي تنها بُعد صوري زمان است و گاهي با بُعد صوري اتفاق درهم مي‌آميزد تا برگردد و يادي كند از دوراني كه باز به فقدان برمي‌گردد. شعر «برداشت كوتاه» صفحه 90. «همه زندگي همين بود/ همين كه بگوييم/ چه زود گذشت.» يا شعر «بالاخره» صفحه 91. «بابا بازنشسته شد/ مامان شكسته...» اما اين بسامد غمگيني و تنهايي در شعرهاي شاعر از كجا مي‌آيد؟ جهان تكراري؟ آدم‌هايي كه تعامل با آنها دشوار و اصطكاكي است؟ ترس از مرگ؟ نبود معشوق؟ كه به تعبير خود شاعر روحش كه به كوه تشبيه كرده است به هم ريخته است و قسم مي‌خورد به خواب بدي كه ديده است و ترسيده است. صفحه 48 و 49. تركمن در كتاب يكي بيايد مرا له كند با فاصله گرفتن از بازي‌هاي فرمي حرف خودش را ساده به مخاطب زده است. شايد در نگاه اول اين شعرها طنز بيايد اما بعد از خوانش دوباره و كمي آشنايي با جهان‌واره شاعر و ردي كه در شعرها از خودش به جا گذاشته است، مي‌فهميم اين طنز برخاسته از اندوه اعتراضي است كه شاعر آن را به نمايش گذاشته است. اعتراض و عصيان دو عضو جدا نشده از هم هستند. روحي كه سركشي مي‌كند اجازه مي‌دهد تا تخيل در قيد و بند زمان و مكان جدا شود و خود را در هياتي ديگر نشان دهد. آنقدر كه شاعر مي‌خواهد به كمك اين جهان بيايد، تلاش خودش را هم مي‌كند اما نتيجه چيز ديگري مي‌شود. شعر «سقوط باران جوان» صفحه 94. «حس مي‌كنم/ ديگر نمي‌توانم/ براي سقوط باران دعا كنم/ از آسمان به زمين آمدن/ شايد جزاي يك گناه تازه باشد/ يادش به شر شيطان!/ وقتي كه با بهشت خداحافظي كرد.» فاضل تركمن همان طور كه در شعر پشت‌جلد كتاب نوشته است، روح دارد ولي روحيه ندارد.كتاب يكي بيايد مرا له كند توسط نشر مرواريد منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون