يك توييت و چند نشان
سيد علي ميرفتاح
ديروز آقاي عباسعلي كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان در حساب توييترياش نوشت لايحه مقابله با پولشويي مغاير با موازين شرع تشخيص داده شده است. خبر به اين مهمي را روزنامهها به كمك «فيلترشكن غيرقانوني»، تاكيد ميكنم به كمك فيلترشكن غيرقانوني، از توييتر كپي كردند و در رسانههاي قانوني خود، كاغذي و مجازي، نشرش دادند.در واقع آقاي كدخدايي خبر تصميم مهم شوراي نگهبان را در پيامرساني به اطلاع عموم رساند كه قانوناً فيلتر است و مطابق راي و نظر حكومت، مردم نبايد از آن استفاده كنند. به تعبيري ديگر توييتر مسدود است و جز به كمك «بدافزار» نميتوان به سراغش رفت. معذلك نهتنها شوراي نگهبان توييتر دارد بلكه اكثر دولتمردان، حقيقي و حقوقي براي خود حساب توييتري باز كردهاند و به مناسبتهاي مختلف در محيط آن فرمايش ميفرمايند. چرا؟ آيا خبرنگاران گفتهها و نوشتههاي سخنگوي شوراي نگهبان را پوشش نميدهند؟ در امريكا، ترامپ به اين دليل از توييتر استفاده ميكند كه با روزنامهنگاران دشمن است. او به صراحت بد ژورناليستها را ميگويد و رسانهها را «ورشكسته» مينامد. به خصوص با روشنفكران كينهاي ديرينه دارد. او موقع استفاده از توييتر با يك تير دو نشان ميزند. اولا رسانهها را تحقير ميكند و به شكل نمادين آنها را به رسميت نميشناسد ثانيا بيواسطه با مردم عادي ارتباط برقرار ميكند و براي خودش لايك ميخرد. در ايران اما هر مقامي كه از توييتر استفاده ميكند دانسته يا ندانسته با يك تير چند نشانه ميزند. اولين نشانه اينكه قانوني بودن فيلترينگ را زير سوال ميبرد و هيمنه آن را ميشكند. البته كه ما مخالفان فيلترينگ با اين كار موافقيم اما بعيد است اعضاي شوراي نگهبان در اين خصوص با ما همنظر باشند. يك زماني شما - شما يعني مقام مسوول؛ يعني كسي كه وزير و وكيل و بالاتر است و حرف و حكمش دررو دارد. يك زماني شما- در توييتر خود شعر مينويسيد، براي حوادث و سوانح روزگار كامنت ميگذاريد و گزينگويه ميگوييد، خود دانيد و مخاطبان خود. آن يك بحث ديگر است و ما چه موافقش باشيم و چه مخالفش خيلي موضوعيت ندارد. نهايت گروهي لايكش ميكنند گروهي ريتوييتش ميكنند گروهي هم از آن اعلام انزجار ميكنند. هر كسي حق دارد جمله نغز بنويسد و درباره مسائل كشور نظر بدهد و بقيه هم حق دارند به آن اعتنا بكنند يا نكنند. بحث ما چيز ديگري است و مربوط به وقتي است كه شماي مسوول يك خبر يا موضع حقوقي را در توييتر به اطلاع عموم ميرسانيد. همان كاري كه ترامپ ميكند. در اينجاست كه چند سوال پيش ميآيد. يكي اينكه مگر رسانهها به وظيفه خود عمل نميكنند و اخبار شما را بازتاب نميدهند؟ چرا بايد نهادي مثل شوراي نگهبان خرجش را از رسانهها سوا كند؟ گيرم دو، سه روزنامه يا سه، چهار خبرنگار شيطنت كنند و مغرضانه با شوراي نگهبان، مهمترين نهاد حاكميت، برخورد كنند، بقيه چه گناهي كردهاند؟ تلويزيون و راديو و خبرگزاريهاي رسمي چرا بايد چوبش را بخورند؟ دو؛ مگر مهمترين نهاد حاكميت نبايد مقيد به قانون باشد و دور بدافزار و فيلترشكن نگردد؟ سه؛ آيا گفتن خبري به اين مهمي در حساب توييتري، به نوعي فروكاستن ارزش و اهميت خبر نيست؟ روزهاي متمادي است كه دولت دارد از لوايح چهارگانهاش حمايت ميكند و هر روز در رسانهها كارشناسان متعدد در اين باره حرف ميزنند و تبادل نظر ميكنند. اتمسفري كه پيرامون لوايح جايگزين افايتياف ايجاد شد ايجاب ميكرد تا اين خبر در وهله اول به اطلاع خبرنگاران حوزه سياسي و حقيقي برسد تا آنها ضمن انعكاس خبر حتيالمقدور راي و نظر كارشناسان و مسوولان ذيربط را دربارهاش جويا شوند. اما وقتي شما اين خبر را در توييتر منعكس ميكنيد خواسته، نخواسته شانش را فرو ميكاهيد. يك نكته ديگر هم لازم است اضافه كنم و آن اينكه دنياي مجازي جذابيتهاي پيدا و پنهاني دارد كه ميتواند كوچك و بزرگ را با خود ببرد. گاهي اين گوشيها و اين پيامرسانها ما را با خود ميبرند و ساعتها به امور مهمل دنيا مشغولمان ميكنند. بدتر از آن، بيآنكه خود بدانيم از لايكها و كامنتها و تعداد ريتوييتها متاثر ميشويم و ذهن خود را درگير اموري ميكنيم كه مجازياند نه حقيقي. اگر من و امثال من مشغول توييتبازي شويم و ساعتها وقت خود را براي خواندن كامنتها و شمردن لايكها هدر بدهيم اگرچه بد است اما به جايي برنميخورد. آنجا كه برميخورد همينجاست مسوولان بلندپايه سرگرم چنين مناسباتي شوند و وقت خود را در دنياي مجازي بكشند. بعضي از مسوولان البته به خاطر مشغله كاري و فكري، خود را درگير امور اينترنتي نميكنند بلكه جوان يا جواناني را استخدام ميكنند و دنياي مجازيشان را تمام و كمال به ايشان ميسپرند. اين كار هم آسيبهاي خودش را دارد و اتفاقاتي را رقم ميزند كه فردايش مجبور به تاييد و تكذيب ميشوند. گاهي مجبورند جواب چيزي را بدهند كه خود نقشي در آن نداشتهاند. و نكته آخر اينكه دنياي سايبرنتيك به اين سادگيها رام ما نميشود و تحت امر ما درنميآيد. بلكه برعكس...