• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4175 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۳ شهريور

گلفام خيام، نوازنده گيتار كلاسيك و آهنگساز، در گفت‌وگو با «اعتماد»:

شكستن مرزها به پشتوانه موسيقي كلاسيك

اميرحسين ناظم‌زاده

 

 

دومين دوره فستيوال «Show of hands» با اجراي گلفام خيام افتتاح شد. او پيش‌تر نيز همكاري‌هاي متعددي با نشر هرمس داشته و آلبوم نقش را به همراه مونا رياحي به صورت مشترك در نشر «هرمس» و كمپاني
«‌ اي. سي.‌ام» منتشر كرده است.

تكنوازي گلفام خيام مانند اجراهاي پيشين او همچنان با دغدغه ادغام موسيقي اقوام ايران با عناصر موسيقي بود. نگاه بي‌مرز گلفام خيام به سازش صدادهي كاملا متفاوتي از گيتار كلاسيك را به همراه داشت و تجربه‌اي بسيار متفاوت را براي مخاطبان رقم زد. در ادامه گفت‌وگويي را به بهانه اين اجرا مي‌خوانيد.

 

در ابتدا از شكل‌گيري پروژه «پرواز ليلي» بگوييد كه نخستين اجرايش در دومين دوره فستيوال «Show of hands» بود.

پروژه «پرواز ليلي» چالش بسيار سختي بود كه يك‌سال از من زمان گرفت. مهم‌ترين چالش من اين بود كه با يك گيتار تنها محدوديت‌ها را به چالش بكشم و گيتار را نه به عنواني كه مرسوم است بلكه با يك نگاه بي‌مرز بشنويم.

من در تلاش بودم تا ابزاري كه در دست داشتم حتي صداي ريز پرده‌ها را از گيتار بگيرم كه بسيار صداي ناآشنايي است. به واقع مي‌توانم بگويم كه در اين پروژه من با ابعادي از ساز گيتار مواجه شدم كه براي خودم بسيار عجيب بود.

شما در پروژه قبلي با عنوان «نقش» هم تقريبا سعي داشتيد به همين صدادهي متفاوت برسيد. چه شد كه اين بار بيشتر در اين مسير پيش رفتيد؟

در دوئت «نقش» يك ساز بادي هم وجود داشت و ما به همراه يكديگر رنگ‌ها را مي‌ساختيم اما اينجا من با يك ساز گيتار تلاش كردم تا فضاي كار را به واسطه تكنيك‌ها و ايده‌هاي مختلف رنگ‌آميزي كنم.

اين پروژه هم بر‌اساس بداهه نوازي شكل گرفت؟ اجرايي كه شاهدش بوديم بسيار قصه‌گو بود و فضاهاي مختلف و گاه متضادي را مي‌ساخت.

پروژه «پرواز ليلي» كاملا آهنگسازي شده بود و در اجرا هم مي‌دانستم كه از كجا به كجا مي‌روم. اساسا عنصر بداهه در اجرا بسيار كم بود. اين كار براي من مثل يك داستان روايي بود كه انسان از يك خواب ابدي بيدار مي‌شود و در نهايت به يك خواب ابدي فرو مي‌رود و يك تم مشترك در ابتدا و انتها وجود دارد. در ميانه آن هم بسياري اتفاقات مي‌افتد كه هر شنونده‌اي وابسته به فضاي ذهني خودش مي‌تواند برداشت متفاوتي از آن داشته باشد. اما به‌طور مشخص در تم شروع و پايان المان‌هايي از آنچه در طول اين سفر مي‌شنويم؛ وجود دارد.

يكي از المان‌هاي اصلي پروژه جديد شما حضور پررنگ تكنيك‌ها و فضاهايي از موسيقي خراسان است. چه شد كه با اين فضاها مواجه شديد و چگونه در اين مسير پيش رفتيد تا اين صدادهي منحصربه‌فرد را از گيتار به دست آوريد؟

حدودا پانزده سال پيش من يادگيري ساز سه‌تار را نزد استاد شعاري و نادر فولادي‌نسب آغاز كردم و اين دو چون مي‌دانستند من سازم گيتار است؛ طوري با من كار كردند كه من از همان زمان ذهنيت مقايسه‌اي پيدا كردم. من وقتي مشق سه‌تار را انجام مي‌دادم؛ دائما به اين فكر مي‌كردم كه چرا بسياري از تكنيك‌هايي كه براي اين ساز وجود دارد روي ساز گيتار اعمال نمي‌شوند و چرا نمي‌توان به اين صدادهي روي ساز گيتار نزديك شد. اين نقطه، شروع ماجرا بود اما بعدتر برخوردم كمي سيستماتيك‌تر شد و روي اين موضوع دقيق‌تر شدم. بعد به دنبال ساز تنبور رفتم و در اين پروسه يادگيري متوجه شدم كه شاه تكنيك دست راست در سازهاي دسته‌دار ساز تنبور است. دست راست تنبورنوازان و تكنيك‌هاي‌شان كاملا منحصربه‌فرد است و شايد تنبور مادر سازهاي زخمه‌اي مااست البته من متخصص آن نيستم اما حسي كه من به آن دارم اينگونه است. به هرحال من تلاش كردم كه خيلي از تكنيك‌ها را روي ساز گيتار منتقل كنم و بهره‌گيري از مقام‌ها هم درواقع سنتزي است كه در كار من نمي‌شود ريشه‌اش را تشخيص داد.

درباره اين گفتيد كه در تلاش بوديد تا از مرزهاي نوازندگي ساز گيتار فاصله بگيريد و به صدادهي متفاوتي برسيد. اين موضوع شايد يكي از ويژگي‌هايي است كه تمامي نوازندگان اين فستيوال دارند و هر ‌كس با زاويه ديد خودش به فاصله گرفتن از اين مرزها فكر مي‌كند. شما اين مساله را چگونه مي‌بينيد؟

من فكر مي‌كنم اين اتفاق وقتي مي‌تواند براي شنونده قانع‌كننده باشد كه شما زيربناي محكمي داشته باشيد و مسير متداول را رفته باشيد. اگر نوازنده‌اي سعي در ساختارشكني داشته باشد اما پايه‌هاي محكمي براي كارش نگذاشته باشد مخاطب به راحتي در مواجهه با كارش گم مي‌شود. حداقل مي‌توانم درمورد خودم اين را بگويم كه به اندازه چند صد كنسرت كه رپرتوار كلاسيك اجرا كنم، تلاش كردم و واقعا مسير بسيار طولاني بود تا به اجراي ديشب رسيدم. اين مسير باعث شده كه يك كار غيرمرسوم براي خودم قابل قبول باشد و خوشبختانه مي‌بينم كه مخاطبان هم استقبال كردند. به هرحال حتي گاهي در اين مسير ممكن است مواجهه خوبي ازسوي مخاطب وجود نداشته باشد و اين ريسك كارهاي غيرمرسوم است اما فكر مي‌كنم پشتوانه تمام اينها يك مسير مشخص و آكادميك است.

فكر مي‌كنيد تا چه حد تجربه شنيداري شما روي مسيري كه مي‌رويد تاثيرگذاشته است؟

در موسيقي همه‌چيز و همه سبكي مي‌تواند براي من خوراك باشد. به طور مثال خيلي از اورنومنت‌هايي (تزيينات)ي كه ديشب شنيديد اصلا از موسيقي اقوام هم نبودند بلكه از موسيقي رنسانس بود و حقيقتا اين موسيقي براي من بسيار شنيدني است. خيلي از كادانس‌هايي كه مي‌شنيديد كادانس‌هاي مرسوم دوره رنسانس و اوايل باروك بود. اساسا آنچه من گوش مي‌كنم هميشه از جايي خودش را نشان مي‌دهد كه انتظارش را ندارم.

علاوه بر اجراي افتتاحيه فستيوال؛ شما كارگاهي با عنوان سنت و سنتز داريد. در مورد اين كارگاه توضيح دهيد.

ما مي‌خواهيم در اين كارگاه در مورد اين موضوع صحبت كنيم كه چگونه مي‌توانيم سنت را براي خودمان كنيم. سنت وجود دارد و هيچ كاستي هم ندارد مثل موجودي كه در يك جنگل ميليون‌ها سال بقايش را پيدا كرده است. ما هم سراغ آن نمي‌رويم تا اشكالاتش را درست كنيم. حالا من هم به عنوان يك هنرمند بايد بدانم كه چگونه با اين پديده مواجه شوم. سنت ما از يك المان‌هايي تشكيل شده است و ما بايد بتوانيم زبان شخصي‌مان را در اين سنتز پيدا كنيم.

 


سفري است طولاني

براي كشف راه‌هاي موسيقي كلاسيك

پرسه در هزارتوي موسيقي ايران

سفري كه ازبداهه و خلق

راه به جست‌وجوي آواهاي گمشده مي‌برد

براي يافتن يگانه زبان جوهر انسان از خاور تا باختر

و سفري براي بدست آوردن «آن» حقيقي خود. گلفام خيام

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون